كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
| ||||||||
|
در تذكرهها نوشتهاند كه: در بصره يك نفر بوده است الرجل المسكى مشهور بوده مردى كه هميشه بوى عطر از او طالع بود از بدنش نه لباسش دائما بدنش بوى عطر مىداد، با اينكه هيچوقت عطر استعمال نمىكرده، در كوچه كه رد مىشده است بوى عطرش همه را شاد مىكرده است به طورى كه در بصره الرجل المسكى منحصر به فرد بوده است. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:مقاومت در برابر شهوت, عزت است, ] [ 15:47 ] [ اكبر احمدي ]
داستانى ديگر برايتان بگويم تا خوب مطلب روشن شود: آخرين خليفه اموى از بنىاميه لعنت خدا بر اولين و آخرين آنها باد مروان حمار است وقتى كه قشون سفاح از خراسان تا عراق آمدند مروان حمار هم از شام قشون را حركت داد تا وقت تقابل شد كلام راجع به وقتى است كه قشون مروان حمار آخرين خليفه اموى با قشون عباسى روبرو گرديد. هنوز شروع به جنگ و قتال نشده، مردك بولش گرفت ناچار قدرى از لشكريان كناره گرفت گوشهاى پياده شد نشست به بول كردن كه در اثناى بول كردن صدائى بلند شد اسب يك دفعه سكندرى خورد، وحشت زده پا به فرار گذاشت رو به لشكر آمد لشكريان خودش تا ديدند اسب بى صاحب مروان مىآيد گفتند: مروان كشته شد، تمام لشكرش همه پا به فرار گذاشتند لشكر عباسى هم تا ديدند اينها فرار مىكنند دنبالشان كردند - منتهى مروان بدبخت خودش تا فهميد مطلب چيست تنها فرار كرد خودش را به قريهاى رساند آخرش هم كشته شد مشهور شد ذهبت الدولة ببوله يك حكومت هزار ماههاى به يك بولى تمام شد. عزيز يعنى كامران، عزيز يعنى كسى كه ارادهاى كرد، محكم روى آن بايستد، هيچ چيز او را بازش ندارد، ذليل هيچ چيز نشود، ذليل هيچ خيالى تحت تأثير هيچ مخلوقى نشود فقط يك جا سر سپرده باشد و بس و آن معدن عزت است الله ربى من تسليم خدايم(71) تسليم خدا كه شد از عزت الهيه شعاعى به او مىرسد از آثار شعاعش اين است كه هيچكس نمىتواند او را ذليل خودش بكند. برخى به قدرى ذليل هستند كه زنى مىتواند آنها را اسير خودش بكند چه كسانى كه خود و ديگران را بدبخت مىكنند براى مال و شهرت اين ذلت حقيقى است تا كجا ذليل است كه شانزده ساعت نمىتواند شكمش را بگيرد جوان، قوى، صحيح و سالم، ولى ذليل شكم است يا كسى كه ذليل وهم و5 خيال و نفس و هوى است، خيالى او را از پا در مىآورد. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:حكومت اموى و مروان حمار, ] [ 15:44 ] [ اكبر احمدي ]
درباره عبدالملك بن مروان مىگويند: در قصرش وقتى تماشا مىكرد، از دور ديد يك نفر قصارى مىكند يعنى لباس مىشويد. آهى كشيد گفت ايكاش از اول عمرم شغل اين شخص را داشتم و اين خلافت به دست من نيامده بود. باور كنيد راست مىگفت، رياست چيزى است كه از دور به نظرت خوب مىآيد.
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:خليفه و آرزوى گاز ربودن, ] [ 18:33 ] [ اكبر احمدي ]
درباره عبدالملك بن مروان مىگويند: در قصرش وقتى تماشا مىكرد، از دور ديد يك نفر قصارى مىكند يعنى لباس مىشويد. آهى كشيد گفت ايكاش از اول عمرم شغل اين شخص را داشتم و اين خلافت به دست من نيامده بود. باور كنيد راست مىگفت، رياست چيزى است كه از دور به نظرت خوب مىآيد.
خيال مىكنيد كه رئيس جائى شد راحت است؟ چقدر حسود و مزاحم دارد اين طور نيست كه راحت باشد اصلاً رياست، جز وهم و اعتبارى بيش نيست، ذاتش با يك گدا فرقى ندارد، امر خارج از ذات هم اگر حسابش كنيد چيزى نيست، حالا كه رئيس شد آيا خوراكش چند برابر شده؟ خلاصه رياست را عزت مىنامى وگرنه موهوم و زودگذر است ناگهان بانگى بر آمد خواجه رفت موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:خليفه و آرزوى گاز ربودن, ] [ 18:33 ] [ اكبر احمدي ]
خيال نكنيد اشياء بى شعورند، در و ديوار عالم شعور و ادراك و نطق همه جا را گرفته است ليكن در ملك نيست تا آنهائى كه در ملكند بفهمند كسانى كه در برزخ رفتند آنجا سر و صداهاى موجودات و نطق زمين را مىفهمند، زمانى مىآيد كه نطق زمين را هم خودت بشنوى. آن وقتى كه قبرت به تو بگويد: نم نومة العروس اگر مؤمن است مىگويد به خواب مثل دامادها، اگر زن است مىگويد بخواب مثل خانم عروسها - بيخود نيست كه اين شبها امام زين العابدين (عليه السلام) مىگويد لم افرشه بالعمل الصالح با كار نيك فرشى نفرستادم، ابكى لظلمة قبرى(67) گريه كنم براى تاريكى گورم، براى قبرم نه نور ايمانى نه نور تقوائى فرستادم براى گورم ملكوت گور هم بايد فرش شود خواستم بگويم: ملكوت گورتان را حجله ببنديد نه ظاهرش را، ظاهرش مىخواهد خرابه باشد، لجن باشد يا فرش كرمانى و اين هم درست نمىشود مگر به عمل صالح هر كارى كه براى خدا كردى حجله گورت را بستهاى. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:نور و فرش براى ملكوت قبر, ] [ 18:29 ] [ اكبر احمدي ]
بسم الله الرحمن الرحيم ناله حنانه از هجر رسول صلى الله عليه و آله داستان ستون حنانه، نمونه آن است در مسجد النبى هنوز جايش هست ستون دومى است در رديف دوم، خوب است نزد آن دو ركعت نماز بخوانند وجه تسميهاش به حنانه از حنين به معناى ناله است و علتش اين بوده كه رسول خدا تا مدتى در مسجد بعد از نماز مىايستاد و اينجا كه الان ستون است چوب نخل خشكيدهاى بوده رسول خدا به اين درخت نخل خشكيده تكيه مىداد و صحبت مىفرمود. زن مؤمنهاى كه از حاضرين مسجد بود به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پيشنهاد كرد شما ديگر ضعيف شدهايد روى پا كه مىايستيد خسته مىشويد پسر من نجار است اجازه مىدهيد چيزى درست بكند كه شما روى آن بنشينيد؟ پيغمبر قبول فرمود. مادر به پسر سفارش كرد پسر هم منبر سه1 پله كوچكى درست كرد آورد در مسجد گذاشت روزى كه آماده شد و در مسجد گذارده گرديد پيغمبر سلام نماز را داد، برخاست منبر برود از پهلوى اين درخت كه رد شد يك دفعه صداى ناله جانگدازى ناله فراق از اين چوب خشك بلند شد كه تمام اهل مجلس را متاثر نمود، خود پيغمبر هم متأثر شد، رسول خدا برگشت چوب را در بغل گرفت، فرمود: ناراحت نباش من از خدا خواستم كه تو را از درختان بهشت قرار دهد قدرى كه آرام گرفت روى منبر نشست، اين ناله ستون، جهت ملكوتى او است(63) (64) . موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:ناله حنانه از هجر رسول صلى الله عليه و آله, ] [ 18:26 ] [ اكبر احمدي ]
نكتهاى از شعور و نطق ملكوتى بگويم: هدهد وقتى با سليمان سخن مىگفت نه اينكه خيال كنيد با تكه گوشت لاى منقارش مىگفت ملكوتش دارد مىگويد وقتى آشكارتر گفتهام اگر كسى باورش نمىشود كه غير از زبان مىشود حرف زد، حرف زدن در خواب را دقت كند. خودت در خواب مكرر برخورد كردهاى، دهنت روى هم است ولى سخن مىگوئى اگر سخن گفتن مخصوص زبان است، پس دهنت كه روى هم است معلوم مىشود روحت هم نطق دارد، روحت هم گوش شنوا دارد، نطق منحصر به اين تكه گوشت نيست، نفس هم نطق دارد، ملكوت آدمى و هر حيوانى نطق دارد. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:زبان گويا در حال خواب, ] [ 11:12 ] [ اكبر احمدي ]
نطق حيوانات - هدهد و مورچه در قرآن نطق، اظهار مافى الضمير است، چيز نهان را كشف كردن است خواه به آنكه گوشت باشد يا با سر باشد با اشاره باشد لازم نيست حتماً به زبان باشد در آدمى به زبان، ليكن در حيوانات به اشارات است طبق تحقيقات دانشمندان با ايجاد حركات و در نتيجه امواج مخصوص صوتى مطالب خود را به همنوع مىفهمانند. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:نطق حيوانات - هدهد و مورچه در قرآن, ] [ 11:10 ] [ اكبر احمدي ]
زنبور عسل نمونهاى از حيوان با شعور قرآن مجيد بهترين شاهد است راجع به شعورى كه خدا به زنبور عسل داده است(56) خدا وحى تكوينى كرد به زنبور عسل كه چگونه خانه بسازد، تمام جثه زنبور7 بقدر يك بند انگشت است، مهندسين روزگار حتى در زمان حال محال است خانهاى مثل زنبور عسل بسازند يعنى بدون آلت، ماده اين خانه شل و سنگ و گل آن از گياهان است مواد موميائى مىآورد خانه مىسازد حالا بايد چه شكلى بسازد؟ شش گوشه بدون پرگار، بدون اينكه زاويهها فرقى بكند با تساوى تمام زوايا، آيا مىتوانى با انگشت بكشى؟ هيچ مهندسى نمىتواند بزرگان افتخار مىكنند كه ما فهميدهايم چرا زنبور عسل شكل مسدس مىكشد چون شكلهاى ديگر زاويههاى حاده زياد شده، مقدارى از فضا را مىگرفت و نيز زنبور عسل مستدير و گرد است، اگر خانهاى كه مىسازد گوشههاى حاده داشته باشد، رفتنش در چنين حجرهاى سخت است. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:زنبور عسل نمونهاى از حيوان با شعور, ] [ 11:9 ] [ اكبر احمدي ]
بسم الله الرحمن الرحيم ملك محسوس و ملكوت غير محسوس مىباشد آنچه كه هست شده و محسوس به حواس است يعنى آدمى آن را به حواس خمسه ادراك مىكند ظاهرى دارد و باطنى، ظاهرش را عالم ملك مىگويند باطنش را ملكوت مىنامند، هر چيزى از ذره، كرم خاكى - باطنى دارد آنچه كه ديدنى نيست مكرر گفته شده است هر چه آدمى به اين چشم نمىبيند حق ندارد منكرش شود مثلاً شعور، به كسى بگويند بى شعور، بر مىگردد دشنام مىدهد. بگو تو را به خدا شعورت كجاست؟ كف دست، كف پا، دماغ در چه چيزت است. جواب مىگويد شعور دارم اما جايش را نمىدانم كجاست، حالا هر چيزى را كه آدمى نمىبيند نمىتواند بگويد نيست و همچنين عقل، به كسى بگو بى عقل دادش بالا مىرود اى عاقل روزگار، عقلت كجاست؟ مىگويد جايش را نپرس كه نمىدانم ولى يقيناً من عاقلم. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ شنبه 12 اسفند 1391برچسب:ملك محسوس و ملكوت غير محسوس مىباشد, ] [ 16:23 ] [ اكبر احمدي ]
|
|
||||||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |