كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
| ||
|
لَا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَكمُْ نَفْعًا فَرِیضَةً مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كاَنَ عَلِیمًا حَكِیمًا(11- نساء)برخی مومنین هنگام وصیت با توجه به شناختی که نسبت به ورثه خود دارند قانون خدا (احکام ارث) را نادیده گرفته و مال خود را به گونه ای دیگر تقسیم می کنند. در این تقسیم بندی ورثه ای که به نظر برایش مفیدتر خواهند بود سهم بیشتری می برند و کسانی که امید چندانی به نفعشان نیست سهم کمتری عایدشان می شود.حقیقت و چهره باطنی مال حرام(13) را اینگونه بیان می کند: كسانى كه اموال یتیمان را به ناحق تصرف می كنند در حقیقت آتش می خورند و به زودی در جهان دیگر هم داخل در آتش برافروختهاى می شوند كه آنها را به شدت می سوزاند. پس حرام خواران علاوه بر اینکه در این دنیا آتشی را وارد بدن خود می کنند در قیامت هم وارد جهنم شده و به شدت خواهند سوخت.(14)در این فراز خداوند متعال بعد از بیان احکامی در تقسیم ارث این طرز تفکر را خطا خوانده و می فرماید: شما که نمی دانید کدام یک از این ورثه برای شما مفیدتر خواهد بود. شما که از آینده خبر ندارید شاید همین کسی که امروز مال بیشتری به او داده اید فردا خودش یا فرزندانش با همین اموال شما لعن و نفرین برای شما بخرد و در عوض آن دیگری با تمام قوا برزخ و قیامت شما را آباد کند شما چه می دانید پس اموالتان را بر اساس آنچه که خدا مقرر کرده است بین ورّاث خود تقسیم کنید.(15) موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ سه شنبه 31 مرداد 1391برچسب:شما که نمی دانید چه کسی برای شما مفید تر خواهد بود, ] [ 18:55 ] [ اكبر احمدي ]
لَا یَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ كَفَرُواْ فىِ الْبِلَادِ(196) مَتَاعٌ قَلِیلٌ ثُمَّ مَأْوَئهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ المِْهَادُ(197- آل عمران) یکی از رایج ترین سوالاتی که مومنین پس از مقایسه وضع به ظاهر خوب بی دینان با وضع ضعیفتر دینداران می کنند (که البته همیشگی هم نیست) این است که اگر دینداری باعث نزول خیرات و برکات دنیایی می شود پس چرا وضع بی دینان بهتر از ماست؟ قرآن می فرماید: فریب این زندگی مرفه و پر زرق و برق بی خدایان را نخورید و وضع به ظاهر خوب آنها را دلیل بر عنایت خدا به آنها قلمداد نکنید. آنچه در دست آنهاست مال ناچیز و زودگذر دنیاست که خداوند به دلیلی در اختیار آنها قرار داده است؛ یا خواسته در همین دنیا با آنها تسویه حساب کند تا در آخرت بهره ای از بهشت نبرند(12) و یا قانون مهلت که در فراز پنجم گذشت را در مورد آنها اجرا کرده است. در هر صورت اینها در قیامت جایگاهی جز حهنم نخواهند داشت. حقیقت حرام خواری إِنَّ الَّذِینَ یَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْكلُُونَ فىِ بُطُونِهِمْ نَارًا وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا(10- نساء) عمل به مانند خود ما انسانها ظاهری دارد که با حواس درک می شود؛ باطنی هم دارد که جز با چشم باطن قابل رویت نیست. چون این هنر در همه نیست که روح عمل را ببنند و از طرفی هم دانستن این موضوع اثر تربیتی فوق العاده ای دارد در بخشی از آیات و روایات آن چهره ملکوتی برخی عبادات و معاصی بیان شده است. یکی از آیاتی که به این مهم پرداخته نمونه ای از تجسم اعمال را مطرح کرده است همین آیه مورد بحث است که حقیقت و چهره باطنی مال حرام(13) را اینگونه بیان می کند: كسانى كه اموال یتیمان را به ناحق تصرف می كنند در حقیقت آتش می خورند و به زودی در جهان دیگر هم داخل در آتش برافروختهاى می شوند كه آنها را به شدت می سوزاند. پس حرام خواران علاوه بر اینکه در این دنیا آتشی را وارد بدن خود می کنند در قیامت هم وارد جهنم شده و به شدت خواهند سوخت.(14)
موضوعات مرتبط: برچسبها: [ سه شنبه 31 مرداد 1391برچسب:وضع خوب بی دین ها شما را فریب ندهد!, ] [ 18:53 ] [ اكبر احمدي ]
فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ (185- آل عمران)از نظر قرآن کسی سعادتمند است و عاقبت به خیر که بتواند خود را از جاذبه های گناه و معصیت که حقیقتی جز آتش ندارند رهانده و قدم در بهشت گذارد.«زحزح» در اصل به معنى این است كه انسان خود را از تحت تاثیر جاذبه و كشش چیزى به تدریج، خارج و دور سازد و«فاز» در اصل به معنى نجات از هلاكت و رسیدن به محبوب است.(11) بر این اساس آیه مورد بحث می گوید: كسانى كه از تحت تاثیر جاذبه آتش دوزخ، دور شوند و داخل در بهشت گردند، نجات یافته و محبوب و مطلوب خود را پیدا كردهاند. سه نکته: 1. جاذبه عجیبی که در هوسهاى زودگذر، لذات جنسى نامشروع، مقامها و ثروتهاى غیر مباح وجود دارد همان جذبه آتش دوزخ است که هر انسانی را به سوی خود می کشاند.كسانى كه در دنیا ولایت خدا را پذیرفته و تابع دستورات او بودهاند؛ خداوند آنها را از ظلمات به نور مىبرد(3) و در آن روز با چهرهاى نورانى حاضر مىشوند؛ ولى آنان كه به ولایت طاغوت گردن نهادهاند، طاغوتها آنان را از نور به ظلماتِ هوس و تفرقه و شرك و جهل سوق مىدهند(4) و در قیامت با چهرهایی سیاه و تاریك محشور مىشوند 2. اگر مردم نكوشند و خود را از تحت جاذبه این عوامل فریبنده، دور ندارند، تدریجا به سوى آن جذب خواهند شد. 3. آنها كه با تربیت و تمرین و آموزش و پرورش الهی، خود را به تدریج، كنترل مىنمایند و به مقام نفس مطمئنه (روح آرام شده) مىرسند نجات یافتگان واقعى محسوب مىشوند و احساس امنیت و آرامش مىكنند. موضوعات مرتبط: برچسبها:
تِلْكَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَینَْ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ ... وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ یَمْحَقَ الْكَفِرِینَ(140و 141- آل عمران) در این آیات به چند حکمت از اسرار گردش ایام و دست به دست شدن نام و نشانها، پست و مقام ها اشاره شده است : یکی اینکه سره از ناسره مشخص شود. دوم آنکه گوهر وجود مردان خدا از ناخالصی ها پاک شده و عیارش بالا رود و آخر اینکه بی خدایان به تدریج نابود شوند.(9) برای همین فرمود: ما این روزهاىِ پیروزى و ناكامى را در میان مردم مىگردانیم تا خدا كسانى را كه از روى حقیقت و خلوص ایمان آوردهاند، مشخص كند ... و نیز این پیروزىها و ناكامىها براى آن است كه كسانى را كه از روى حقیقت، ایمان آوردهاند از عیوب و آلودگىها پاك كند و كافران را به تدریج نابود نماید. هر كارى كه در این جهان از انسان سر می زند آثار وسیع و گستردهاى در روح انسان باقى گذاشته و کم کم چهره جان او را صورتگری می کند. درک این تغییرات در دنیا برای اکثر مردم امری ناممكن است؛ ولى در قیامت که روز ظهور حق و حقیقت و آشکار شدن باطن افراد است(2) آن واقعیت نهفته در جان که در حقیقت چهره واقعی جان انسانهاست رونمایی شده و پدیدار می گردد فرصت هایی که سوزنده است وَ لَا یحَْسَبنََّ الَّذِینَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ خَیرٌْ لّأَِنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ لِیزَْدَادُواْ إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ(178- آل عمران) همیشه فرصت داده شده سازنده نیست؛ گاهی هم سوزنده است مانند فرصت دادن به کسی که اصرار به خود سوزی دارد که این فرصت، کمک به نابودی اوست. در این دنیا کسانی که پیام دین و ندای فطرت را شنیدند و آن را نادیده گرفتند ابتدا با سختی هایی مواجه می شوند تا به آن فطرت الهی برگردند و آن نداهای حیاتبخش را لبیک گویند(10)؛ اما اگر با لجبازی، دست خود را از دست راهنمایان الهی کشیدند و بر هلاکت خود اصرار ورزیدند از آن پس به آنها فرصت و امکانات داده می شود که در جاده گمراهی بتازند و جهنم خود ساخته را لحظه به لحظه شعله ورتر کنند. این در حالی است که این نگونبختان فرصت و امکانات پیش آمده را عنایتی برای خود تلقی کرده و شادمانند که ناگهان بانگی برآمد خواجه مُرد و در جهنم وارد شد.
موضوعات مرتبط: برچسبها:
وَ إِن تَصْبرُِواْ وَ تَتَّقُواْ لَا یَضُرُّكُمْ كَیْدُهُمْ شَیًْا (120- آل عمران)؛ اگر شكیبایى ورزید و پرهیزكارى كنید، نیرنگشان هیچ زیانى به شما نمىرساند. در این آیه شریفه دو رمز پیروزی و دفع شر دشمنان به صراحت مطرح شده که یکی پایداریست و دیگری رعایت تقوا. از این فراز قرآنی استفاده مىشود كه امنیت مسلمانان در برابر نقشههاى شوم دشمنان، مشروط به استقامت و هوشیارى و داشتن تقوى آنهاست و تنها در این صورت است كه امنیت آنها تضمین می گردد.(5) در پنج آیه بعد قدری پرده را کنار زده و گوشه ای از اسرار این فرمول را بر ملا ساخته است که چگونه خدا دفع شر می کند و مسلمانان را پیروز می گرداند؛ آنجا که روز بعد از شکست در جنگ احد(6) به رزمندگان اسلام می فرماید: آرى؛ اگر امروز استقامت بخرج دهید و به رویارویی سپاه دشمن بشتابید و تقوا را پیشه كنید و مانند روز گذشته با فرمان پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله مخالفت ننمائید؛ اگر در این حال، مشركان به سرعت به سوى شما برگردند؛ خداوند بوسیله پنج هزار فرشته كه همگى داراى نشانههاى مخصوص هستند شما را یارى خواهد كرد.(7) فراز سوم: چند وصف ممتاز برای متقین الَّذِینَ یُنفِقُونَ فىِ السَّرَّاءِ وَ الضرََّّاءِ وَ الْكَظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یحُِبُّ الْمُحْسِنِینَ(134) وَ الَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَ مَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یُصرُِّواْ عَلىَ مَا فَعَلُواْ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ(135- آل عمران) قرآن کریم در این آیات، پنج ویژگی برتر متقین را بیان می کند که عبارتند از: آنها در همه حال انفاق مىكنند چه موقعى كه در راحتى و وسعتند و چه زمانى كه در پریشانى و محرومیتند که در این حال به مقدار ممکن دست نیازمندی را می گیرند. آنها بر خشم خود مسلطند و آن را کنترل می کنند. آنها از خطاى مردم مىگذرند و در دل کینه به دل نمی گیرند؛ البته این گذشت و عفو از كسانى است كه شایسته آنند نه کسانی كه گذشت و عفو باعث جرأت و جسارت بیشتر آنها مىشود. آنها نیكوكارند. که این مرحله عالی ترین درجه مراتب تکاملی گذشته است؛ مراتبی که از فروبردن خشم شروع می شود و به نیکی کردن در برابر بدى (البته آنجا كه شایسته است) ختم می شود. آنها اصرار بر گناه نمىكنند. پرهیزگاران علاوه بر اوصاف مثبت گذشته اگر مرتكب گناهى شوند بزودى به یاد خدا مىافتند و توبه مىكنند و هرگز با علم و آگاهى بر گناه خویش اصرار نمىورزند و آن را تكرار نمىكنند.(8) موضوعات مرتبط: برچسبها: [ دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:استقامت و تقوا رمز دفع شر دشمنان, ] [ 18:6 ] [ اكبر احمدي ]
در چهارمین بخش از سلسله بحثهای قرآنی که همگام با روزهای با برکت ماه رمضان تدوین می شود معارفی از جزء چهارم قرآن کریم را به میهمانان ماه خدا و مؤمنان قرآنی تقدیم می کنیم. فراز اول: رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ كَفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِكُمْ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ(106) وَ أَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِى رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ(107- آل عمران) روز قیامت چهرههایى نورانى و چهرههایى تاریك خواهد بود. به آنان كه چهرههایشان تاریك است گفته مىشود: چرا بعد از اینکه ایمان آوردید كافر شدید؟! پس اكنون به خاطر آن كافری که ورزیدید طعم عذاب را بچشید و به آنان هم كه چهرههایشان نورانى است در رحمت الهى مقیم می شوند و براى همیشه در آن مىمانند. این یک اصل قرآنی است که حالت و نوع زندگى انسان و نیز پاداش و كیفرهاى او در جهان دیگر در حقیقت تجسمى از اعمال و روحیات و افكار او در این جهان است.(1) به عبارت دیگر: هر كارى كه در این جهان از انسان سر می زند آثار وسیع و گستردهاى در روح انسان باقى گذاشته و کم کم چهره جان او را صورتگری می کند. درک این تغییرات در دنیا برای اکثر مردم امری ناممكن است؛ ولى در قیامت که روز ظهور حق و حقیقت و آشکار شدن باطن افراد است(2) آن واقعیت نهفته در جان که در حقیقت چهره واقعی جان انسانهاست رونمایی شده و پدیدار می گردد. روسفیدى و روسیاهى در قیامت هم که این آیات به آن اشاره می کنند در حقیقت تجسّم همان حالات و روحیّات انسان در دنیاست. كسانى كه در دنیا ولایت خدا را پذیرفته و تابع دستورات او بودهاند؛ خداوند آنها را از ظلمات به نور مىبرد(3) و در آن روز با چهرهاى نورانى حاضر مىشوند؛ ولى آنان كه به ولایت طاغوت گردن نهادهاند، طاغوتها آنان را از نور به ظلماتِ هوس و تفرقه و شرك و جهل سوق مىدهند(4) و در قیامت با چهرهایی سیاه و تاریك محشور مىشوند. جاذبه عجیبی که در هوسهاى زودگذر، لذات جنسى نامشروع، مقامها و ثروتهاى غیر مباح وجود دارد همان جذبه آتش دوزخ است که هر انسانی را به سوی خود می کشاند موضوعات مرتبط: برچسبها: [ دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:معارفی از جزء 4 قرآن کریم, ] [ 17:59 ] [ اكبر احمدي ]
عید فطر، براستی عید پایان یافتن رمضان نیست، عید برآمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است، چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد می شود. رمضان کوره ای است که هستی انسان را می سوزاند و آدمی نو با جانی تازه از آن سر بر می آورد. فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است. وقتی بهار به پایان می رسد همه درختان در فراقش برگ ریزان می شوند.پاییز، برگ برگ اندوه ِباغ است از رفتن بهار. بهاری که دل های مرده بی جوشش را به پویش کشانده بود وبه مانند ردیف شناس ِموسیقی زنده اُنس همه را صلای بیداری داده بود. چه سخت است وداع بهار. و چه سخت تر وداع با بهارِجان. بهار ِ فرصت های ناب. بهارِ مجال های مغتنم بیداری. بهاری که به ناگاه بر همه تار و پود جان انسان می وزد و همه هستی ما را به یک کرشمه وزش خود به آشتی با محبوب ازل فرا می خواند."فطر"؛ همان هنگامه زیبایی است که از پس ِسی روز فرمانبرداری از مهربانترین یار، رخ می نماید. پایان ِماهی است که همه درهای ملکوت به جانب عابدان باز شد و شیطان لعین دربند و گرفتار، و بهار دل های بی قرار سرمست از لطف محبوب برقرار گردید. اکنون زمان آن است تا برای همیشه، براثرتمرین رمضان، زمام جان را از هر چه منیت و کبر است باز کنیم و دل ها را ظرف ِضیافت ِپیوسته حضرت حق گردانیم. فطر چیدن میوه هایی است که از متن باغستان های بی نظیر ِفطرت بر می آید. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ یک شنبه 29 مرداد 1391برچسب:روزه مگشای جز به قند لبش, ] [ 10:49 ] [ اكبر احمدي ]
نويسنده:محمد محمدى اشتهاردى واژه «عيد» از ريشه عود گرفته شدهو به معناى بازگشت است، و واژه « فطر» از فطرتگرفته شده و به معناى سرشت است. بنابراين عيد فطر; يعنى بازگشتبه فطرت و سرشت. بازگشت از اين نظر كه آيا رابطه ما با فطرت پاك انسانى به طور صحيح برقرار استيا نه؟ آيا آن اعماق روح و فطرت پاكى كه خداوند به ما داده و بر اثر حجابهاىجهل، انحراف و گناه، زنگار بر رويش نشسته، در كلاس ماه رمضان زنگارها زدودهشدهاند يا نه؟ كه اگر چنين استبايد ابتداى نجات و آغاز پيروزى بر طاغوت نفس رادر نماز عيد فطر اعلام بدارند و جشن بگيرند. به عنوان اين كه: آن چه را در ماهرمضان آموختهاند و در راه خودسازى و بهسازى به كار بردهاند ابراز بدارند، باكلمات و حركات، بلكه در قلب و درون، با تمام وجود و احساس، و با شعار آميخته باشعور و فرياد برون و درون كه: « الله اكبر، الله اكبر، لا اله الا الله و الله اكبر و لله الحمد والحمدلله على ما هدانا و له الشكر على ما اولانا; خدا بزرگتر از آن است كه توصيفگردد. آرى چنين است، معبودى جز خداى يكتا و بىهمتا نيست، و خدا بزرگتر از آناست كه وصف شود، حمد و سپاس اختصاص به ذات پاك خدا دارد به خاطر آن كه ما رادر راستاى پاكسازى و بهسازى هدايت كرده، و شكر او را كه جمعيت ما و امت ما رابرترين جمعيت و امت قرار داده است.» رمضان اندك اندك پايان مىپذيرد، و بهانتهاى خود مىرسد، مسلمانان در مكتب رمضان و روزه، در پرتو آيات قرآن و نيايشهاو تقويت صبر و اراده، پس از فراگيرى و آموزش به خودسازى پرداختهاند; اينك جشنمىگيرند كه در راه پر دستانداز جهاد اكبر، با گامهاى استوار عبور كردهاند و بهمقصود رسيدهاند. چرا كه براى انسان بازگشتبه خويشتن، فرا رسيدن بهار معنويتاست; مانند درختانى كه پس از گذران زمستان سرد زمستانى، به بهار رسيدهاند و درمسير حركت قرار گرفتهاند، به راستى چه عيدى شيرينتر و چه پيروزىاى شكوهمندتر ازبازگشتبه خويشتن، و پيروزى بر طاغوت نفس اماره؟ كه فطرت را زير پاى سهمگين خود منكوب كرده است. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ یک شنبه 29 مرداد 1391برچسب:عيد فطر روز پيروزى بر طاغوت نفس, ] [ 10:44 ] [ اكبر احمدي ]
واژه عيد در اصل از فعل عاد (عود) يعود اشتقاق يافته است. معاني مختلفي براي آن ذکر کردهاند، از جمله: «خوي گرفته»، «هر چه باز آيد از اندوه و بيماري و غم و انديشه و مانند آن»، «روز فراهم آمدن قوم»، «هر روز که در آن، انجمن يا تذکار فضيلت مند يا حادثه بزرگي باشد»، گويند از آن رو به اين نام خوانده شده است که هر سال شادي نويني باز آرد. (1) ابن منظور در لسان العرب گفته است که برخي بر آن هستند که اصل واژه عيد از «عادة» است، زيرا آنان (قوم)، بر جمع آمدن در آن روز، عادت کردهاند. (2) چنانکه گفته شده است: القلب يعتاده من حبها عيد. و نيز يزيد بن حکم ثقفي در ستايش سليمان بن عبد الملک گفته است: امسي باسماء هذا القلب معمودا اذا اقول صحا يعتاده عيدا (3) به گفته ازهري: عيد در نزد عرب، زماني است که در آن شاديها و يا اندوهها، باز ميگردد و تکرار ميشود. ابن اعرابي آن را منحصر به شاديها دانسته است. (4) موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ یک شنبه 29 مرداد 1391برچسب:مفهوم عيد در فرهنگ اسلامي, ] [ 10:40 ] [ اكبر احمدي ]
عيد در لغت از ماده عود به معني بازگشت است، و لذا به روزهايي که مشکلات از قوم و جمعيتي بر طرف ميشود و بازگشت به پيروزيها و راحتيهاي نخستين ميکند عيد گفته ميشود، و در اعياد اسلامي به مناسبت اين که در پرتو اطاعت يک ماه مبارک رمضان و يا انجام فريضه حج، صفا و پاکي فطري نخستين به روح و جان باز ميگردد و آلودگيها که بر خلاف فطرت است، از ميان ميرود، عيد گفته شده است. (1)بسياري از آيات قرآن بر اجتماعي بودن شئون اسلامي دلالت ميکند و صفت اجتماعي بودن در تمامي احکام و قوانين اسلامي حاکم است. شارع مقدس اسلام در مسئله جهاد، اجتماعي بودن را به طور مستقيم تشريع کرده و دستور داده حضور در جهاد و دفاع، به آن مقداري که دشمن دفع شود واجب است.روزه و حج بر هر کسي که مستطيع و قادر به انجام آن دو باشد و عذري نداشته باشد واجب است، اجتماعيت، در اين دو واجب به طور مستقيم نيست. بلکه لازمه آن دو است، چون وقتي روزهدار روزه گرفت قهراً در طول رمضان در مساجد رفت و آمد خواهد کرد و در آخر در روز عيد فطر، اين اجتماع به حد کامل ميرسد، و نيز وقتي مکلف به زيارت خانه خدا گرديد قهراً با ساير مسلمانان يک جا جمع ميشود، و در روز عيد قربان اين اجتماع به حد کامل ميرسد. و نيز نمازهاي پنجگانه يوميه را بر هر مکلفي واجب کرده، و جماعت را در آن واجب نساخته، ولي اين رخصت را در روز جمعه تدارک و تلافي کرده و اجتماع براي نماز جمعه را بر همه واجب ساخته است.
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ یک شنبه 29 مرداد 1391برچسب:عيد فطر در قرآن کريم, ] [ 10:31 ] [ اكبر احمدي ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |