كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع)
امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) و آدرس canonemamhssan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

خود مسجد و ويژگي‌هاي آن نيز مي‌تواند عامل جذابي به منظور گرايش جوانان و نوجوانان به مسجد باشد. اين

ويژگي‌ها و خصوصيات عبارت‌اند از: 1ـ فضاي مناسب و ظواهر خوب آن مسئولان ذي ربط در عصر كنوني بايد در احداث

مساجد تا حد زيادي مداخله كنند، انتخاب محل احداث نقشه‌ي مورد نظر، امكانات و فضاي سبز آن و غيره بايد

حساب شده و از روي اصول باشد؛ احداث مسجد در كوچه و پس كوچه‌ها و با مساحت كم، بدون ديگر امكانات سوت

و كور است و رغبتي در دل جوانان و نا‌آشنايان به مسجد ايجاد نخواهد كرد. 2ـ‌ نظافت تميزي و پاك بودن از جمله

عواملي به شمار مي‌رود كه باعث گرويدن جوانان به مسجد مي‌شود، لذا مسئولان مسجد بايد در خصوص غبار

روبي، نظافت منظم روزانه يا هفتگي، شستن فرش‌ها و عطر افشاني اقدام كنند. نظافت دستشويي‌ها، ‌ايجاد

امكانات بهداشتي نظير صابون، مايع ضد عفوني كننده، آب گرم در زمستان‌ها و شستشوي مرتب و منظم محيط

دستشويي‌ها و به كار بردن خوشبو كننده‌هاي مناسب از ضروريات مساجد است. 3ـ وسايل صوتي، گرما‌زا و سرما‌زا


كساني كه گاهي به مناسبتي به مسجد راه مي‌يابند چنانچه با مسائل ناخوشايندي از قبيل نامناسب بودن صداي

بلند‌گوها و سرد يا گرم بودن بيش از حد مسجد روبرو شوند، تنفر در قلب آنان پديد مي‌آيد و سابقه‌ي ذهني منفي در

اذهان ايشان باقي مي‌گذارد، همچنين تنظيم نور كافي در خود مسجد از اهم مسائل است. 4ـ‌ تصميم‌گيري متمركز

مؤمنان و نمازگزاران و مسئولان مربوط مي‌‌توانند به منظور تنظيم برنامه‌ها و امور مساجد و جلوگيري از پراكندگي و

تعدد تصميم‌گيري‌ها، با انتخاب شماري از افراد جوان و متعهد و حتي المقدور متخصص، همچنين ريش سفيدان با

نظارت امام جماعت در قالب هيئت امنا، امور مساجد را با صلابت و برنامه ريزي منسجم اداره كنند.


5
ـ ايجاد امكانات فرهنگي ورزشي مسئولان و گردانندگان مساجد مي‌‌توانند با تهيه و تخصيص امكانات فرهنگي از

قبيل: كتابخانه،‌سالن مطالعه، تشكيل گروه‌هاي تواشيح، سرود، همخواني قرآن و تشكيل جلسات آموزش قرآن در

دوره‌هاي گوناگون،‌كلاس‌هاي تقويتي رايگان و كلاس‌هاي آموزشي ديگر، باعث جذب جوانان به مساجد شوند؛ در كنار

اين مسائل تهيه‌ي امكانات ورزشي مرتبط با مسجد تا جايي كه حرمت آن به طور كامل محفوظ بماند نيز مي‌تواند در

شمار عوامل جذب ‌كننده محسوب شود. 6ـ استفاده از افراد خوش صدا بسياري از اوقات مي‌بينيم در مساجد از

قاريان قرآن و مؤذن‌هاي مسن و افراد بد صدا استفاده مي‌شود كه انسان به هنگام شنيدن صداي آنان ناگزير بايد

گوش خود را بگيرد. طبيعي است كه اين موضوع باعث دفع جوانان از مساجد مي‌شود. ج) ‌هيئت امناي مسجد

پيشبرد امور مسجد و آباداني آن، ‌هم به لحاظ معنوي و هم به لحاظ مادي، اشتراك مساعي و همت والاي اعضاي

هيئت امنا را مي‌طلبد، آنان مي توانند با همفكري و همدلي، از عهده‌ي اين وظيفه‌ي شرعي و داوطلبانه به خوبي

بر‌آيند و ذخيره‌اي براي آخرت خود بردارند؛ خصوصيات ضروري كه مي‌بايد اين افراد داشته باشند، به قرار زير است: 1ـ

همكاري جدي اعضاي هيئت امناي مسجد مي‌بايد در اداي وظايف خود جديت داشته باشند و مصمم حركت كنند، در

غير اين صورت اختلال در امور مسجد پيش مي‌آيد. 2ـ ‌تقسيم كار به نظر مي‌رسدكه امور مسجد مي‌بايد به تناسب

سن، تخصص، علاقه و ديگر عوامل شخصي اعضاي آن هيئت، تقسيم شود تا فشار كار بر دوش فرد يا افراد معيني

نباشد؛ ‌از طرف ديگر اين اعضا مي‌توانند از افراد غير عضو كه علاقه به كار دارند كمك بجويند تا در تسريع كار مؤثر

باشند، مراعات مجموعه‌ي امور ياد شده باعث بروز حركتي منسجم در امور مساجد مي‌شود كه براي افراد مرتبط با

مسجد و خصوصاً جوانان دلپذير خواهد بود. 3ـ‌ علاقه به كار افرادي كه در قالب عضو اين هيئت به كار مشغول

مي‌شوند بايد در برابر مسئوليت پذيرفته شده علاقه داشته باشند و از نيّت غير تقرب الي الله پرهيز كنند تا بتوانند

بدون هيچ گونه دلسردي فعاليت كنند. 4ـ تأمين بودجه پيشرفت و بهبود كيفيت فعاليت‌هاي مساجد تا حد زيادي

بستگي به مسائل مالي دارد؛‌اعضاي گرداننده‌ي مساجد بايد در اين خصوص فكر اساسي كنند و مخارج متفاوت

مسجد را در نظر بگيرند و به تناسب آن بودجه‌ي لازم را جذب كنند و از طرفي به مخارج معمولي مسجد از قبيل آب و

برق و گاز اكتفا نكنند و هزينه‌ي جذب جوانان را نيز به صورت مسأله‌اي مهم محسوب دارند و در رديف هزينه‌هاي خود

بگنجانند و از طرف ديگر به روش سنتي جمع آوري پول در مسجد اكتفا نكنند،‌بلكه با كمك گرفتن از افراد متمكن و

خيّر، جمع آوري منظم ماهيانه‌ي وجوهات نقدي از منازل و عرضه‌ي قبض، در نظر گرفتن منابع در‌آمد از قبيل خريد

مغازه و اجاره دادن آن،‌ مشاركت‌هاي اقتصادي و غيره، مشكلات مالي مسجد را رفع كنند.


5
ـ توجيه جوانان و نوجوانان
بيان حرمت و احترام مسجد مي‌تواند جنبه‌ي معنوي آن را تقويت كند و اين ذهنيت را كه صرفاً مسجد به مجلس ختم

و امثال آن منحصر است، محو كند، اين جلسات به صورت رسمي و غير رسمي و همچنين به شكل فردي يا جمعي

مي‌‌تواند در موقع مناسبي انجام شود.


6
ـ اهتمام به مسئله‌ي جوانان و نوجوانان


توجه كردن به جوانان و سرمايه گذاري براي آن‌‌ها نيز از امور مهمي است كه سرپرستان و گردانندگان مسجد بايد به

آن عنايت داشته باشند. گرداندن مسجد و اداره‌ي‌ امور آن نبايد به شكل سنتي باشد، يعني به شكلي كه گاهي

اوقات مشاهده مي‌شود اكثر كودكان و نوجوانان را به دليل شلوغ كردن، حرف زدن و غيره از مسجد بيرون مي‌كنند،‌يا

نسبت به آنان بد رفتاري مي‌شود، بايد توجه داشته باشيم كه اين نوع برخورد با آن‌ها سابقه‌ي بدي در اذهانشان

باقي مي‌گذارد.


7
ـ‌ استفاده از تخصص‌هاي گوناگون


براي رفع مشكلات روزمره‌ي مساجد و تقليل هزينه‌‌هاي آن مي‌توان از افرادي كه در شغل‌هاي گوناگون مهارت دارند،

استفاده كرد و در مواقع لزوم از آن‌ها كمك گرفت. به كار گيري اين تخصص‌ها هم در زمينه‌ي امور فني و حرفه‌اي و

اقتصادي و هم در امور فرهنگي و غير مادي خواهد بود. البته در اين جا منظور اين نيست كه همه‌ي اين كارها رايگان

انجام گيرد، بلكه هدف اين است كه در حد توان در كم كردن مخارج مسجد تلاش شود.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:مسجد, ] [ 16:31 ] [ اكبر احمدي ]

 

براي جذب جوانان به مساجد و نماز جماعت و شركت در ساير برنامه‌هاي فرهنگي مساجد شيوه‌ها و عواملي وجود

دارد كه به برخي از آن‌ها اشاره مي‌شود:


الف) امام جماعت


امام جماعت در هر مسجد عاملي مهم در پيشرفت و ترقي مسجد به شمار مي‌رود و چنانچه داراي شرايط لازم

باشد، تأثيري بسزا در تحولات مثبت در جوانان و در نتيجه گرايش آنان به مساجد خواهد داشت؛ اين صفات از اين قرار

است:


1
ـ ثابت بودن
شناخت امام جماعت از مسجد، مؤمنان محل و نمازگزاران و غيره از جمله اموري است كه در عملكرد وي نقشي

مهم دارد؛ خصوصيات و اوضاع خاص هر محل و اهالي آن باعث مي‌شود كه وي تصميم مقتضي اتخاذ كند و در راه

اجراي آن گام بردارد كه ثابت بودن امام جماعت در مسجد محل اين مسأله را عملي مي‌سازد.


2
ـ توانايي علمي


از عواملي كه مي‌تواند در جذابيت امام جماعت مؤثر باشد، توانايي و اندوخته‌هاي علمي اوست، چرا كه ممكن است

سؤالي از طرف جوانان در حيطه‌ي تخصصي او مطرح شود تا او با استفاده از معلومات خود در زمينه‌هاي مختلف از

جمله جامعه شناسي، و روان‌شناسي جوانان و غيره، پاسخ دهد. طبيعتاً قدرت علمي روحاني مسجد باعث

اطمينان و اعتماد مردم، به خصوص جوانان مي‌شود و آنان نيز همواره سعي مي‌كنند در مواقع لزوم با او ارتباط برقرار

سازند و با اطمينان خاطر و طيب نفس با وي معاشر باشند و از كمالات و معلومات او بهره‌مند شوند.


3
ـ نظم


امام جماعت ضرورت دارد كه در كليه‌ي كار‌هاي مربوط به مسجد نظم و انضباط را مراعات كند، به موقع به مسجد

بيايد، نماز را اقامه كند و اوقات سخنراني و ارشاد مردم را تنظيم و با توجه به حال حضار مطالب خود را بيان كند و از

ذكر مطالب اضافي و اطاله‌ي كلام خودداري ورزد.


4
ـ‌ بيان ساده و شيوا


مطالبي كه امام جماعت بيان مي‌كند،‌ بايد حتي المقدور ساده و شيوا باشد و از تلفظ كلمات و جملات عجيب و

غريب و نا‌مأنوس بپرهيزد؛ ‌چرا كه عمده‌ي مخاطبان وي بي‌سواد، كم سواد‌ و ناآشنا به كلمات تخصصي هستند،‌در

غير اين صورت با توجه به روحيه‌ي جوانان و كم ظرفيت بودن آنان، خستگي و كسالت بر آن‌ها عارض مي‌شود.


5
ـ ‌ابتكار خلاقيت


بعضي از وعاظ هنگام سخنراني آموخته‌هاي علمي خود را به همان‌گونه كه فرا گرفته‌اند،‌ بيان مي‌كنند، در حالي كه

مي توانند با ذكر مثال‌ها و حكايت‌هاي تاريخي، مطالب و كلمات قصار، شوخ طبعي و داستان‌هاي شيرين را با رعايت

نكات روانشناسي جوانان به گونه‌اي زيبا و جذاب‌تر عرضه كنند.


6
ـ‌ دوستي با جوانان و نوجوانان


امام جماعت مسجد مي‌تواند با كنار گذاشتن بعضي از محدوديت‌هاي كاذب يا غير ضروري، بين خود و جوانان،‌ آن‌ها را

به خود نزديك كند؛ به قدر معقول با آنان صحبت كند،‌ احوال آن‌ها را در حالت عادي و غير عادي جويا شود و حتي

المقدور در همنشيني‌ها و مجالست‌ها همراه آنان باشد و از فرصت‌هاي مناسب به منظور بيان مقصود استفاده كند؛

در حالي كه بعضي از روحانيان با اتخاذ تدابير نامناسب و حالت‌هاي عالمانه به خود گرفتن، سنگين و رنگين حركت

كردن بي‌حد، هم كلام نشدن با ديگران ‌خصوصاً جوانان و ...، بين خود و جوانان فاصله مي‌اندازند.


7
ـ‌ احترام و تواضع


هميشه با احترام به ديگران و داشتن حالت تواضع در مقابل همنوعان، نوعي ارادت قلبي ديگران را در حق خود جذب

مي‌كنيم، حال اگر تواضع و احترام از جانب روحاني و رهبر معنوي،‌آن هم با جوانان كه داراي قلبي پاك و جوياي صحبت

هستند، صورت گيرد، قطعاً موفقيت‌هاي چشمگيري به دست خواهد آمد؛ اين روش از جمله طرق تبليغ عملي است

كه در تاريخ صدر اسلام خصوصاً در وصف پيامبر گرانقدر اسلام نقل شده است و نتايج بسيار خوبي هم در بر داشته

است.


8
ـ‌ آراستگي ظاهري


روحاني و رهبر معنوي در اجتماع بايد در قالب الگو و نمونه‌ي خوبي‌ها مطرح شود؛ بنابراين امام جماعت بايد به

بهترين وجه ممكن لباس بپوشد، تميز باشد، محاسن مرتب داشته باشد و از عطر استفاده كند؛‌مواظب نظافت دهان

و دندان و احياناً بوي بد دهان خود باشد و در مجموع مسأله‌ي نظافت ظاهري را فراموش نكند.


9
ـ‌ توانايي جسمي


در برگزاري نماز جماعت و سخنراني‌ها لازم است مسائلي نظير وقت ديگران و كهولت سن حاضران مراعات شود؛‌حال

اگر امام جماعت سن بالايي داشته باشد، طبيعتاً نماز طولاني مي‌شود و ممكن ا ست مأمومان خسته شوند.


10
ـ دارا بودن دانش لازم


اگر امام جماعت صرفاً به يك سري اطلاعات علمي دست يافته باشد،‌ انتقال آن به روش معمولي و بيان ساده‌ي آن

مطالب ممكن نيست و با توفيق كمتري قرين است؛ لذا ضروري است از علوم ديگر نظير روانشناسي جوانان و

نوجوانان استفاده شود.


11
ـ ‌درك موقعيت سني جوانان


موقعيت سنّي جوانان و نياز‌ها و روحيات آنان در اين سنين بايد مورد توجه قرار گيرد؛ لازم نيست هميشه از آنان

بخواهيم در كليه‌ي مراسم ادعيه و زيارات شركت و گريه و زاري را پيشه كنند، زيرا جوانان و نوجوانان در كنار اين

مسائل معنوي نياز به تفريحات سالم و ورزش و آموختن دانش روز دارند؛ تحرك و انرژي زياد از خصوصيات اين دوران

است و جوانان به تنوع بيشتري نيازمندند.


12
ـ‌ تهيه‌ي امكانات مالي


امام جماعت مي‌تواند با نظارت كامل و سر و سامان دادن به امور مالي مسجد و تخصيص بودجه‌هاي لازم در راه

جذب جوانان، به اين مهم دست يابد.

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:شيوه‌ها و عوامل جذب جوانان به مساجد, ] [ 16:10 ] [ اكبر احمدي ]

با توجه به جايگاه مسجد و عظمت آن و انتسابش به پروردگار مهربان، و اين كه مركزى براى هدايت انسان‏ها، و تعليم علوم دينى و محلى براى تربيت مردم و تزكيه نفوس آنان است، و جائى است كه مؤمنان از بركت آن به شناخت و زيارت يكديگر نايل مى‏شوند و گره از مشكلات هم مى‏گشايند، و غبار رنج و ناراحتى از چهره يكديگر مى‏زدايند، يقيناً كسى كه بر اساس هوا و هوس و طغيان غرائز حيوانى و حسدورزى نسبت به حقايق و اهل ايمان، و به سبب دشمنى و كينه از اين كه مردم در آن مكان‏هاى مقدس به ياد خدا مشغول شوند و به زبان و قلب ذكر حق گويند و به جوارح و جوانح به عبادت خالصانه بپردازند، و به تعليم و تعلم مسائل الهى بنشينند، و نفوس خود را از آلودگى‏ها تزكيه نمايند، جلوگيرى نمايد و عاشقان حق و حقيقت را از ورود به آن مراكز الهى منع كند و به اين صورت دست به تخريب معنوى آن دراز كند، يا بناى ظاهر آن را ويران نمايد از همه ستمكارتر و ظالم‏تر است.بى‏شك چنين ظلمى كه از طرفى ظلم به حق خداست و از جانب ديگر ستم به بندگان الهى است، گناهى بسيار بزرگ و يقيناً موجب خوارى در دنيا و عذاب عظيم در آخرت براى ستم كننده است.به راستى بسيار شگفت‏آور و تعجب‏آميز است كه گروهى از مردم با تكيه بر خردورزى و استدلال، و انديشه و تفكر حقيقت را مى‏پذيرند، و حق را به جان و دل قبول مى‏كنند، و به آئين راستين الهى آراسته مى‏شوند، آنگاه با هزينه خود به نحوى عاشقانه و خالصانه بنائى را بنام مسجد بنا مى‏كنند تا در آن گرد هم آيند و زبان و دل غرق ياد خدا كنند، و به قرائت آيات الهى و فهم آن اقدام نمايند، و همه وجود خويش را در فضاى عبادت و بندگى بياورند، و باطن از شوائب شرك تصفيه نمايند، و تبديل به مردمى با تربيت و با وقار و منبعى از معرفت و كرامت و منفعت گردند، و چراغ درستى و سلامت و صفا و صميميت، و شرف و حقيقت را در جامعه روشن كنند، و فضائى از امنيت به وجود آورند ولى گروهى ديگر با اين مكان‏ها و با چنين مردمى به جنگ و ستيز برخيزند و درب مساجد را به روى آنان ببندند، و جمع ايشان را پريشان و پراكنده كنند، و حق مساجد را كه حق خداست و حق عبادت و بندگى را كه حق انسان‏هاست پايمال نمايند و از اين طريق به خود و ناموس خود و به ديگران خسارت‏هاى غير قابل جبران بزنند!!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:ستمكارترين مردم‏, ] [ 18:21 ] [ اكبر احمدي ]

عن ابى‏ذر قلت يا رسول الله كيف تعمر مساجد الله؟ قال: لا ترفع فيها الاصوات و لا يخاض فيها الباطل، و لا يشتر فيها و لا يباع و اترك اللغو مادمت فيها فان لم تفعل فلا تلومن يوم القيامة الا نفسك:» «3»ابوذر مى‏گويد به رسول خدا گفتم: مساجد چگونه آباد مى‏شود؟ حضرت فرمود: صداها در آن بلند نگردد، و در آن به امور باطل فرو نروند، و خريد و فروش در آن مكان مقدس صورت نگيرد، و تا در آن هستى از كار بيهوده و عبث بپرهيز، و اگر در مساجد اينگونه رفتار نكنى جز خود را در قيامت سرزنش مكن.حضرت باقر (ع) فرمودمن بنى مسجداً كمفحص قطاة بنى الله له بيتا فى الجنة:» «4»كسى كه به اندازه لانه مرغ سنگ‏خوار مسجدى بنا كند، خداوند براى او در بهشت خانه‏اى بنا نمايد.از اميرمؤمنان روايت شدهو من اراد دخول المسجد فليدخل على سكون و وقار فان المساجد بيوت الله و احب البقاع اليه ...:» «5»كسى كه مى‏خواهد وارد مسجد شود بايد با آرامش و وقار وارد گردد، زيرا مساجد خانه‏هاى خداست و محبوب‏ترين سرزمين‏ها نزد او.و نيز آن حضرت پيوسته مى‏فرمودمن اختلف الى المساجد اصاب احدى الثمان: اخا مستفاداً فى الله عزوجل، او علماً مستطرفاً، او آية محكمة، او رحمة منتظرة، او كلمة ترده عن ردى، او يسمع كلمة تدله على هدى، او يترك ذنبا خشية او حياء:» «6»كسى كه رفت و آمد به مساجد داشته باشد به يكى از هشت حقيقت مى‏رسد: برادرى دينى در راه خدا كه از او بهره و فايده نصيبش گردد، يا دانشى جديد به او رسد، يا آيتى استوار به دست آورد، يا رحمتى كه به آن اميد بود دريافت نمايد، يا سخنى كه او را از ضلالت باز دارد ياد گيرد، يا كلمه‏اى بشنود كه وى را به هدايت رهنمون گردد، يا گناهى را به سبب خشيت از عظمت حق يا بخاطر شرمسارى ترك كند.حضرت صادق (ع) فرمودعليكم بايتان المساجد فانها بيوت الله فى الارض و من اتاها متطهراً طهره الله من ذنوبه و كتب من زواره فاكثروا فيها من الصلاة و الدعاء:» «7»شما را به رفتن به مساجد سفارش مى‏كنم زيرا مساجد خانه‏هاى خدا در زمين است، كسى كه با طهارت به مساجد بيايد خدا او را از گناهانش پاك مى‏كند و وى را از زائرانش مى‏نويسد، در مساجد زياد نماز و دعا به جاى آوريد.رسول حق مى‏فرمايدمن مشى الى مسجد يطلب فيه الجماعة كان له بكل خطوة سبعون الف حسنة:» «8»كسى كه بخاطر شركت در جماعت به سوى مسجد قدم بردارد، براى او معادل هر قدمى هفتاد هزار حسنه است.امام ششم فرمودمن بنى مسجداً بنى الله له بيتا فى الجنة:» «9»كسى كه مسجدى بسازد خداوند براى او خانه‏اى در بهشت بنا كند.رسول اسلام به ابوذر فرمودان الله تعالى يعطيك مادمت جالساً فى المسجد بكل نفس تنفست درجة فى الجنة و تصلى عليك الملائكة و تكتب بكل نفس تنفست فيه عشر حسنات و تمحى عنك عشر سيئات:» «10»خداوند تا زمانى كه در مسجد نشسته‏اى به هر نفسى كه مى‏زنى درجه‏اى در بهشت به تو عنايت مى‏كند، و ملائكه بر تو درود مى‏فرستند، و به هر نفسى كه در آن مى‏كشى ده حسنه به تو عطا مى‏كند و ده سيئه از تو مى‏زدايد.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:جايگاه مساجد در روايات‏, ] [ 18:17 ] [ اكبر احمدي ]

از اضافه شدن كلمه‏ى مساجد به الله استفاده مى‏شود كه مساجد از حرمت و قداست ويژه‏اى برخوردار است، كه ديگر اماكن در همه روى زمين از چنين قداست و حرمتى برخوردار نيست.مساجد در طول تاريخ به اين خاطر بنا شده كه توده مردم در آن به فراگيرى حقايق و مسايل دين مشغول شوند، و سپس بر اساس معرفت و بينائى به عبادت بپردازند

منابع مقاله:کتاب   : تفسير حكيم جلد چهارم نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان
از اضافه شدن كلمه‏ى مساجد به الله استفاده مى‏شود كه مساجد از حرمت و قداست ويژه‏اى برخوردار است، كه ديگر اماكن در همه روى زمين از چنين قداست و حرمتى برخوردار نيست.مساجد در طول تاريخ به اين خاطر بنا شده كه توده مردم در آن به فراگيرى حقايق و مسايل دين مشغول شوند، و سپس بر اساس معرفت و بينائى به عبادت بپردازند.مساجد در حقيقت مراكز شرك‏زدائى، تحقق توحيد در قلوب، تعليم حقايق، تربيت مردم، آراسته شدن انسان‏ها به كمالات و ارزش‏ها، و سكوى پرواز روح به مقام ملكوت و نقطه قرب، و محل به دست آوردن خير دنيا و آخرت، و رسيدن به سعادت و خوشبختى همه جانبه است.مساجد محل اجتماع مؤمنان، و جايگاه عابدان و پاكان، و كلاس بحث و مباحثه در مسائل الهى و انسانى، و فضاى زيارت اهل ايمان با يكديگر، و جاى خبر شدن از مشكلات مردم، و گره‏گشائى از كار آنان است.مساجد با نيت پاك، و پول پاك و كوشش پاك بنا شده، سپس وقف حضرت حق گشته تا خداخواهان و خداجويان در آن حضور پيدا كنند و از مسير آن خود را به رضايت و جنت حق برسانند.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:ارزش و جايگاه مساجد , ] [ 18:11 ] [ اكبر احمدي ]

انسانها با توجه به اعمالشان در دنيا، قابليت ها و استعدادهای متفاوتی براي پذيرفتن صفات و کمالات الهی به دست میآورند. همين قابليت است که درجات و مقامات بهشت را تشکيل می دهد.
چند قطره باران را در نظر بگيريد؛ يکی در دريا فرود ميآيد، يکی در ساحل، يکی در دشتی سرسبز، يکی درجنگل، يکی بر روی تپه، يکی در کوهپايه، يکی در کوهستان و يکی در بيابان.
به تناسب محل فرود و فاصله تا دريا ، هرکدام مسيری را طی ميکنند تا به دريا برسند. يکی خيلی زود به دريا می رسد و دريا مي شود. يکی از دشتها ميگذرد، يکی از کوهها و درهها، يکی از بيابانها و ...
هرکدام پس از گذر از مراحل و مراتبی در نهايت به دريامی پيوندد و دريا مي شود

در بهشت، پويايی و تکامل ادامه دارد و چون خداوند نامتناهی است صفات و کمالات او هم حد و مرزی ندارد و تا ابد اين تکامل، برای انسان بهشتی وجود دارد

پيش از شروع مبحث جهنم، بايد اين اصل را يادآور شوم که خدا از مادر به انسان مهربانتر است
و اما جهنم ...در برخی کتب دينی توصيفاتی در مورد عذاب جهنميان مي خوانيم که بسيار عجيب و وحشتناک است. آنها اين نوع فجايع را به خداوند نسبت مي دهند و مي گويند اين عذابهای شديد، به آن علت است که انسان در دنيا به دستورات و اوامر الهی گوش نداده و عمل نکرده است و حال خدا براو غضب کرده و او را عذاب ميکند مگر خدا عصبانی می شود؟آيا خدا کينه به دل مي گيرد و در آخرت تلافی می کند؟
از گناه کردن انسان ضرری متوجه خدامي شود؟نه خدا از کسي کينه ندارد. خدا کسی را عذاب نمی کند، چرا که او از مادر مهربانتر است.
پس جهنم چيست؟
فرضی را که در مورد مالکيت زمين گفتيم به خاطر بياوريد.
در اين فرض، شخصی که فرصت را از دست داده بود، هميشه درحسرت فرصت از دست رفته مي سوزد.
يا پرنده مهاجری را فرض کنيد که زمان هجرت بالهايش مجروح باشد. باديدن رفتن بقيه پرندگان و برجای ماندن خود چه حالی پيدامي کند؟
يا ماهي کوچکی که از آب بيرون افتاده باشد؛ چقدر تلاش میکند و خود را به زحمت می اندازد تا دوباره به آب برگردد.

خداوند انسان را برای بهشت رفتن آفريده؛ نه جهنم.
خداوند به همه انسانها وعده بهشت داده جز تعدادی که تا ابد درجهنم باقی خواهند ماند.

پس از مرگ بسياری از حجابها از پيش روی انسان کنارميرود و انسان قادر به درک و فهم بسياری از ناشناخته ها و نادانسته ها خواهدبود.
در آنجا انسان معنی واقعی کمال را متوجه مي شود.
آنهايي که آمادگی وظرفيت پذيرش اين کمال را داشته باشند، به آن دست ميابند ولی آن دسته که اين قابليت را ندارند بايد صبر کنند (و مانند ماهی آنقدر بالا و پايين بپرند) و در آتش حسرت ازدست دادن فرصتها در دنيا بسوزند تا مورد لطف و رحمت خداوند قرار گيرند و آمادگی پذيرش کمالات الهی را به دست آورند.

نتيجه:
بهشت چيزی جز تقرب به ذات خداوند و فيض بردن از کمالات الهی نيست؛ و جهنم چيزی جز دور ماندن از اين سرچشمه حيات و کمال و سوختن در آتش حسرت از دست دادن آن نيست.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:اما درجات بهشت, ] [ 15:47 ] [ اكبر احمدي ]

ما انسانها خليفه خدا هستيم.
اين ما هستيم که خدا از روح خودش در جسم ما دميده تا جان بگيريم.اين ما هستيم که به امر خدا همه ملائک براو سجده کردند، جز شيطان.اين ما هستيم که سرانجام به سوی خدا ميرويم.اين ماهستيم که می توانيم به مقام فنا فی الله برسيم.فنا فی الله. يعنی در خدا ذوب شدن . يعنی خدا شدن.زيبا بهتر است يا زيباترين؟بزرگ بهتر است يابزرگترين؟توانا بهتر است يا تواناترين؟...بيشتر از اين ، مطلب را ادامه نمی دهم و به اصل کلام مي پردازم.مکانی به نام بهشت و يا جهنم وجودندارد.بهشت درجات تقرب به ذات خداوند است.بالاترين مرتبه آن فنا فی الله است. يعنی در ذات خداوند حل شدن. يعنی خدا شدن.فرض کنيد ليوان آبی در دست داريد. ميتوانيد به آبی که درون ليوان است اشاره کنيد و آن را به تفکيک نشان دهيد. اگر آب را به دريا بريزيد ، ديگر نمی توان آن را به تفکيک نشان داد و متمايز ساخت. حالا آن آب، دريا شده است.کمال آب، دريا شدن است؛ کمال انسان، بازگشت به اصلش است. کمال انسان، خدا شدن است.
چه لذتی براي انسان بالاتر از خداشدن است؟
آيااين خدا نيست که کمال مطلق است؟
آيا اين خدا نيست که زيبای مطلق است؟
آيا اينخدا نيست که از همه چيز و همه کس بی نياز است؟
آيا اين خدا نيست که بر همه چيز توانا است؟
...

 

بهشت انسان، رسيدن به اين کمال است. بهشت، يعنی مسيری که طي آن انسان، خدا ميشود.
و به اين ترتيب جاودان خواهد بود.
بهشت جايي جز ذات خدا نخواهد بود.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:ما انسانها خليفه خدا هستيم,, ] [ 15:46 ] [ اكبر احمدي ]

چطور می توان قبول کرد بهشت جاودان است و ... ؟!آنچه از اين به بعدمی نويسم برداشتها و اعتقادات شخصي خودم است.با نگاهی سطحی به آیات قرآن در باببهشت وجهنم درميابيم اکثر آنها توصيف و مثالی از بهشت و جهنم هستند و اصل مطلب فراتر از اين توصيفات است.شايد بپرسيد چرا خداوند اصل مطلب را بيان نفرموده است و به مثال و تشبيه بسنده کرده است ؟با توجه به محدوديت وسعت ديد بشر، انسان قادر به درک و فهم بسياری از حقايق نيست. لذا خداوند برای او بسياری از آنها را تشبيه مي کند. در مواردی هم توصيه می کند که اصلا به برخی مسایل فکر هم نکنيد.مثلا: کودک زیر 6 ماهه ای را در نظر بگیرید. این کودک بی دندان تاکنون به جز شیر چیزدیگری نخورده. حالا شما می خواهید لذت خوردن کباب بریان یک غزال خوش طعم و خوش مزه را برای او توصیف کنید. چه می کنید؟ و چه می گویید؟خداوند هم برای فهم و درک انسان قران را "نازل" کرد. قران مملو است از داستان و مثال های مختلف

يک فرض:

فرض کنيدمالک زمين شدن بهترين و بالا ترين لذت و شادی و کمال مطلق برای انسان باشد.به دو نفر بگويند ، اگر فلان کار را انجام بدهيد و از انجام بیسار کارخودداری کنيد؛ شمارا حاکم زمين مي کنيم.حالا يکی تمام سعی و تلاش خود را ميکندو با هر سختي و مشقتی که هست آنطور که بايد عمل مي کند ولی ديگری پشت گوش می اندازدو عمل نمي کند.خب در نتيجه يکی صاحب زمين مي شود و از تمام لذات آن بهره مند ميشود و ديگری نه .شخصي که عامل بود و بايد ها و نبايدها را رعايت کردسعادتمند شد و به کمال مطلق (در اين فرض) دست يافت. اما ديگری با اينکه اين امکان برايش فراهم بود و ميتوانست به کمال مطلق برسد ،با ناديده گرفتن اين بايدها ونبايدها به خود ظلم کرد. او با ديدن آن فرد سعادتمند ، در حسرت از دست دادن اين موقعيت خواهد سوخت؛ و هميشه در رنج و عذاب خواهد بود.
پايان فرض.

حال هر چقدر آن لذت و کمال بيشتر و بالاتر باشد سختي و مشقت دوری از آن بيشتر وزجر آورتر خواهد بود.چه چيز برای انسان لذتبخش تر و بالاتر است؟پولدار بودن؟صاحب قدرت بودن؟مالک املاک فراوان بودن؟محبوب بودن؟
زندگی جاويد داشتن؟آگاه به همه چيز بودن؟زيباترين بودن؟بزرگترين بودن؟داناترين بودن؟اولين بودن؟آخرين بودن؟
مهربانترين بودن؟بخشنده ترين بودن؟خوردن خوشمزه ترين ها؟آشاميدن گواراترين ها؟پوشيدن بهترين ها؟داشتن گرانبهاترين ها؟بودن با بهترين ها؟شنيدن بهترين شنيدني ها؟گفتن بهترين گفتني ها؟داشتن بهترين احساس ها؟همسري با بهترين ها؟...کدام يکی بهتراست؟آیا بودن و داشتن همه آنها باهم بهترنيست؟چگونه می توان همه را باهم بود و یا داشت؟آیا امکان دارد؟وعده ای که خداوند به بندگان خود داده شامل همه اين محسنات و برکات مي باشد.چطور ميتوان جاودان بود در حالیکه فقط خدا جاودان است؟چطور می توان زيباترين بود در حالی که خدا زيبای مطلق است؟جطور مي توان بی نياز بود در حالی که فقط خدا بي نياز است؟
...


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:خدا دروغ نمی گويد و وعده ناحق نمیدهد,, ] [ 15:41 ] [ اكبر احمدي ]

ای پیامبر رحمت! ای کاش فتنه گران را معرفی می نمودی! اما چه کنیم که بزرگواری و رحمت تو بر غضبت همواره پیشی گرفته است و تو پیامبر رحمت و مهربانی هستی حتی بر منافقان کوردل! و البته تاریخ خود گواهی پیامبر در قلّت متّقین و کثرت منافقان و کافران را نشان داد! هنوز بدن پیامبر صلی الله علیه وآله به خاک سپرده نشده بود که داستان سقیفه مهر تأیید سخنان پیامبر در غدیر شد!!

اگر می خواستم آنها را معرفی کنم معرفی می کردمو لکنّی والله فی امورهم قد تکرمت و کلّ ذلک لایرضی الله منّی إلا أن ابلغ ما انزل إلیّ: به خدا سوگند درباره ی آنها بزرگواری می کنم و آنها را رسوا نمی نمایم و با همه ی این گذشتها خداوند از من راضی نمی شود مگر آنچه را وحی فرموده ابلاغ نمایم.

و این نشانه ی موحد بودن و توحید است! اگر پیامبر صلی الله علیه وآله از ابتدای خطبه ی غدیر از توحید و نبوت گفت بی دلیل نبود، امامت خط ممتدی در ادامه ی همان مسیر است که باید طی شود تا اسلام واقعی بدست آید! پاسخ تاریخ چه خواهد بود که خط توحید را از امامت جدا کردند؟! ...

و پیامبر صلی الله علیه وآله ابلاغ فرمود ...

ای مردم، آگاه باشید که خداوند علی علیه السلام  را سرپرست و پیشوا بر شما قرار داده و به سمت منصوب نموده و اطاعت او را بر مهاجر و انصار و همه ی مردم واجب فرموده است، شهری و بیابانی، عجم و عرب، بنده و آزاد، کوچک و بزرگ، سفید و سیاه هر که خدا را می پرستد باید فرمان علی علیه السلام  را اطاعت کند و گفتار او را تصدیق نماید و امر او را انجام دهد؛ فاعلموا معاشر الناس، إنّ الله قد نصبه لکم ولیاً و اماماً، مفترضاً طاعته علی المهاجرین و الانصار و علی التّابعین لهم باحسان و علی البادی و الحاضر و علی الاعجمّی و العربیّ و الحرّ و المملوک و الصّغیر و الکبیر و علی الابیض و الاسود و علی کل موحد ماض حکمه جایز قوله نافذ امره.

دیگر با گفتار پیامبر صلی الله علیه وآله کسی از قلم نمی افتد: مهاجر و انصار و تابعین آنها تا روز قیامت از هر رنگ و نژادی با هر پیشینه و پسینه ای باید از علی علیه السلام  پس از پیامبر صلی الله علیه وآله اطاعت نمایند!

و این نشانه ی موحد بودن و توحید است! اگر پیامبر صلی الله علیه وآله از ابتدای خطبه ی غدیر از توحید و نبوت گفت بی دلیل نبود، امامت خط ممتدی در ادامه ی همان مسیر است که باید طی شود تا اسلام واقعی بدست آید! پاسخ تاریخ چه خواهد بود که خط توحید را از امامت جدا کردند؟! ...

 سخن پایانی ...

ای نبی رحمت! ای پیامبر مهربانی! امروز پس از قرن ها همچنان ندای روح بخش از غدیر به گوش می رسد که اطاعت از علی علیه السلام بر همگان واجب است و خدا کند که ما در مسیر باشیم. آمین ...


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 13 آبان 1391برچسب: بزرگواری پیامبر صلی الله علیه وآله! , ] [ 7:28 ] [ اكبر احمدي ]

آنها مرا اذیت بسیار کردند و به من نسبت دادند که به هر سخن گوش می دهم و آن را قبول می نمایم و گمان کردند چنین هستم، برای آنکه با علی علیه السلام ملازم بودم و به او عنایت داشتم تا اینکه خداوند عزّوجلّ در پاسخ آنها وحی نازل فرمود و چنین فرمود: «از ایشان کسانی هستند که پیامبر را می آزارند و می گویند او گوش شده بگو گوش دادن پیامبر به صحبت دیگران خیر شماست زیرا او ایمان به خدا دارد و گفته های مؤمنان را تصدیق می نماید.» (توبه/61)

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله واقعیت بسیار مهمی را در این خطبه بیان می فرمایند. عذر پیامبر از عدم بیان امامت علی بن ابیطالب علیه السلام چیزی نبود جز کم ظرفیتی مخاطبان پیامبر صلی الله علیه وآله و عناد و دشمنی آنها با دستورات الهی! پیامبر می دانستند که پرهیزگاران کم هستند و منافقان بسیارند. جالب توجه آن است که به فرموده ی نبی گرامی اسلام صلی الله علیه وآله این منافقان همانهایی هستند که ریشه در کفر جاهلیت هم دارند! کسانی که در ابتدای بعثت پیامبر را استهزا می نمودند و پس از توسعه ی اسلام از سر اجبار به ظاهر اسلام آوردند و به درجه ی منافقان ارتقا نمودند!!! آنها همان هایی هستند که از همان ابتدا با علی علیه السلام و فضایل او سر ستیز و مبارزه داشتند و اکنون در لباس نفاق هم قلبهایشان آکنده از غیض و نفرت نسبت به اوست! پیامبر صلی الله علیه وآله با چنین مردمی چه بگوید از علی علیه السلام ؟! آیا آنها ظرفیت دارند؟! ...

می خواستم معرفی می نمودم!

این منافقان امروز و کفّار دیروز، دشمنان ستیزه جوی فردا در مقابل علی علیه السلام و همه ی اسلامند  پیامبر آنها را به اسم می شناسد: و لوشئت أن اسمی بأسمائهم لسمیَّت و أن او می الیهم بأعیانهم لأومیت و أن ادلّ علیم لدللت؛ اگر بخواهم نام آنها را بیان نمایم، بیان می نمودم و اگر می خواستم آنها را معرفی کنم معرفی می کردم و اگر می خواستم آنها را نشان دهم، نشان می دادم!

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 13 آبان 1391برچسب:از کفر تا نفاق! , ] [ 7:26 ] [ اكبر احمدي ]
صفحه قبل 1 ... 33 34 35 36 37 ... 74 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

اين وبلاگ متعلق به كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) شهر سلامي است ؛ اين وبلاگ در خصوص انعكاس فعاليت هاي ( فرهنگي وهنري ؛ قرآني ؛ اعتقادي ديني مذهبي ؛ وتربيتي راه اندازي شده است
موضوعات وب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





اك
اك

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 390
بازدید دیروز : 84
بازدید هفته : 390
بازدید ماه : 1780
بازدید کل : 175342
تعداد مطالب : 733
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1

اك

اك اك اك اك