كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع)
امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) و آدرس canonemamhssan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آیا اسرائیلیات در قرآن وارد شده است؟

قرآن


متأسفانه در اثر خوش‌باوری برخی از مفسرّان و مورّخان مسلمان، بیش‌ترین روایات اسرائیلی به منابع تفسیری و تاریخی اهل سنّت نفوذ كرده و در اثر غفلت و سهل‌انگاری دانش‌مندان شیعی، به بعضی از منابع تفسیری شیعه نیز راه یافته است.


دانشمندان‌ و محقّقان به نام شیعی، به خاطر توجه خاص و اعتماد به سیره معتبر قولی و عملی اهل‌بیت پیامبر ـ علیهم السّلام ـ به ندرت در دام راویان اهل كتاب و روایات آنان گرفتار آمده، و لذا كم‌ترین روایات اسرائیلی را در تفاسیر خود آورده‌اند.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ جمعه 25 اسفند 1391برچسب:آیا اسرائیلیات در قرآن وارد شده است؟ , ] [ 8:11 ] [ اكبر احمدي ]

احوالپرسى مرده‏ها از روح تازه مرده

در كتاب معانى الاخبار از امام صادق (عليه السلام) است مى‏فرمايد: گاه مى‏شود مومن كه از دنيا مى‏رود و پاك است او را به عالم اعلى مى‏برند و در آنجا ملحق مى‏شود به ارواح عاليه و آنها مى‏گويند تازه مهمان عزيز مكرم است مثل مسافرى كه مى‏آيد پس از حضور شروع به احوالپرسى مى‏كنند اينكه تازه مرده وارد شده در عالم ملكوت آشنايانى كه جلوتر2 مرده بودند تا او را مى‏بينند مى‏گويند خوش آمدى بگو ببينم مثلاً فلانى در چه حال است، احوال مى‏پرسند از حال زنده‏ها كه هنوز روى خاك هستند اينجا امام (عليه السلام) مى‏فرمايد اگر بگويد: خوب هستند در دنيا زنده هستند مى‏گويند: اميد است كه - ان شاء الله - به ما برسند يعنى در عالم اعلاء - ولى اگر احوال يكى را پرسيدند گفت: پيش‏تر از من مرد، آن ارواح شريفه مى‏گويند: آه، قد هوى معلوم مى‏شود اين بدبخت سرنگون شده حق الناس گردنش بوده كه گرفتار شده اگر سالم بود كه به ما مى‏رسيد سقوط كرده، عالم ملكوت سفلى رفته تا چه وقت خلاص شود آن را ديگر خدا مى‏داند(120) .
حق الناس مثل سنگى است كه به پاى مرغى بسته باشند چطور مرغ نمى‏تواند بپرد، آدمى كه مى‏ميرد اگر حق الناس بگردنش باشد نمى‏تواند بالا برود و از عقبات بگذرد.

96) براى شرح به تفسير سوره قمر در كتاب حقائقى از قرآن از بيانات حضرت آيت الله دستغيب مراجعه شود.
97)
بحارالانوار، جلد 41، ص 181، حديث 17.
98)
بحارالانوار، جلد 41، ص 181، حديث 17.
99)
و لوان ما فى الارض من شجرة اقلام و البحر يمدة و البحر يمدة من بعده سبعة ابحر ما نفدت كلمات الله ...
سوره لقمان، آيه 27.
قل لو كان البحر مدادا لكلمات ربى لنفد البحر قبل ان تنفد كلمات ربى ولو جئنا بمثله مددا.
سوره كهف، آيه 109.
100)
اصول كافى، ج 2، ص 206، حديث 1.
101)
سوره حديد، آيات 3 - 6.
102)
افى الله شك فاطر السموات والارض.
سوره ابراهيم، آيه 10.
103)
اصول كافى، كتاب توحيد، جلد 1، ص 62، حديث 4.
104)
ثم كان عاقبة الذين اساوا السواى ان كذبوا بايات الله و كانوا بها يستهزون.
سوره روم، آيه 10.
105)
الا يعلم من خلق.
سوره ملك، آيه 14.
106)
يعلم السر و اخفى.
سوره طه، آيه 7.
107)
سوره حديد، آيه 3.
108)
انى جاعل فى الارض خليفه.
سوره بقره، آيه 30.
109)
و كان عرشه على الماء.
سوره هود، آيه 7.
110)
و جعلنا من الماء كل شى‏ء حى.
سوره انبياء، آيه 30.
111)
من سرته حسنته و سائته سيئته فهو مومن.
عدة لداعى، ص 224.
112)
سوره حديد، آيه 4.
113)
الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم أولئك لهم الامن و هم مهتدون.
سوره‏انعام، آيه 82.
114)
سوره حديد، آيه 6.
115)
و ما يعزب عن ربك من مثقال ذرة فى الارض ولا فى السماء.
سوره يونس، آيه 61.
116)
و ما منا الا له مقام معلوم. سوره صافات، آيه 164.
117)
ان كتاب الابرار لفى عليين.
سوره مطففين، آيه 18.
118)
فويل للقاسية قلوبهم.
سوره زمر، آيه 22.
119)
الذين تتوفيهم الملائكة طيبين يقولون سلام عليكم.
سوره نحل، آيه 32.
120)
بحار، ج 6، ص 269، حديث 121 و 123.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:احوالپرسى مرده‏ها از روح تازه مرده, ] [ 7:59 ] [ اكبر احمدي ]

بدنها به خاك و ارواح به عرش مى‏رود

اينهائى كه گفتم صورت است - در عالم معنى و عالم حقيقت بدنهائى كه در زمين مى‏روند خدا مى‏داند، روحهائى كه از بدن فاصله مى‏گيرد و در عالم بالا مى‏رود آنها را هم مى‏داند بدنت در زير خاك مى‏رود و روحت در عرش مى‏رود. در روايت خصال شيخ صدوق است. مومن ساعت مرگش كه روحش را مى‏گيرند و به عرش مى‏برند. دست به دست اين گل عالم وجود را ملائكه به عرش خدا مى‏رسانند. و هو معكم اينما كنتم رسيديم به نقطه حساس ايمان، مسلمان، مومن، موحد كسى است كه هميشه خداى را همراه خود و ناظر بر خود و همه ببيند يعنى بداند خدائى كه غيب است با توست هو معكم هو يعنى خدا، معكم يعنى با شما اينما كنتم هر كجا باشيد خواه زير زمين يا روى كره ماه خدا با توست باز تكرار مى‏كند والله بما تعملون بصير اى مسلمانان هر كارى بكنيد خدا مى‏بيند كار خير كن چون خدا مى‏بيند، كار شر نكن چون خدا مى‏بيند. از خدا حيا كن معنى ديندارى همين است. همين خداى را بر خود دانا و محيط بدان در هر كجا كه باشى. اگر اين طور شدى اين ايمان است در دنيا و آخرتت سعادتمند هستى تمام سعادت و خوشى در همين يك كلمه است. آنهائى كه اهل ايمان باشند(113) امنيت حقيقى در زندگى دنيا و از ساعت مرگ الى الابد براى آنها است هر چه اضطراب است در كفر به خدا است هر چه امن است در ايمان به خداى عالم است. از چهار طريق آدمى اضطراب دارد كه بعد علاجش را هم مى‏گويم: اولين راه دلهره، بيخبرى است كه به تعبير ديگر از معماى هستى سر در نياوردن است كه منجر مى‏شود به ماليخوليا، دوم حرصها، شهوترانى‏ها ماده پرستى بى مرز و بى حد و حساب اين هم اضطراب مى‏آورد.
يكى از رفقاى ما اهل منبر بود اين كار را رها كرد رفت در شغل زمين و ساختمان اجمالاً يك وقت با خبر شديم ايشان ميليونر شده تا بالاخره از خانواده‏اش سوال شد كه ايشان كجا است؟ گفت: از وقتى كه مالش زياد شده اين بدبخت نه خوراكش را مى‏فهمد نه زندگيش را پيش از آفتاب مى‏رود بيرون ساعت يازده، دوازده شب مى‏آيد در حالى كه گيج و خسته است بعد از چندى احوالش را پرسيدم گفتند زخم معده پيدا كرده چهار ماه است گذرنامه تهيه كرده تا براى معالجه به خارج برود نمى‏تواند زيرا هر روز كارى از كارهايش را0 مى‏خواهد انجام دهد فردا برود.
شهوات هم چنين است حرص بر شكم، گاه مى‏شود خودش را فداى شكم مى‏كند. گويند: در آمريكا (آمار هفت، هشت سال قبل است) يك ميليون و هشت هزار تختخواب براى بيماران روانى دارند همين هائى را كه اضطرابها و دلهره‏ها به فحشا و منكرات در شراب و قمار كشانده است سپس تيمارستان بعد مى‏گويند در هر دقيقه‏اى در آمريكا دو نفر ديوانه مى‏شوند، اين سالها ديگر چه خبر است؟!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:بدنها به خاك و ارواح به عرش مى‏رود, ] [ 7:56 ] [ اكبر احمدي ]

حفاريهاى دريائى و عجائب آن

باز از مصاديقش ما يلج فى الارض بدنهاى مردگان است بعضى از مفسرين گفته‏اند خدا مى‏داند از اول خلقت تا حالا چه گنجهائى كه در اين زمين فرو رفته به اين مناسبت مفسر مصرى طنطاوى در پنجاه سال قبل مى‏نويسد كه در جرائد مصر اخيراً منتشر شده كه به تازگى در بحرابيض نزديك تونس غواصان فرانسوى مشغول غوص در دريا بودند يكى از غواصان به عمق سى قامت كه پائين مى‏رود منظره هولناكى در زير دريا در عمق سى قامت مى‏بيند، نگاه مى‏كند مى‏بيند زنى است در نهايت زيبائى و آرايش به انواع جواهرات. مبهوت و حيران شده در آن وقت مى‏بيند ماهيها مى‏آيند اطرافش و بر مى‏گردند، دلهره‏اى پيدا مى‏كند اعلان خطر مى‏دهد. او را بالا مى‏آورند. به ساير رفقايش خبر مى‏دهد كه من در دريا چنين چيزى ديده‏ام، اجمالاً بزرگترشان آمد آنها هم غوص كردند ديدند اينجا زير دريا (عمق سى قامت) جاى خيابان، كوچه، بازار است، باز آنطورى كه بايد و شايد نفهميدند تا مى‏نويسد از آمريكا استمداد خواستند و از علماى آمريكا كه در اين فن وارد بودند آوردند پس از تحقيقات گفته بود آنچه من كشف كرده‏ام اين است اين زن آدمى نيست اين شكل بتى است كه به حسب طبقات دريا كه من تفحص كردم سه هزار سال قبل در اين قطعه شهرى بوده و اين هم شكل بتشان بوده است. بالاخره بزرگشان دستور داد يكى از دو كار را بكنند يا اينكه دور اين قطعه حصارى بكشند و همينجا موزه‏اى شود يا اينكه اين بت را بيرون آورند و در يكى از موزه‏هاى معتبر در معرض نمايش بگذارند و سپس شروع كردند به حفارى براى تحقيقات وسيع بعدى.
سنخ اين صدها بت يا چيزهاى ديگر پيدا شد.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:حفاريهاى دريائى و عجائب آن, ] [ 7:54 ] [ اكبر احمدي ]

تمام جهان هستى عرش خداست

يكى ديگر از مصاديق عرش كل عالم وجود تمام كهكشانها، تمام كره‏ها، تمام جهان هستى، عرش خداست يعنى محل سلطنت خداست، محل قدرت خداست، نه آب تنها كه اول گفتم، آب يكى از آنهاست، از آن جمله دل مومن است. قلب المؤمن عرش الرحمن.
اى انسان تو به كجا اوج گرفته‏اى و خودت هم نمى‏دانى همين قدر بدان اين قلب تو اگر قلب سليم شد ان شاء الله غير از خدا چيزى در او نباشد از حب مال و جاه و مقام و رياست و شهوات پاك بشود همه‏اش خدا و آنچه خدائى است گردد اگر دل سالم شد مى‏شود عرش الرحمن.
بسيارى از دلها طويله است نه عرش خدا، دلى كه در آن پول و متاع است كجا مى‏شود عرش الرحمن؟! اگر علاقه‏هاى دنيائى از دل بيرون رفت و بنده خدا شد آن وقت دلش عرش خدا مى‏شود.
نشانه قلب سليم اين است كه اگر نقصى به دنيايت رسيد دلت تكان نخورد ولى واى اگر به دينت رسيد دلت شكسته مى‏شود يعنى اگر خداى نكرده يك مرتبه خبر شدى كه مغازه‏ات آتش گرفته است دلت قوى بود، درست است آدمى ناراحتى نفسانى پيدا مى‏كند اما در هر حال دل مومن قوى است ولى اگر گناهى از تو سر زد سخت پژمرده و ناراحت و7 مضطرب مى‏گردى‏(111) اين است نشانه ايمان.

10

بسم الله الرحمن الرحيم
هو الذى خلق السموات والارض فى ستة ايام ثم استوى على العرش يعلم ما يلج فى الارض و ما يخرج منها و ما ينزل من السماء و ما يعرج فيها(112) .


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:تمام جهان هستى عرش خداست, ] [ 17:28 ] [ اكبر احمدي ]

عرش، تدبير امور است

ثپ م استوى على العرش عرش كدام است؟ عرش معانى متعدد دارد (خود عرش به معنى تخت است) عرش يعنى تدبير امور، خداى عالم عرشها دارد يكى از تختهاى سلطنتى الهى روى آب است‏(109) يعنى قدرت و حكمتش را بر آب قرار داده است، آب به اين روانى كه هرگاه در باغچه مى‏آيد از اول شروع مى‏كند تا آخر تمام درختها را سيراب مى‏كند در اين باغچه هزاران درخت است از آنكه ميوه‏اش ترش است تا اينكه ميوه‏اش شيرين است آن وقت قدرت در آب چطور ظهور مى‏كند بلكه اساس حيات در آب است‏(110) تا آب پاى درخت ريخته نشود درخت مرده است آب كه آمد همه را زنده مى‏كند چگونه قدرت نمائى در آب كرده است؟ آن هم با چه تدبيرى؟ قدرى آب كه پاى درخت رسيد مثلاً به صدهزار برگ آب مى‏رسد، يك برگ از قلم نمى‏افتد، و آب را برخلاف مجراى طبيعى قرار داده، مجراى طبيعى هبوط و پايين آمدن است نه رفتن به بالا لكن بر خلاف جريان طبيعى، نمى‏دانم خداى عالم چه جاذبه‏اى به ريشه داده كه آب را به بالا مى‏برد همان آب مى‏رسد به اين ميوه‏ها چطور تغيير وضع مى‏دهد، آب مى‏آيد پاى اين درخت تا مى‏رسد به ميوه، چه قدرتى بايد اينها را اداره بكند، چه استادى اين دانه‏ها را مرتب مى‏كند غرضم سلطنت و عرش خداست يك معنى آن اين است كه عرش خدا بر آب است، مى‏خواهى سلطنت خداى را ببينى؟ آب را نگاه كن عرش خدا بر آب است يعنى تدبيرش بر خوراكيها، حيوانات، نباتات، پرندگان تمامش به وسيله آب است، اين يكى از مراتب عرش الهى.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:عرش, تدبير امور است, ] [ 17:25 ] [ اكبر احمدي ]

يقين به علم خدا آثار دارد

و هو بكل شى‏ء عليم خدا همه چيز را مى‏داند، برهان آن از عملش آشكار است آيا آنكه خلقت كرده نمى‏داند(105) البته كه مى‏داند بلكه از آنچه در دلت مى‏گذرد آگاه است‏(106) هر كارى كه بخواهى بكنى هر جا بروى خدا با تو است هر كجا بروى از علم خدا بيرون نيستى مسلمان كسى است كه خداى را به احاطه علميش بشناسد بداند كه سر و صدائى كه از او خفيف‏تر
نباشد نزد خدا آشكار است اگر يقين كنى خدا عالم است مى‏دانى چقدر كارهايت درست مى‏شود.
در تفسير نيشابورى داستانى نقل كرده است گويد يك نفر غلام حبشى (از حبشه افرادى را به عنوان غلامى مى‏گرفتند و مى‏آوردند و مى‏فروختند) پس از چندى مصاحبت با مسلمانها آمد خدمت رسول الله و مسلمان شد شهادتين را به زبان جارى كرد و بعد ان الساعة آتية لا ريب فيها اسلام همين است اقرار به شهادتين و قيامت آنگاه نزد بعضى از اصحاب مسأله دينيش را درست كرد دوباره برگشت پرسشى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) كرد (واقعاً از غلام بيسوادى عجيب است) گفت يا محمد خداى ما عالم هم است يا نه؟ فرمود: يعلم السر و اخفى خداى عالم همه چيز را مى‏داند قدرى فكر كرد گفت: يعنى موقعى كه من گناه مى‏كردم گناهان مرا ميديد؟ فرمود بلى‏4 گناهان تو را مى‏ديد، ناگهان گفت: وافضيحنا دل پاك نتيجه‏اش همين است صيحه‏اى زد و افتاد و از دار دنيا رفت.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:يقين به علم خدا آثار دارد, ] [ 17:23 ] [ اكبر احمدي ]

قدرت به محال تعلق نمى‏گيرد

وقتى جناب هشام كه از اصحاب امام صادق (عليه السلام) بود جوان و زرنگ و در علم كلام وارد بوده است برخورد كرد به يكى از زنادقه كه در زمان امام صادق (عليه السلام) اوائل بنى العباس پيدا شده بودند خيلى فساد مى‏كردند، برخى از شبهه هائى كه حالا در كتابها و در دست و زبان بعضيها است مال هزار و سيصد سال قبل است.
يك نفر از اين زنديقها به هشام رسيد خواست مسخره بكند گفت: آيا خدا قدرت دارد تمام اين عالم را در يك تخم مرغ جا بدهد؟ بدون اينكه عالم كوچك بشود يا تخم مرغ بزرگ بشود، هشام بنده خدا از جواب باز ماند اگر بگويد خدا نمى‏تواند، كفر گفته است. اگر بگويد خدا مى‏تواند، اينكه نمى‏شود خلاف عقلست از او مهلت خواست كه بعداً جواب بدهد خودش را رساند مدينه خدمت امام صادق (عليه السلام) از آقا مدد خواست امام اول نمايش قدرت را خواست به او فهماند فرمود نگاه بكن بالاى سرت چه مى‏بينى؟ عرض كرد آقا بالاى سرم ستاره‏ها كه شماره ندارد. فرمود اطرافت چه مى‏بينى؟ گفت اطرافم كوهها حيوانات، انسانها (حاصل روايت منقوله) فرمود: اين بينائى تو به وسيله چيست؟ اينها همه به وسيله انطباع و انعكاس اين موجودات است در يك عدسى كه چشم باشد آن وقت فرمود: خداى عالم كه عكس اين كره‏هاى به اين عظمت آفتاب و كوه و دشت و بيابان و حيوان و بشر همه اينها را در يك عدسى از چشم قرار داده است آيا مى‏شود گفت خدا عاجز است لكن به او بگو آنچه تو مى‏گوئى نمى‏شود نه اينكه خدا نمى‏تواند لا يوصف ربنا بالعجز(103)
اگر جاهلى خواست شما را از راه منحرف كند، در جوابش بگو فرق است بين نشدن و نتوانستن. عالم در تخم مرغ جا دادن اين نشدنى است نه اينكه خدا نمى‏تواند، اين محل قابليت ندارد، ممتنع است لذا همه عقلاء گفته‏اند ممتنع متعلق قدرت واقع نمى‏گردد قدرت به امر ممكن تعلق مى‏گيرد.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ شنبه 19 اسفند 1391برچسب:قدرت به محال تعلق نمى‏گيرد, ] [ 16:58 ] [ اكبر احمدي ]

اول و آخر، ظاهر و باطن خداست

هوالاول والاخر ديروز توضيحاتى درباره آيه شريفه در اسماء و صفات الهيه ذكر شد هوالاول فى الايجاد آغاز هر هستى از خدا است يعنى سلسله موجودات عالم هستى اول خداست تا واجب الوجود و هستى مطلق نباشد هستى به موجودات چگونه اضافه مى‏گردد اول بايد خدا باشد اولى كه (بدون اوليت زمانى) هست كند، هست شدگان را و بعد از آنكه هست شدگان فانى مى‏شوند او باقى باشد الباقى بعد فناء الاشياء . هوالاخر آخر همه چيز، باز خداست يعنى ثابت است - اول، وسط، آخر خداست، محيط است فناء و زوال در او راه ندارد ازلى و ابدى است. الظاهر يعنى ظاهر است به حسب حجت و برهان و دليل ديروز معنى اين كلمه را مشروحاً گفتم هر چه را كه تصور كنيد اثباتش به يكى يا دو يا صد دليل است مگر ذات بيزوال حق كه برگ درختان، قطرات باران، عدد ستارگان هر چه را تصور كنيد همه شاهد و گواه است بر لا اله الا الله آن خداى قادرى كه قدرتش حد و اندازه ندارد اين است نمايشات قدرت او كه از آن جمله آنچه روى كره زمين مشاهده مى‏گردد در هر چه بشود شك كرد در خدا نمى‏شود شكر كرد.(102) يعنى اگر كسى بخواهد انكار1 خدا بكند واقعاً خودش را به بى عقلى رسوا كرده است.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, ] [ 16:56 ] [ اكبر احمدي ]

شبهه ردالشمس براى على (عليه السلام) و جوابش

دو مرتبه آفتاب براى على (عليه السلام) برگشت يكى همينجا كه گفته شد در مسجد فضيخ، يكى هم در راه صفين كه آنجا هم هنوز آثارش گفته شد در مسجد فضيخ، يكى هم در راه صفين كه آنجا هم هنوز آثارش هست و اما آنچه بعضى دشمنان على خواستند منكر بشوند كه چطور مى‏شود آفتاب برگردد و اگر برگردد بايد تمام جهان بفهمند جواب اينها در باب شق القمر گفته شده جواب همان است‏(96) در آسمان صدها اتفاق مى‏افتد اهل زمين هيچ نمى‏فهمند خصوصاً چيزهائى كه در زمين اثرى پيدا نمى‏شود و دو تكه شدن ماه و به هم چسبيدن كه اثرى نمايان نمى‏شود، بر فرض چه كسى سر بالا مى‏كند ببيند چه خبر مى‏شود.
محل شاهد روايت اينجاست، على (عليه السلام) نمازش را خواند و آفتاب هم برگشت به جاى خودش. على (عليه السلام) آمد پيش رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پيغمبر فرمود: يا على بگويم آنچه را كه آفتاب به تو گفت، يا خودت مى‏گوئى، عرض كرد اگر شما بگوئيد شيرين‏تر است فرمود: به تو گفت، يا اول يا آخر يا ظاهر يا باطن آيا مى‏دانى يعنى چه؟ يعنى يا اول من آمن بالله و رسوله اى كسى كه تو اول مؤمن به خدا و رسولش هستى اين اوليت اضافى است خبرت بدهم على جان انت الاخر آخرين كسى كه با من عهد مى‏بندد و من از دنيا مى‏روم تو هستى در نفس آخر محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) سرش در دامن على (عليه السلام) بود و از دار دنيا رفت.
آيا مى‏شود ساعت مرگ ما جمال على را ببينيم اما، ما كه خود را قابل نمى‏دانيم مى‏توان گفت: سليمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش .
انت الظاهر على جان تو كسى هستى كه آيات خداى را تو ظاهر كننده هستى هر كه على را شناخت خداى را شناخته است مردم خدا را به تو مى‏شناسند انت الباطن توئى آن پنهانى كه كسى حقيقت تو را نفهميد(97) اگر ترس اين نبود كه اين خلق با تو مثل نصارا يا مسيح بشوند فضيلت و كمال تو را مى‏گفتم به طورى كه خاك زير پايت را بردارند در چشم كنند يا على نشناخت تو را غير از من و حق چنانكه نشناخت كسى حق را غير از من و تو(98) .
باطن است، پنهان است حقيقتش مقام نورانيتش و هو بكل شى‏ء عليم فرمود، يا على آنچه كه خدا به من ياد داد ياد تو هم داده شد.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, ] [ 16:55 ] [ اكبر احمدي ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 74 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

اين وبلاگ متعلق به كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) شهر سلامي است ؛ اين وبلاگ در خصوص انعكاس فعاليت هاي ( فرهنگي وهنري ؛ قرآني ؛ اعتقادي ديني مذهبي ؛ وتربيتي راه اندازي شده است
موضوعات وب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





اك
اك

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 208
بازدید دیروز : 87
بازدید هفته : 295
بازدید ماه : 592
بازدید کل : 161878
تعداد مطالب : 733
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1

اك

اك اك اك اك