كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
| ||
|
عطر اخلاق امام رضا(علیه السلام)، در نسیم شعر شاعران ابراهیم بن عباس مى گوید: من هرگز ندیدم حضرت رضا(علیه السلام) به كسى ظلم كند یا سخن كسى را قطع نماید یا حاجت كسى را در صورت قدرت رد كند یا در مجلسى پاهاى خود را دراز كند یا به نشانه بى احترامى نسبت به كسى، تكیه دهد یا بندههاى خود را ناسزا گوید یا آب دهان خود را بیرون بریزد یا صدایش را به قهقهه بلند كند؛ بلكه خنده آن حضرت تبسّم بود. وقتى براى آن حضرت سفره مىانداختند، تمام بندگان و خدمتگزاران خود، حتى دربانان و چوپانها را در سر همان سفره مىنشاند. خواب آن حضرت بسیار كم و بیدارى اش زیاد بود و بسیارى از شب ها تا به صبح نمى خوابید.روزه هاى مستحبى بسیار مىگرفت و هرگز سه روز روزه را در یك ماه ترك نمىكرد و مىفرمود كه آن روزه دهر است و آن روز پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر و چهارشنبه اول از دهه دوم هر ماه است . صدقات سرى آن حضرت بسیار بود و اكثرا آنها را در شبهاى تار- بدون مهتاب- انجام مى داد. هر كس گمان كند كه مانند آن حضرت را دیده است او را تصدیق نكنید. ابن ابى عباد، وزیر مامون، شیوه زندگى امام(علیه السلام) را چنین یادآور شده است: "حضرت على بن موسى(علیه السلام) در تابستان روى حصیر مى نشست و فرش او در زمستان نوعى پلاس بود، دور از چشم مردم جامه خشن مىپوشید و هنگام رویارویى با مردم، لباس معمولى مىپوشید تا خودنمایى به زهد، تلقى نشود."
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ شنبه 23 دی 1391برچسب:عطر اخلاق امام رضا(علیه السلام), در نسیم شعر شاعران , ] [ 7:37 ] [ اكبر احمدي ]
بسم الله الرحمن الرحيم
قطراتی از دریای بیکران رضوی 40سخن گرانبها از ثامن الائمّه (علیه السلام) 1. مؤمن ، مؤمن واقعى نیست ، مگر آن كه سه خصلت در او باشد : سنتى از پروردگارش و سنتى از پیامبرش و سنتى از امامش . اما سنت پروردگارش ، پوشاندن راز خود است ، اما سنت پیغمبرش ، مدارا و نرم رفتارى با مردم است ، اما سنت امامش صبر كردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است. (اصول كافى ، ج 3 ، ص 339) 2. پنهان كننده كار نیك ( پاداشش ) برابر هفتاد حسنه است و آشكار كنندهكار بد سرافكنده است ، و پنهان كننده كار بد آمرزیده است. (اصول كافى ، ج 4 ، ص 160)3. عقل شخص مسلمان تمام نیست ، مگر این كه ده خصلت را دارا باشد : از اوامید خیر باشد ، از بدى او در امان باشند ، خیر اندك دیگرى را بسیار شمارد ، خیر بسیار خود را اندك شمارد ، هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود ، در عمر خود از دانشطلبى خسته نشود ، فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد ، خوارى در راه خدایش از عزت با دشمنش محبوبتر باشد ، گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد . سپس فرمود : دهمى چیست و چیست دهمى ! به او گفته شد : چیست ؟ فرمود : احدى را ننگرد جز این كه بگوید او از من بهتر و پرهیزگارتر است. (تحف العقول ، ص 467)4. از امام رضا ( علیه السلام ) سؤال شد : سفله كیست ؟ فرمود : آن كه چیزى دارد كهاز ( یاد ) خدا بازش دارد (تحف العقول ، ص 466) موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ شنبه 23 دی 1391برچسب:قطراتی از دریای بیکران رضوی , ] [ 7:35 ] [ اكبر احمدي ]
توهین به امام از جمله رفتارهایى كه دستگاه بنىامیه در برابر امام اتخاذ كرد، توهین به آن حضرت بود كه در قالبها و شكلهاى مختلفى اجرا مىشد و صفحات تاریخ پوشیده از این نوع رفتارهاست. در یك مورد امام به معاویه چنین فرمود: این گروه به من ناسزا نگفتند بلكه تو به من ناسزا گفتى، زیرا، تو با زشتى انس گرفتهاى و اخلاق ناپسند در جانت ریشه دوانده است. با محمد و خاندان او دشمنى مىورزى. سوگند به خدا اى معاویه! اگر من و این جماعت در مسجد پیامبر(صلى الله علیه و آله) درگیر مىشدیم و مهاجرین و انصار اطراف ما بودند، جرات چنین جسارتهایى نسبت به ما نداشتند... .»(3) در جاى دیگر پسر عاص به معاویه مىگوید: «مردم به دنبالش راه افتادهاند. فرمان داد، اطاعت كردند. سخن گفت تصدیق كردند. این دو كار را به جاهاى باریكترى خواهند كشاند. چه خوب بود كه كسى را دنبالش مىفرستادى تا او و پدرش را لعن مىكردیم و دشنام مىدادیم و ارزش هر دو را در پیش دیگران پایین مىآوردیم.»(4) در همان مجلس معاویه، اطرافیان معاویه اهانتهایى به امام كردند و كوشیدند مقام و منزلت وى را كم كنند از جمله این كه: «تو اى حسن! ادعا كردهاى خلافت به تو مىرسد تو توان آن را ندارى... ما تو را به اینجا دعوت كردهایم كه تو و پدرت را دشنام دهیم. اما پدرت را خدا به تنهایى سزایش را داد، ... شما مدعیان چیزهایى بودهاید كه حقیقت ندارد... .» موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ جمعه 22 دی 1391برچسب:توهین به امام, ] [ 9:34 ] [ اكبر احمدي ]
مردی به دروغ مدعی شد كه یك هزار دینار از امام حسن(علیهالسلام) طلبكار است، اختلاف آنان به دادگاه كشیده شد، شریح قاضی كه قاضی دادگاه بود به امام عرض كرد: شما قسم میخورید كه بدهكار نمیباشید؟ امام مجتبی(علیهالسلام) فرمود: اگر او سوگند یاد كند كه از من طلب دارد به او میدهم . شریح به مدعی گفت: بگو بالله الذی،لا اله اله هو عام الغیب والشهاده؛ به آن خدایی كه خدایی جز او نیست، آگاه به پنهان و آشكار است من از او طلب دارم . امام فرمود: خیر این جور سوگند یاد نكن، بلكه بگو به خدا قسم كه تو به من این پول را بدهكار میباشی. آن مرد نیز به همین نحو قسم خورد و پول را گرفت ولی هنگامی كه از جا بلند شد به زمین خورد و از دنیا رفت . از امام پرسیدند: چرا اجازه ندادید آنطور قسم بخورد؟ فرمود: اگر با آن عبارت خدا را به یكتایی ستایش میكرد ممكن بود خداوند به بركت ستایش وی، خدا را به یكتایی سوگند، دروغش را ببخشد و آن مانع كیفر قسم دروغش گردد .
منبع: مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 7 . موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ جمعه 22 دی 1391برچسب:سوگندی که باعث مرگ شد؟, ] [ 9:28 ] [ اكبر احمدي ]
در كتاب بحرالسعاده آوردهاند كه شخصی به خدمت حضرت امام حسن (علیهالسلام) آمد در حالی که امام در اعتکاف بودند. آن شخص گفت یابن رسول الله هزار دینار از فلان كس بر ذمه من است و مرا امان نمیدهد و نیز وعدهاش گذشته است؛ در حالی که از مال دنیا چیزی ندارم. مرا از دست او خلاص كنید. امام فرمود: الان از مال دینا نزد من چیزی نیست. آن مرد گفت: یابن رسول الله به او بگویید كه به من مهلت دهد تا چند روز قرض او را پس بدهم. در این حال، امام اعتكاف حرم كعبه را قطع نموده و به خانه فردی که قرض خواه بود؛ رفت. ابن عباس در راه به امام حسن(علیهالسلام) برخورد. گفت فدای تو گردم یابن رسول الله شما در اعتكاف بودید مگر فراموش كردید؟ امام فرمود كه فراموش نكردم اما از پدر بزرگوار خود شنیدم كه او از جدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیده بود كه هر كس حاجت برادر خود را برآورد ثواب او با هفتاد سال عبادت برابر است. یابن عباس بهترین عملها برآوردن حاجت فرد مؤمن است .
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ جمعه 22 دی 1391برچسب:برآوردن حاجت مؤمن, ] [ 9:24 ] [ اكبر احمدي ]
![]()
ابن اسحاق، از زهری، از سعید بن مسیّب، از ابی هریره روایت کرده است: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله رحلت کرد، عمر بن خطاب برخاست و گفت: عده ای گمان می کنند که رسول خدا فوت کرده است، در حالی که به خدا قسم، رسول خدا فوت نکرده است، بلکه پیش پروردگار خود رفته است؛ چنان که موسی بن عمران پیش خدا رفت و پس از غیبت چهل روزه به میان قوم خود بازگشت، در حالی که آن ها گمان کرده بودند او از دنیا رفته است!، به خدا قسم که رسول خدا، حتما مراجعت می کنند؛ چنان که موسی مراجعت کرد. دست و پای کسانی که گمان می کنند رسول خدا فوت کرده است، باید قطع شود. وقتی این خبر به ابوبکر رسید، پیش آمد تا جلوی در مسجد رسید، در حالی که عمر مشغول صحبت با مردم بود و متوجه حضور او نشد. او وارد حجره عایشه شد که جنازه رسول خدا صلی الله علیه و آله در گوشه ای از آن نهاده شده و بُرد قرمز رنگی بر روی آن کشیده شده بود. ابوبکر پارچه را کنار زد و صورت پیامبر را بوسید. سپس پارچه را برگرداند و از حجره خارج شد، در حالی که عمر هنوز با مردم سخن می گفت. ابوبکر او را مورد خطاب قرار داد و گفت: ای عمر، تو را به پیامبر ساکت باش، اما عمر می خواست که همچنان صحبت کند!، ابوبکر رو به مردم کرد و پس از حمد و ثنای الهی، گفت: ای مردم، آگاه باشید که هر کس محمد را می پرستیده، محمد فوت کرده است و هر کس که خدا را عبادت می کرده، همانا او زنده است و هرگز نمی میرد. سپس این آیه را خواند: «و ما محمّدٌ الاّ رسولٌ قدْ خلَت مِن قبلِهِ الرُّسُل أَفَإِن ماتَ أَو قُتِل انقَلَبْتُم علی أعقابِکُم وَ مَن یَنْقَلِبْ علی عَقَبَیه فلَن یضُرَّ اللّهَ شیئا و سیجزی اللّه الشّاکرین»(آل عمران :144)؛ محمد، جز فرستاده ای که پیش از او هم پیامبرانی آمده و گذشته اند نیست. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از عقیده خود برمی گردید؟ و هر کسی از عقیده خود بازگردد، هرگز هیچ زیانی به خدا نمی رساند، و به زودی خدا سپاسگزاران را پاداش می دهد.عمر که گویی نمی دانست، این آیه نازل شده است، از تعجب دهانش باز ماند.*
*ابن اسحاق، کشف الغمه، ج 4، ص 305 منبع: مجله معرفت، شماره 65، حسین علی عربی؛ موضوعات مرتبط: برچسبها: [ جمعه 22 دی 1391برچسب:ادعایی عجیب پس از وفات پیامبر(ص), ] [ 9:21 ] [ اكبر احمدي ]
شب هجر رسول وحى آمد شب قطع نزول وحى آمد فلك را ركن ارامش شكسته زمین از اشك غم ، در گل نشسته ملائك جمله در جوش و خروشند خلایق جمله از ماتم خموشند كنار بستر باباست زهرا ز غم دامانش چون دریاست زهرا به یكسو سر به دامن بوتراب است ز دیده اشك باران چون سحاب است به سویى مجتبى در شور وشین است دو دستش حلقه بر دوش حسین است نگاه مهر و ماه و هر دو كوكب شده خیره به حال زار زینب همه حالى غمین دارند امشب ز دیده اشك مى بارند امشب ولى در این میان زهراى اطهر بود بیش از همه دل ناگران تر تو گویى اشك او پایان ندارد به سینه دل ، به پیكر جان ندارد پیام اور كه عقیده در گلو داشت هماره گوشه چشمى به او داشت ستوده اشك از چشم ترش كرد به حسرت سر به گوش دخترش كرد زاسرار نهانى پرده برداشت پیامش مژده صبح و سحر داشت پس از ان فاطمه از گریه كم كرد تبسم كرد و ترك رنج و سحر داشت چو پیغمبر ز گیتى دیده پوشید فلك در خون نشست و دل خروشید به گریه عقیده دل باز كردند ز زهرا پرسش ان راز كردند كه اى تقوا و عصمت زا تجسم چه بد ان گریه ها و ان تبسم چه رازى در پیام حضرتش بود بگفتا: ان امام الرحمه فرمود: مباش افسرده خاطر از جدایى تو پیش از دیگران پیش من ایى ترا در خلوت ما راه باشد ترا عمر كم و كوتاه باشد رسولا، احمد، امت نوازا ز رحمت بر سر این نكته بازا كه چون دادى به زهرا وعده وصل به او گفتى ز سوز و سردى فصل ؟ به او گفتى در این ایوان نیلى كه نیلوفر ندارد تاب سیلى ؟ به زهرا گفته اى این راز یا به چون گل پرپر شود با تازیانه ؟ تو كه بر فاطمه دادى بشارت به زخم سینه اش كردى اشارت ؟ در سوگ امام حسن علیه السلام آنشب مدینه شاهد سحر بود ماه صفر آماده از بهر سفر بود آنشب شقایق خون به جام لاله مى ریخت از ابشار دیده خود ژاله مى ریخت آنشب سپیده جامه بر تن چاك میكرد از روى لاله گرد غربت پاك میكرد آنشب زمان از پرده دل داد میزد مرغ حق از بیداد شب فریاد میزد آنشب دل از داغ غم جانانه مى سوخت برگرد شمعى بیمه جان پروانه مى سوخت ام المصائب از مصیب دیده تر بود در پیش او طشتى پر از لخت جگر بود آنشب برادر نیشها را نوش میكرد از حق سخن مى گفت و خواهر گوش میكرد آنشب حسن بهر حسینش راز مى گفت شرح بلا و كربلا را باز مى گفت آنشب حسن را سینه بودى پر شراره چشم حسینش بود و قلب پاره پاره آنشب سرشك از دیده عباس مى ریخت خون حسن از سوده الماس مى ریخت آنشب دل قاسم خدا را یاد میكرد فریاد از بى رحمى صیاد مى كرد آنشب حدیث درد را با اه مى گفت از روز عاشورا به عبد الله مى گفت موضوعات مرتبط: برچسبها: [ جمعه 22 دی 1391برچسب:فلك را ركن ارامش شكسته, ] [ 9:20 ] [ اكبر احمدي ]
بنا بر آنچه در متون معتبر تاریخی آمده است، دشمنان اسلام; اعم از مشرکان، کافران و یهودیان، بارها برای ترور پیامبر گرامی اسلام تلاش های مذبوحانه ای انجام داده اند که تمامی آن تلاش ها با شکست روبه رو شده است. چنان که خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: و َیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ(الأنفال/30) خدای متعال به حکم آیه شریفه: وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ (مائده/67)، پیامبر خود را از گزند و آسیب در امان نگه داشت تا آن حضرت ـ که درود خدا بر او و خاندانش باد ـ رسالت مقدس خویش را به انجام رسانَد و پایه های دین مبین اسلام را مستحکم سازد. اما دشمنی آن نابکاران، که در اعماق جان ناپاکشان ریشه داشت، پس از رحلت پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) نیز ادامه یافت، چندان که در طول قرون متمادی، بارها تلاش کردند تا قبر مبارک آن حضرت را نبش کنند و پیکر مطهّر ایشان را بربایند، اما اراده و خواست الهی چنین بود که آن حضرت را پس از رحلتش نیز در پناه خویش مصون و محفوظ بدارد.در این نوشتار، دو مورد از این تلاش های مذبوحانه را، که در منابع تاریخی و کتب معتبر بدان اشاره شده، بررسی می کنیم: 1 . نخستین بار، در ابتدای قرن پنجم هجری گروهی به فرمان «الحاکم بأمرالله عبیدی» و به سرکردگی شخصی به نام «ابو الفتوح»، حاکم وقت مکه و مدینه، تلاش کردند تا با نبش قبر مطهّر پیامبر، پیکر پاک ایشان را به مصر منتقل کنند. تاریخ نگاران، جزئیات این واقعه را با ذکر سند و به نقل از کتاب تاریخ بغداد، نوشته ابن نجار چنین آورده اند: گروهی از زنادقه به الحاکم بأمرالله، فرمانروای عبیدی پیشنهاد کردند که پیکر مطهر پیامبر را از مدینه منوره به مصر منتقل کند. حاکم را این سخن خوش آمد و گفت: اگر چنین کاری میسّر گردد، مردمان از همه جا برای زیارت، آهنگ مصر کنند و وضع اهل مصر دگرگون شود! از این رو، فرمان داد بنایی بسازند و برای ساخت آن، اموال بسیار هزینه کرد. سپس ابوالفتوح را برای نبش مرقد مطهّر پیامبر روانه کرد. چون ابوالفتوح به مدینه منوره رسید، گروهی از اهل مدینه ـ که می دانستند او برای چه کاری آمده است ـ به همراه یکی از قاریان قرآن، به نام زلبانی، به نزد وی آمدند. زلبانی این آیه از قرآن کریم را تلاوت کرد: موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ جمعه 22 دی 1391برچسب:می خواستند جسد پیامبر را بدزدند, ] [ 9:15 ] [ اكبر احمدي ]
سیمای امام حسن علیهالسلام در قرآن در جریان مباهله آمده است که وقتی حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله وسلم در دعوت سران ادیان دیگر به دین مبین اسلام، مسیحیان را دعوت نمود و آنان تکذیب کردند، قرار شد هر دو طرف با خانواده و فرزندان و خویشاوندان خود به خارج شهر بروند و هر کدام، لعنت خدا و عذاب الاهی را برای شخص دروغگو خواستار شوند. در جمع کوچکی که همراه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم به مباهله رفتند، امام حسن علیهالسلام نیز دیده میشد. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:سیمای امام حسن علیهالسلام در قرآن, ] [ 21:56 ] [ اكبر احمدي ]
دوران شیرین زندگانی امام حسن علیهالسلام هشت سال بیشتر به طول نینجامید. با رحلت جانگداز پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله وسلم و در پی آن شهادت مظلومانه مادر جوانش، نهال نوپای وجود آن حضرت نیز خزان گردید و طومار زیباترین و ماندگارترین لحظههای زندگی اش بسته شد. آغوش گرم و پر مهر پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم در این هشت سال، پناهگاه محکم آن حضرت و صدف گوهر پرور وجود مادر در همین مدت کوتاه، پرورشگاه امن وامان او بود. پس از مادر، دوره تلخ زجر و تنهایی و مشاهده غربت پدر آغاز گردید. آن حضرت پس از تحمل 29 سال درد غریبی و تنهایی، شکافتن فرق نازنین امیرمؤمنان علیهالسلام را به چشم دید. این مسئله، خود آغازی بود بر درد طاقتفرسای بیوفایی و جور یاران سنگدل در ماجرای خلافت و صلح آن حضرت با معاویه که چون تیری زهرآگین دل و جان نازنیناش را آزرده ساخت تا اینکه پس از عمری رنج و غربت، با زهر جفای همسر خویش شربت شهادت نوشید و از جور روزگار خلاصی یافت. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:یک عمر غربت, ] [ 21:54 ] [ اكبر احمدي ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |