كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
| ||
|
علل، آثار و علاج بي اعتمادي به خدا انساني که از خدا اعراض کرده و به او اعتماد ندارد، انگيزه اي براي ارتباط با او ندارد، با او سخن نمي گويد، از او چيزي نمي خواهد، مشکلات خود را با او در ميان نمي گذارد و به او عشق نمي ورزد، که نتيجه آن واگذاشته شدن انسان به خودش است. علامه طباطبايي(ره) در تعريف معناي توکل چنين گفته اند: توکل به خدا، به معناي اعتماد بر او و اطمينان به او در امري از امور است.[1] از اينرو وقتي آدمي به حقيقت «لاحول ولا قوه الاّ بالله»[2] که همان توحيد و ايمان است واصل گرديد، در مرحله عمل نيز به اين حقيقت بزرگ توجه خواهد داشت، لذا امور خويش را به او وا مي گذارد و به او تکيه مي کند.[3] ضد توکل و اعتماد به خداوند، عدم توکل و بي اعتمادي به اوست. اين صفت خبيثه از جمله مهلکات عظيمه و منافي ايمان شمرده شده، بلکه نشانه اي است از شرک به خداوند رحمان که دنيا و آخرت بنده از آن ويران و پريشان مي گردد[4]، از اين جهت است که خداوند در مذمت کساني که چشم به غير دارند مي¬فرمايد: «خزائن آسمانها و زمين از آن خداست، ولي منافقان نمي فهمند»[5] به همين جهت هر اندازه ايمان آدمي تزلزل يابد، از اطمينان و اعتماد بنده به خدا نيز کاسته مي شود. خداوند سبحان درباره کساني که به ايمان ناب راه نيافته اند مي فرمايد: «و بيشتر آنها که مدعي ايمان به خدا هستند، مشرکند»[6] امام صادق(ع) در تبيين رابطه اعتماد به غير خدا و شرک مي فرمايد: همين که مي گويند اگر فلان شخص نبود، مشکل من حل نمي شد، اين تفکر با ايمان سازگار نيست.[7] پيامبر از جبرئيل پرسيد توکل بر خدا چيست؟ خداوند فرمود: علم به اينکه مخلوق ضرر و يا نفعي نمي رساند، چيزي نمي بخشد و از چيزي منع نمي کند. و توکل يأس از خلق است.[9] موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:علل, آثار و علاج بي اعتمادي به خدا, ] [ 18:49 ] [ اكبر احمدي ]
از خدا بي واسطه بخواهيم! انسان وقتي بدنيا مي آيد ، دو چيز است که هيچگاه از او جدا نخواهد شد ، 1 – نياز به غذاي جسم 2 – نياز به غذاي روح و اين دو نياز است که مانند هاله اي سنگين ، روي زندگيش مي گسترد و همه تصميماتش را تحت الشعاع قرار مي دهد . و حتي همين دو هستند که مي توانند بهترين ابزار براي بهره کشي ديگران از او باشند . خوشه اي از وصاياي امام علي(ع) به فرزند عزيزش امام حسن(ع) همه بشريت در هماره تاريخ ، مي دانسته اند ، که در آفرينش وجود کاملي هست که به هيچ چيز از جنس نيازهاي ما نه محتاج است و نه وابسته ، و هموست که قادر مطلقي است که مي تواند به همه کس ، همه چيز بدهد .اما چگونه بايد از او خواست؟ ، و يا او چگونه مي شنود؟ و يا از همه مهمتر، او چگونه مي دهد؟اين تنها سوال مشترکي است که همه انسان ها با آن مواجه بوده و با پاسخي که به آن مي دهند پايه هاي سرنوشت خويش را گذارده و بناي آنرا مي سازند .و البته همين جا نيز هست که در آسيب شناسي دلايل وابستگي انسان ها به ديگراني از جنس خودش ، در طول تاريخ ، به اين نکته اساسي مي رسيم که : «هرگاه انسانهايي ، فرصت پيدا کردند تا خود را بيابند و در دست يابي به خزائن مادي و معنوي جهان هستي ( آنهم به هر اندازه ) از ديگران پيشي بگيرند و در اين مسير در چنگال نفس خود اسير شدند ، اهريمن وار ديگران را به زير سلطه خويش کشيدند و آنگونه رفتار کردند که نتيجه اش چيزي نبود جز استثمار و استحمار آنها. »به مردم القا کردند که " خداوند آنقدر بزرگ است و دور که شما کوچکترين ها ، امکان حتي فکر کردن به او را نخواهيد داشت ، چه رسد به آنکه از او افاضه فيضي بخواهيد و يا اجابت دعايي و يا اعطاي نعمتي! "پس بايد ديگراني باشند تا واسطه اين امر شده ، هم برايتان دعا و طلب کنند ، و هم در گرو آبرو و شان ملکوتيشان ، از او ، برايتان ، فيض و رحمت و نعمت ، دست و پا کنند!پسرم! همانا تو را به تقوي الهي سفارش مى كنم كه پيوسته در فرمان او باشى ، و دلت را با ياد خدا زنده كنى ، و به ريسمان او چنگ زنى ، چه وسيله اى مطمئن تر از رابطه تو با خداست اگر سررشته آن را در دست گيرى موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:از خدا بي واسطه بخواهيم!, ] [ 18:40 ] [ اكبر احمدي ]
حضور قلب در معبود |