كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع)
امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) و آدرس canonemamhssan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





کراع غدير خم محلى است کوهستانى بسيار گرم که آبهاى باران از مجارى کوه سرازير شده در آن گودال جمع مى شود و مسافرين و ساکنين اطراف از آن استفاده مينمايند اينک کراع غدير خم در 3 مايلى جحفه که ميقات معروف حجاج است که بين مکه و مدينه واقع شده، جحفه 4 سوق تفرقه حج است از اين سرزمين جمعيت حجاج از هم جدا شده و به يمن و عراق و شام و طوايف مى روند.

شهرت و تواتر غدير

" باتفاق نظر تمامى مورخين و محدثين در سال 23بعثت يازدهمين سال هجرت جناب جبرئيل حامل پيامى از جانب خداوند بر آن" رحمه للعالمين(ص)" بودند مبنى بر اين که يا نبى خدا(ص) آفتاب زندگى دنيوى ات رو به غروب است، به فضل الهى تمامى اوامر و حکم هاى الهى را به حق ادا نمودى الا دو امر خطير،فريضه حج و ابلاغ ولايت. پس با رسانيدن اين دو فريضه مهم دين الهى را به اذن خدا اکمل و اتم گردان تا زيباترين وباشکوه ترين حسن ختام زندگى تو در دنيا باشد. "

شهرت و تواتر اين عيد بزرگ بشريت بحدى است که جاى ذره اى ترديد و انکار بر کسى نگذاشته است،هر چند مريض القلوبين از اين سخن مثتسنى هستند و بايد در مجالى ديگر در اين باب سخن گفت.

ازنويسندگانى که اقدام به ثبت وقايع نموده اند کسى را سراغ نداريم که بخواهد در مورد سرزمين غدير خم قلمى زده باشد ولى از وقايع آن روز باشکوه طفره رفته و يا بسادگى از کنار آن بگذرد. از طريق اهل سنت بيش از 90محدث نقل حديث نموده و از طرف اماميه بيش از 40 محدث از اين واقعه حقيقى گذارش واقعه نموده اند(کفايه الخصام ص117 تا 143)

ياقوت حموى در ترجمه طبرى 210 ه. ق چنين نقل نموده است که:طبرى را کتابى در اثبات "من کنت مولاه فهذا على مولاه" مى باشددر تفسير آيه67 سوره مائده"يَأَيهُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يهَدِى الْقَوْمَ الْكَافِرِين"از طرف عامه به 9 طريق و از طرف شيعه با 8 طريق راويان روايت نموده اند و بالاتفاق همگى در افضليت امامت و لايت امام على (ع)مى باشد(کفايه الخصام ص 433)

در کتب صحاح و سنن نوشته اند آيه اکمال و اتمام دين الهى(مائده 3) در شان غدير مولى على(ع) نازل گرديده و اين اذعان از طرف اهل تسنن به شش طريق نقل شده و از طرف اماميه با پانزده طريق روايت گرديده است(کفايه الخصام ص437)

پيشواى زيديه حسين بن قاسم يمانى در کتاب خود بنام غايه السوال که در قرن دهم هجرى در ذيل مباحث اصول فقه مرقوم داشته در بيان تقسيم تواتر لفظى و معنوى به حديث غدير خم مثل آورده و گويد: اين حديث از يکصد و پنجاه طريق براى او روايت شده و اين دانشمند مشبه به را اجلى از مشبه قرار داده و واقعه غدير خم را از جهت شيوع براى معنى تواتر لفظى و معنوى شبيه قرار داده است.

علامه مقبلى در کتاب امت و امامت شهرستانى در ص61 چنين مى گويد:اگر حديث غدير خم مقطوع و متواتر نباشد در دين اسلام هيچ خبرى مقطوع نخواهد بود.

احمد بن حنبل در مسند خود از مسانيد اميرالمومنين على بن ابى طالب(ع)حديث غدير خم را روايت کرده که در "رحبه"، آن حضرت استشهاد خواست و 13نفر از اصحاب بدر برخاستند و شهادت دادند که در آن روز پيامبر اعظم(ص) به اذن وامر خداوند متعال انتصاب مولى على(ع) را به امامت و خلافت بمردم ابلاغ نموده و آياتى را قرائت نمودند که در شان امام على(ع) نازل گرديده بود. صرف نظر از اينکه ولايت ان امام همام را از زبر و بينات قران به اثبات رسانيده اند، که در مقاله هاى اتى به فضل الهى بدان خواهيم پرداخت.

آفتاب وجود اهل صفا / آن امام مبين ولى خدا

آن امامى که قائم است بحق/ در زمين و زمان و ارض و سما

ذات او هست واجب العصمه/ او برون از صفات ما فيها

ما همه ذره ايم و او خورشيد/ ما همه قطره ايم و او دريا

شمس دين چون تو صادقى در عشق/ جان فدا کن زبهر مولينا

تا شود جانت واصل جانان/ تا که باشى بعشق راهنما

(مولوى در شمس تبريزى ص2-منتخبات)


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 9 آبان 1391برچسب:غدير کجاست؟, ] [ 16:15 ] [ اكبر احمدي ]

بحث ما در اين مقاله در مورد عيد غديرى است که با نام اميرالمومنين طورى اجين گشته که مردم غدير را با ولايت مولى معنى مى کنند صرفنظر از موافق يا مخالف. موافقان غدير را روز ولايت مولى مگويند و مخالفان غدير را روز عينيت و اخوت پيامبر (ص) و مولى على(ع)مى گويند درحاليکه ولايت غصب شده را طبق شوراى سقيفه تئوريزه مى کنند. غدير واقعه اى است که است که محور دعوت خداوند متعال و انبياء الهى و پيامبر اعظم(ص) در آن قرار دارد. و غدير عيد انبياء و اولياء و صالحين و صديقين و پيامبر اعظم (ص) بالاخص براى اکمل شدن دين مى باشد. چرا که تمامى زحمات آن بزرگواران در اين روز به ثمر نشسته و شخصت ملکوتى و عملى آن مرد بينهايت بر عالميان تجلى عينى يافته،که به مصداق فرمايش حضرت رسول(ص)"اگر درياها به اذن خالق جلبک هاى کف اقيانوس هستى مرکب گردند و جنگلها به دستور خالق حيوانى که در ميان سنگ بسته به حياتش بقا مى بخشد قلم و ملائک و ساکنان عرش الهى به اذن خداوند به تکلم در آيند و به اراده الهى بخواهند فضائل و حکمتهاى آن بزرگوار هستى را بگويند و خداوند اراده کند تا ملائک و انس و جن کاتب باشند نتوانند از عهده اداى توصيف فضايل على برآيند"، بنابراين اگر چه نتوان آب دريا کشيد ولى قدر تشنگى بايد چشيد بنابراين با توجه به فهم و شعور،هر کس بايد در افضليت آن بزرگوار هستى به تکلم در آيد تا حداقل حق خويش در حمد و شکر ايزد منان را نسبت به فهم وشعورش براى اين منت اعظم الهى بجا آورد و براستى اين ابر مرد را کسى جز نبى خدا(ص) و سيده زنان عالم (س)کسى نشناخت.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 9 آبان 1391برچسب:واقعه غدير در يک نگاه, ] [ 16:9 ] [ اكبر احمدي ]

      صبح روز دوشنبه بود که خورشید از پشت کوه بالا آمد. خورشید آن روز خیلی خوشحال بود؛ وبا تابش نور؛  همه جا را گرم وروشن کرده بود. برکه ای درمیان دشت بود؛ او رو کرد به آسمان وبه خورشید گفت: چه شده این قدر خوشحالی. خورشید گفت: نمی دانم حال خیلی خوبی دارم؛ احساس می کنم، امروز یک اتفّاق بزرگی خواهد افتاد. برکه گفت: اتفاق بزرگی؟!! دراین موقع پرنده ای برای آب خوردن از برکه، برروی تخته سنگی نشست وشروع به آب خوردن کرد. برکه از او پرسید؟ ای پرنده تو از کجا می آیی ؟ گفت: من از سوی مکه می آیم؛ وعده ای زیادی با کاروان خود به سوی شما می آیند.برکه گفت: به سوی ما؟! گفت: آری؛ پیامبر خدا- صلی الله علیه وآله و سلم- ؛ بعد از پایان مراسم حج به همه فرمود، از طرف خدا به او دستور داده شد، که به غدیر بروید و جانشین بعد از خودرا؛ که حضرت علی- علیه السلام- است به همه خبر دهید.برکه از او پرسید؟ حالا چند نفری هستند؟ پرنده گفت: صدوبیست هزار نفر. که بسیاری از اهل مکّه نیز همراه کاروان می آیند تا ببینند؛ پیامبر در غدیر چه کار مهمی دارد. دراین کاروان بزرگ امیرالمومنی، حضرت زهرا، وامام حسن وامام حسین- علیهم السلام- هم هستند.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 9 آبان 1391برچسب:, ] [ 16:6 ] [ اكبر احمدي ]

حدیث علی وصیی و خلیفتی»ابن اثیر در تاریخ کامل نقل میکند:چون آیه "و انذر عشیرتک الاقربین" (1) نازل شد، رسول خدا طعامی آماده کرد و فرزندان عبدالمطلب را که حدود چهل نفر بودند به طعام دعوت کرد.پس از خوردن طعام، پیش از آن که پیامبر صلی الله علیه و آله شروع به صحبت کند، ابولهب با سر و صدا مجلس را به هم زد و حاضران متفرق شدند.بار دیگر آن حضرت طعامی آماده ساخت و آنها را دعوت کرد و زبان به سخن گشود و فرمود:فرزندان عبدالمطلب! والله کسی را نمیشناسم که برای قوم خویش چیز بهتری بیاورد که من برای شما آوردهام، من برای شما خیر دنیا و آخرت را آوردهام و خدایم امر کرده شما را به سوی آن بخوانم. کدام یک از شما در این دعوت به من کمک میکند! تا برادر و وصی و خلیفه من در میان شما باشد؟!فایّکم یُوازرُنی عَلی هذا الامر علی ان یکونَ اخی و وصیّی و خلیفتی فیکم.همه ساکت شدند.علی بن ابیطالب علیه السلام میفرماید:من که از همه جوانتر بودم گفتم: یا نبی الله! من در این دعوت یار شما هستم.آن حضرت دست به گردن من نهاد و فرمود:انّ هذا اخی و وصیّی و خلیفتی فیکم، فاسمعوا لهُ و اطیعواهمانا این علی، برادر و وصی و جانشین من در میان شماست، از او بشنوید و از او اطاعات کنیدمدعوین به حالت خنده و مسخره پراکنده شدند.و به ابیطالب میگفتند:تو را امر کرد که از فرزندت علی فرمان شنوی و اطاعت کنی.این حدیث شریف از روایات مسلم فریقین و از دلائل امامت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است و نشان میدهد که رسول خدا از اول بعثت، امامت را از نبوّت جدا نمیدانست.(2

پینوشتها:

1- شعراء، آیه 224 .

2- تاریخ کامل، ج 2، ص 42 (فصل انذار عشیرة) / سیره حلبیه، ج1، ص 461، باب (استخفائه فی دار الارقم) / مسند احمد، ج 5، ص 41 و 43 / شرح ابن ابی الحدید، ج 13، ص 244، شرح خطبه 238 قاصعه / المراجعات، ص 110/ تفسیر برهان، ذیل آیه شریفه / بحار الانوار، ج 38، ص 1- 26

منبع:امام علی علیه السلام و مسائل سیاسی، محمد دشتی، ج 9 .


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 8 آبان 1391برچسب:وصیّ و جانشین پیامبر بودن, ] [ 16:0 ] [ اكبر احمدي ]

شهر علم و درِ علم

«حدیث مدینة العلم»حدیث «مدینة العلم» یکی دیگر از مناقب مخصوص امام علی علیه السلام و از احادیث «متواتر» است که حضرت رسول اکرم در حق آن حضرت فرمود:انا مدینة العلم و علیٌّ بابها، فمن اراد العلم، فلیأت الباب ؛ «من شهر علم هستم و دروازه آن شهر، علی بن ابیطالب است، هر کس علم بخواهد به دروازه شهر بیاید.»(1)منظور رسول خدا  از این حدیث آن است که: من علم خود را به علی بن ابیطالب علیه السلام منتقل کردهام، و علوم من در وجود وی متمرکز است، و من در او خلاصه میشوم، اگر برای دانستن علوم به امام علی علیه السلام مراجعه کنید، مانند آنست که به من مراجعه کردهاید.خواه در زندگی من و یا بعد از مرگم باشد، مخصوصاً این روایت بیشتر به دوران رحلت رسول خدا مربوط میشود که علی بن ابیطالب علیه السلام را به صورت یک پناهگاه علمی برای امت اسلامی معرفی فرمود.در بسیاری از روایات آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله بارها با علی خلوت میکرد و سخن می گفتند .از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام پرسیدند:رسول خدا چه چیز به شما بخشیده است؟فرمود: علّمنی الف بابٍ من العلم، فتح لی من کلّ بابٍ الف بابٍ . (2هزار نوع علم به من آموخت که از هر نوع آن هزار علم دیگر بر من مکشوف گردید.» 

پینوشتها:

1- ارشاد مفید، ص 15/ بحارالانوار، ج 40، ص 200، بطور مشروح آورده / مستدرک حاکم، ج3، ص 126، از ابن عباس و جابر بن عبدالله / تذکرة سبط ابن جوزی، ص 51.

2- ارشاد مفید، ص 15/ بحارالانوار، ج 40، ص 213 – 218

منبع:امام علی علیه السلام و مسائل سیاسی، محمد دشتی، ج 9 .


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 8 آبان 1391برچسب:شهر علم و درِ علم, ] [ 15:59 ] [ اكبر احمدي ]

افتخار معیار حقّ بودن

«حدیث علیٌ مع الحقّ»از جمله فضیلتها که شیعه و سنی آن را در مورد حضرت علی علیه السلام قبول دارند آنست که رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:قال رسول الله علیٌّ مع الحقّ و الحقّ مع علیٍّ و لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض یوم القیامة .(1علی با حق است و حق با علی است، از هم جدا نمیشوند تا در حوض کوثر پیش من آیندو در نقل دیگر فرمود:علیٌّ مَع الحقّ و الحقّ مع علیٍّ و الحقّ یَدورُ حَیثُما دارَ عَلیٌّ .(2)علی با حق است، و حق با علی است، هر جا که علی برود حق هم با او میرود (یعنی علی علیهالسلام محور حق است.) 

پینوشتها:

1- بحارالانوار، ج 38، ص 27 – 40، بطور مشروح از شیعه و اهل سنت نقل کرده است / ابن ابی الحدید در شرح خود، ج 9، ص 88، ذیل خطبه 144 گوید: «ثبت عندی أنّ النّبی صلی الله علیه و آله و انّ الحقّ یدور معه حیثما دار» / الغدیر، ج 3، ص 176.2- بحارالانوار، ج 38، ص 27 – 40 بطور مشروح از شیعه و اهل سنت نقل کرده است / ابن ابی الحدید در شرح خود، ج 9، ص 88، ذیل خطبه 144 گوید: « ثبت عندی أنّ النّبی صلی الله علیه و آله قال انّه مع الحقّ و انّ الحقّ یدور معه حیثما دار»/ الغدیر، ج 3، ص 176منبع:امام علی علیه السلام و مسائل سیاسی، محمد دشتی، ج 9 .


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 8 آبان 1391برچسب:افتخار معیار حقّ بودن, ] [ 15:54 ] [ اكبر احمدي ]

حدیث المنزلة»

در سال نهم هجرت، رسول خدا صلی الله علیه و آله به تبوک لشکر کشید، چون این مانور نظامی طول میکشید و آن حضرت تا مرزهای شام از مرکز حکومت دور میشد؛ لازم بود مردی توانا در مدینه جانشین آن حضرت شود تا مرکز حکومت کاملاً در امان باشد، بدین جهت صلاح دید که علی بن ابیطالب علیه السلام را در مدینه جانشین خود قرار دهد.

پس از حرکت رسول خدا منافقین در شهر شایع کردند که پیامبر نسبت به علی بن ابیطالب علیهالسلام قهر کرده و بی مِهر شده است، به دلیل آن که او را با خود نمیبرد.

این سخن بر آن حضرت سخت گران آمد، لذا در راه تبوک خودش را به پیامبر اکرم رسانید و عرض کرد:

یا رسول الله مردم چنین شایع کردهاند!

حضرت رسول اکرم فرمود:

" انتَ مِنّی بمنزلةِ هارونَ مِن موسی، الاّ اَنّهُ لا نبیّ بَعدی. (1)

«تو نسبت به من مانند هارون هستی نسبت به موسی، جز آن که بعد از من پیامبری نمیآید

یعنی: ماندن تو در مدینه برای آنست که:

موسی علیه السلام وقتی به میقات پروردگار میرفت، برادرش هارون را در جای خود گذاشت:

و قال موسی لاخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح و لا تتّبع سبیل المفسدین. (2)

"و موسی به برادرش هارون گفت: در امت من جانشین من باش، و به اصلاح و پاکسازی همت کن و از راه انحرافی فاسدان اطاعت نکن."

**********************

پینوشتها:

1- معانی الاخبار، ص 74، از جابر بن عبدالله و سعد بن ابی وقّاص نقل کرد / مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 16/ صحیح بخاری، ج 5، ص 24، «باب مناقب علی علیه السلام»/ صحیح مسلم، ج 2، ص 360، «باب فضائل علی علیه السلام» / الغدیر، ج 3، ص 199.

2- سوره اعراف، آیه 142.

منبع :امام علی علیه السلام و مسائل سیاسی، محمد دشتی، ج 9 .


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 7 آبان 1391برچسب: افتخار جانشینی پیامبر اکرم, ] [ 15:51 ] [ اكبر احمدي ]

افتخار با قرآن بودن

«حدیث علیٌّ مع القرآن»حدیث «علیٌّ معَ القرآن» از مختصات امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که درباره هیچ یک از صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل نشده که ذرهای از شخصیت بزرگ آن حضرت را نشان میدهد.رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:عَلیٌّ مَعَ القُرآنِ و القرآنُ مَعَ عَلیّ، لَن یَفتَرقا حَتّی یَردا عَلَیّ الحَوض. (1علی با قرآن است و قرآن با علی است و از یکدیگر جدا نمیشوند تا در بهشت در کنار حوض کوثر بر من وارد شوندیعنی علی علیه السلام قرآن مجسم است و گفتار و رفتارش گویای آیات قرآن است

پینوشتها:

1- مستدرک حاکم، ج 3، ص 134 «باب مناقب علی علیه السلام»/ صواعق محرقة، ابن حجر، ص 122 «باب فضائل علی علیه السلام»/ مختصر کنز العمّال و مسند احمد (در حاشیه) ج 5، ص 30/ ینابیع المودّة، باب 20، ص 90.منبع:امام علی علیه السلام و مسائل سیاسی، محمد دشتی، ج 9 .

افتخار باز گذاشتن در خانه علی علیه السلام به مسجد

حدیث سدّ الأبواب وقتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مسجد مدینه را ساخت، خانههایی در کنار آن بنا نهاد که زنان خویش را در آن مسکن داد، برای علی بن ابیطالب علیه السلام نیز منزلی در کنار منزل خود ساخت.یاران آن حضرت نیز هر یک حجرهای در اطراف مسجد ساخته و ساکن شدند که درهای همه آن منازل به مسجد باز میشد و آنها به خانههای خویش از درون مسجد رفت و آمد میکردند.تا آن که وحی الهی نازل شد که به جز در منزل رسول خدا صلی الله علیه و آله و در منزل علی بن ابیطالب باید همه درها بسته شود.به دنبال این فرمان رسول خدا فرمود: سدّوا هذهِ الابوابَ الاّ بابَ علیٍّ ؛ «همه این درها را ببندید، مگر در خانه علی بن ابیطالب رامردم در این باره به گفتگو برخاستند.پیامبر اکرم در میان مردم بپاخاست، و بعد از حمد و ثنای خداوند فرمود:من از طرف خدا به گرفتن و بستن درها به جز در خانه علی بن ابیطالب مأمور شدهام و شما پشت سر من گفتگو کردهاید، من از پیش خود نه دری را بستهام و نه باز کردهام، لیکن به چنین کاری مأمور شدم و اطاعت کردم. (1)عن ابن عباس قال: لمّا سدّ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم الابواب الشّارعة الی المسجد الاّ باب علیٍّ علیه السلام ضجّ اصحابه من ذلک فقالوا یا رسول الله لم سددت ابوابنا و ترکت باب هذا الغلام!فقال صلی الله علیه و آله و سلم انّ الله تبارک و تعالی امرنی بسدّ ابوابکم و ترک باب علیٍّ ...از ابن عباس نقل شد که پس از بیانات رسول خدا صلی الله علیه و آله همه درها گرفته و بسته شد، به جز دری که امیرالمؤمنین علیه السلام به مسجد داشت.در زمان بنی امیّه که مسجد النبّی را وسعت دادند همه آن حجرهها جزو مسجد گردید

پینوشت:

1- علل الشرایع، باب 154، ص 201/ بحارالانوار، ج 39، ص 19- 35، به طور مشروح آورده است / مسند احمد، ج 2، ص 26/ مستدرک حاکم، ج 3، ص 125

منبع:امام علی علیه السلام و مسائل سیاسی، محمد دشتی، ج 9 .


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 7 آبان 1391برچسب: افتخار با قرآن بودن, ] [ 15:47 ] [ اكبر احمدي ]

حدیث لا یحبّه الاّ مؤمنٌ»خلاصه این حدیث شریف آنست که علی بن ابیطالب علیه السلام معیار ایمان و کفر است، فقط مؤمنان میتوانند آن حضرت را دوست بدارند.از طرف دیگر فقط منافقان آن جناب را دشمن میدارند.این حدیث شریف که کتابهای شیعه و اهل سنت را پر کرده و از حدّ تواتر گذشته است از مناقب منحصر به فرد حضرت علی علیه السلام میباشد که با تعبیرهای مختلف از رسول خدا نقل شده است که فرمود:قال رسول الله صلی الله علیه و آله: یا علیّ لا یُحِبّکَ الاّ مُؤمنٌ و لا یُبغِضُکَ الاّ مُنافِقٌ. (1) «ای علی، تو را دوست ندارد جز مؤمن، و تو را دشمن ندارد جز منافقحارث همدانی گوید:روزی علی علیه السلام را دیدم که بالای منبر رفت، پس از حمد و ثنای خداوند فرمود: قضاءٌ قضاهُ الله تعالی عَلَی لِسانَ النّبی صلی الله علیه و آله، انّهُ قال: لا یُحبُّنی الاّ مؤمنٌّ و لا یُبغِضُنی الاّ مُنافقٌ وَ قَد خابَ مَنِ افتری . (2)«خواست خدا بود که بر زبان پیامبر صلی الله علیه و آله جاری شد که فرمود: مرا دوست نمیدارد مگر مومن و مرا دشمن نمی دارد مگر منافق، و دروغ گفت آن کس که ادعای باطل کرد.» 

پینوشتها:

1- ارشاد مفید، ص 18/ بحار الانوار، ج 39، ص 346 -310/ صحیح مسلم، ج 1، ص 48 «باب الدلیل علی حسب الانصار»/ صواعق محرقه، ابن حجر، ص 120، حدیث «هشتم از فضائل آن حضرت»/ شرح ابن ابی الحدید، ج 18، ص 173، ذیل حکمت 42  گوید: «هذا الخبر مرویٌّ فی الصّحاح .

2- ارشاد مفید، ص 18/ بحار الانوار، ج 39، ص 346 -310/ صحیح مسلم، ج 1، ص 48 «باب الدلیل علی حسب الانصار»/ صواعق محرقه، ابن حجر، ص 120، حدیث «هشتم از فضائل آن حضرت»/ شرح ابن ابی الحدید، ج 18، ص 173 ذیل حکمت 42  گوید: «هذا الخبر مرویٌّ فی الصّحاح»/ نهج البلاغه معجم المفهرس حکمت 45 .

منبع:امام علی علیه السلام و مسائل سیاسی، محمد دشتی، ج 9 .

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 7 آبان 1391برچسب:معیار مؤمن و منافق بودن, ] [ 15:45 ] [ اكبر احمدي ]

امام و هدايت

ائمه كه هدايت ‏به امرالله مي كنند، يعنى با ملكوت موجودات سر و كار داشته، و هر موجودى را از جنبه امرى او نه تنها از جنبه خلقى او، بسوى خدا هدايت ميكنند، و به كمال خدا ميرسانند.

قلب موجودات در دست امام است، و از نقطه نظر سيطره و احاطه بر قلب، آنان را بسوى خدا هدايت ميكند.

پس امام كه مردم را بخدا هدايت ميكند، به امر ملكوتى كه هميشه با آن موجود و ملازم است هدايت ميكند، و اين در حقيقت ولايتى است‏به حسب باطن در ارواح و قلوب موجودات نظير ولايتى كه هر يك از افراد بشر از راه باطن و قلبش نسبت‏به اعمال خود دارد، اين است معنى امام.

و اما در آيه شريفه علت موهبت اين منصب را اينطور بيان كرده است: «لما صبروا و كانوا بآياتنا يوقنون‏»

يكى صبر است در راه خدا، و منظور از صبر، استقامت و ايستادگى است در تمام امتحانات و ابتلائاتى كه بنده در راه عبوديت و وصول بمراد براى او پيش ميآيد، و ديگر آنكه قبل از آن به مرحله يقين رسيده باشند.

در آياتى از قرآن مجيد، مى‏بينيم كه علامت‏ يقين را كشف حجب ملكوتيه معرفى مى‏نمايد، صاحب يقين كسى است كه حقائق موجودات و ملكوت آنان را ادراك كند، و محجوب كسى است كه پرده روى قلب او گرفته و او را از مشاهده انوار ملكوتيه باز دارد مانند آيه:

«و كذلك نرى ابراهيم ملكوت السموات و الارض و ليكون من الموقنين‏»

و اينطور ما به ابراهيم ملكوت آسمان‏ها و زمين را نشان داديم و براى آنكه از صاحبان يقين بوده باشد.

اين آيه مى‏رساند كه نشان دادن ملكوت آسمان و زمين مقدمه افاضه يقين بر قلب ابراهيم بوده است

و روى اين زمينه يقين از مشاهده انوار ملكوتيه جدا نخواهد بود. و مانند آيه‏«كلا لو تعلمون علم اليقين لترون الجحيم‏»

نه چنين است، اگر شما ميدانستيد مانند علم و دانستن صاحبان يقين، در اينصورت حتما دوزخ را ميديديد، و حقيقت جهنم را كه ملكوت افعال زشت، و معاصى آلهى و نفس اماره است مشاهده مى‏نموديد.

و مانند آيه‏«كلا ان كتاب الابرار لفى عليين و ما ادريك ما عليون كتاب مرقوم يشهده المقربون‏»

نه چنين است، به درستيكه نامه عمل و حقائق كردار افراد پاك و صالح العمل در مكان مرتفع و عالى قرار دارد، و آن عليون است. مى‏دانى عليون چيست؟
عالمى است ملكوتى كه آن عبارت است از ثبت و ضبط اعمال صالحه، و آن در حضور و شهود مقربين درگاه خدا است.

از اين آيات استفاده مى‏شود كه مقربون كه همان صاحبان يقينند، افرادى هستند كه به ملكوت و حقائق عالم پيوسته، و قلبشان از جنبه مشاهده خلقى عبور نموده است، آنها از خدا محجوب نيستند، و حجاب قلبى كه عبارت است از جهل و معصيت و شك و نفاق در آنها نيست، آنها صاحبان يقينند كه عليون و حقائق ملكوتيه ابرار و اخيار را مى‏بينند، كما آنكه حقائق ملكوتيه اشرار و اهل معاصى را كه عبارت از جحيم است نيز مشاهده مى‏كنند.

بنابراين امام كه هدايت‏به امر ملكوتى مى‏كند، حتما بايد داراى مقام يقين باشد، و عالم ملكوت بر او منكشف بوده باشد، و متحقق به كلمات الله بوده باشد، و چون ذكر شد كه ملكوت همان وجهه باطنى موجودات است پس اين آيه شريفه:

«و جعلناهم ائمة يهدون بامرنا» به خوبى مى‏رساند كه هر چه راجع به امر هدايت است، كه عبارت از قلوب و اعمال بوده باشد باطن و حقيقت او در دست امام است، و وجهه ملكوتى و امرى آن حاضر در مشهد امام بوده، لحظه‏اى از او غائب نخواهد بود.

 

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 6 آبان 1391برچسب:امام و هدايت, ] [ 20:57 ] [ اكبر احمدي ]
صفحه قبل 1 ... 35 36 37 38 39 ... 74 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

اين وبلاگ متعلق به كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) شهر سلامي است ؛ اين وبلاگ در خصوص انعكاس فعاليت هاي ( فرهنگي وهنري ؛ قرآني ؛ اعتقادي ديني مذهبي ؛ وتربيتي راه اندازي شده است
موضوعات وب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





اك
اك

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 398
بازدید دیروز : 84
بازدید هفته : 398
بازدید ماه : 1788
بازدید کل : 175350
تعداد مطالب : 733
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1

اك

اك اك اك اك