كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
| ||
|
مفهومِ لغوىِ غنا به طور کلّى، کلامِ لغویان در بیانِ معناى غنا در چند محور اساسى خلاصه مىگردد:الف. صوت شادىآفرین: ابن منظور، غنا را به صداى شادىآفرین معنا نمودهاست.(6)ب. صوت طَرَب آور: بسیارى، معناى غنا را مقیّد به قیدِ «طرب» دانستهاند:- فیروز آبادى در معناى غنا چنین مىگوید:الغِناء ککِساء من الصوت ما طرب به؛(7) غنا همچون کِساء[در اعراب]، صوتى است که حالتِ «طرب» به وسیلهىِ آن ایجاد مىشود.- دهخدا نیز در معناى غنا چنین مىنویسد: آوزا خوش که طرب انگیزد.(8)ج. کشش و بلندى صوت: شیخ انصارى از برخى از لغویان نقل مىکند:الغناء هو مدّالصّوت؛(9) غنا، کشیدنِ صوت است. - ابن اثیر نیز همین معنا را از غنا مىپسندد و مىگوید:کل من رفع صوته و والاه فصوته عندالعرب غناء؛(10) هر کس که صدایش را بلند کرده و آن را بِکِشَد [و ادامه دهد] نزد عرب غنا است.مقصود ابناثیر از این سخن، آن است که صداى حاصل را غنا مىنامند؛ نه خواننده را.- ابن منظور نیز در بخش دیگرى از توضیح غنا مىنویسد:هر که صوتش را بلند مىکند، عرب به آن [صوت] غنا گوید.(11)د. صوتِ مُرَجَّعْ (ترجیحدار): بسیارى از فقها و لغویان، قیدِ ترجیع را در معناى غنا ذکر نمودهاند:- کتاب قاموس در معناى غنا، قیدِ «رجع» را که به معناى ترجیع و غلتاندن صداست، ذکر مىکند.(12)- فخرالدین طریحى نیز در قسمتى از تعریف غنا مىگوید:الغناء ککساء الصوت المشتمل على الترجیع؛(13) غنِاء همچون کَساء[در حرکت]، صوتِ در بردارندهىِ ترجیع است.ه. سماع: برخى نیز «سماع» و «غنا» را به یک مفهوم گرفته و بدینگونه تعریف کردهاند:والغناء بالکسر من السماع؛(14) المسمعة: المغنیه.(15)همانگونه که گذشت، میان اهل لغت، بر سر مفهوم غنا، اختلافات فراوانى دیده مىشود. گروهى از آنها، یکى از معانى مذکور را برگزیده و در تعریفِ غنا، ذکر نموده و برخى دیگر، بیش از یک معنا را دربارهىِ غنا، یاد کردهاند:- در کتاب «قاموس» براى معناى غنا آمده است:الغناء من الصوت ماد و حسن و مرجّع؛(16) غنا از جنس صوت است؛ صوتى کشیده، زیبا و برگردانده(مرجّع).در این تعریف دو مورد «کشش» و «ترجیع» در مفهومِ غنا، یاد شده است.- فخرالدین طریحى نیز دو قیدِ ترجیع و مطرب بودن را در مفهومِ غنا، بهکار مىبرد؛ اعمّ از آن که در شعر و قرآن و جز آن باشد:الغناء ککساء الصوت المشتمل على الترجیع المطرب او ما یسمى بالعرف غناء و ان لم یطرب، سواء کان فی الشعر او قرآن او غیرهما.(17)غنا مانند کِساء (در وزن)، صدایى است مشتمل بر ترجیع طربآور یا چیزى است که در عرف غنا نامیده شود؛ اگر چه طربآور نباشد؛ خواه در شعر باشد یا قرآن یا غیر این دو. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ شنبه 29 مهر 1391برچسب:مفهومِ لغوىِ غنا, ] [ 16:16 ] [ اكبر احمدي ]
به منظور روشن شدن معناى غنا نخست باید ملاکى براى تعریف آن به دست داد و پس از آن تعریفهاىِ عرضه شده را بر آن محک زد. ملاک تعریف غنا باید تحقیق کنیم: آیا مرادِ روایات از لفظ «غنا» معناى لغوىِ آن است یا نه و اگر جواب منفى است، چه معنایى، مراد است. حقیقت آن است که درکِ مرادِ شارع از «غنا»، و سنجش معناى آن با مفهومِ لغوى بدونِ بررسىهاى تاریخى، عقلى و لغوى، میسّر نیست. در این راه، ابتدا باید معانى مختلف، فهرست شود و سپس با تحلیلى درست و واقعبینانه، نسبتِ آن معانى با معانى مُجْمِلِ آیات و روایات سنجیده شود.تحقیقِ تاریخى در احتمالاتِ معناىِ عرفىِ «غنا» در زمان صدور احادیث نیز در این زمینه راهگشا خواهد بود؛ چرا که مىتوان آن را «قرینهىِ حالیّهاى» براى تطابق یا عدم تطابقِ معناى شرعى غنا یا معناى لغوىِ آن دانست؛ هم چنین آن مىتواند ما را در تحدیدِ هر چه بیشترِ معناى مراد یارى کند و بسیارى از معانى محتمل را طرد نماید.با استفاده از این توضیحات در مىیابیم که ملاکِ درست، در فهمِ معناىِ مراد«غنا» ترکیبى است از تحلیلهاى نقلى، تاریخى، لغوى و عقلى، و به عبارت دیگر، ملاکِ تعریف شرعىِ غنا عبارت است از:آراء متخصّصانِ این مبحث (یعنى لغویان و فقها) و سنجشِ آن با معناىِ مجمل مراد از روایات با استفاده از قراین تاریخى و عقلى. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ شنبه 29 مهر 1391برچسب:غنا, ] [ 16:13 ] [ اكبر احمدي ]
موسیقى در زبان فارسى به کسر قاف و سکون یاء و در زبان عربى به فتح قاف و الف مقصور تلفظ مىشود و از کلمه یونانى Mousike گرفته شدهاست. Mousikez نیز از کلمهىِ Musa گرفته شده که نام یکى از نُه ربّالنوع اساطیرى یونان است که حامى هنرهاى زیبا بوده است.(1) معادل لاتینى آن Musike و معادل انگلیسى آن Music و معادل فرانسوى آن Musique و معادل آلمانى آن Musikمىباشد.(2) کلمه ىِ موسیقى از کلمات معرّب است و در رسائل «اخوان الصفا» مرادف غنا به معناى آواز خوش و سرور آمده است.(3) برخى، در تعریف موسیقى گفتهاند: موسیقى علم به احوالِ نغمات است و روح از آن لذت مىبرد. کارشناسان، آن را هنر بیانِ احساسات، به وسیلهىِ صدا دانستهاند؛ صداهایى با ارتعاشاتِ منظّم، همآهنگ و متناسب.(4) آقاى آذرى صاحب «جواهر الاسدار» موسیقى را مرکب از دو کلمهىِ «مو» و «سقى» مىداند و مىگوید: «مو» در لغت سریانى یعنى «هوا» و «سقى» به معنى «گره» است؛ یعنى موسیقىدان به واسطهىِ ظرافت کار گویى هوا را گره مىزند.(5) عبدالحمید لازقى در رسالهىِ زین اللحان فى علم تألیف والاوزان مىنویسد: موسیقى مرکب از «موسى» و «قى» است «موسى» در لغت یونانى نغمه و سرود و «قى» به معناى موزون و دلپسند است. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ شنبه 29 مهر 1391برچسب:معناى موسیقى, ] [ 16:12 ] [ اكبر احمدي ]
چکیده در آیات قرآن از لفظ «غنا» استفاده نشده، و امر و نهى خاصّى صریحا بدان تعلّق نگرفتهاست؛ بلکه تمسّککنندگان به آیات، آنها را بهواسطهىِ دلایل خارجى همچون احادیث وارده در این باب دلیل بر حرمت گرفتهاند. در این آیات الفاظى نظیر «قول زور»، «باطل» و «لهوالحدیث» آمدهاست که برخى آنها را به «غنا» معنا کردهاند.در باب غنا و موسیقى، آیات و احادیثى دال بر حرمت و حلّیّت وجود دارند که هیچ یک توانایى اثبات حکم مطلق غنا را نداشته و وافى به مقصود قائلان به حرمت مطلق یا حلیّت مطلق نیست.نتیجهىِ این بررسى کوتاه این است که غناى شهوانى و فسادانگیز حرام و غیر آن حلال و مباح است؛ لذا معناى غناى حرام در آواز لهوى و مفسدهانگیز متعیّن مىگردد. مقدمه موسیقى با کارکردهاىِ گوناگونى که در دورهىِ معاصر یافته، موضوعى نو به شمار مىرود که از قرآن کریم به عنوان راهنمایى جاودانه انتظار مىرود، در خصوص حرمت یا حلیت آن ارائهىِ طریق کند. در این مقاله، تلاش مىشود، با استناد به آیاتى از قرآن و روایات تفسیرى مربوط و نقد و بررسى آنها به بررسى این موضوع پرداخته شود. مفهوم شرعىِ «غنا» و «موسیقى» مهمترین مسائلِ این مبحث به شمار مىرود. اجمالِ آیات و روایاتِ این باب در خصوصِ این مورد، سبب شده است که این مسئله در ابهام و پیچیدگى از بىنظیرترین مسائل به حساب آید. شاید عدمِ معرفى ملاک واحدى براى یافتن معناى غنا و موسیقى، علّت بروز این مشکل باشد. چرا که عدّهاى از فقها، در فتاواى خود، معناى لغوى غنا، پارهاى معناى عرفى آن و برخى دیگر مفهومِ خاصّى از آن را ملاک قرار دادهاند.اوّلین قدم در این راه، آن است که با پژوهشى دقیق، مناط و ملاک معینى در اخذِ معناىِ شرعىِ غنا مشخّص شود.افزون بر این مشکل، ابهام برخى دیگر از اصطلاحاتِ مرتبط با این بحث، بر این پیچیدگى دامن مىزند. نقشِ تعیین کنندهىِ معناى این واژگان، هنگامى روشن مىشود که بدانیم، بسیارى از فقها، احکامِ بابِ غنا و موسیقى را با احکام خاصِّ این موارد به دست مىآورند و در بعضى موارد نیز، از آنها در تعریفِ غنا بهره مىجویند. اصطلاحاتى همچون، طرب، ترجیع، لهو، لعب، باطل و... که هر یک داراى تفصیلات و توضیحاتِ بسیارى است.لذا براى ورود موفّق به بحثِ فقهى موسیقى، لازم است، معانىِ مراد از اصطلاحاتِ این باب را مورد بررسى قرار دهیم: موضوعات مرتبط: برچسبها: شاید بیشتر پژوهشگران هنر همین که اثری هنری دارای موضوع یا روح معنوی است آن را هنر مقدس می دانند.این مسأله که به تکرار در تاریخ نگاران هنر اتفاق افتاده است، شاید بیشتر زاییدۀ این دیدگاه معرفت شناختی باشد که روح را وجه برتر می دانند.اگرچه ممکن است این نظر که روح در هر چه باشد،چه روح انسانی و چه روح حیوانی و گونه های دیگر آن و چه روح به معنای باطن همواره بر جسم و شاکله و صورت یا فرم برتری دارد و وجه متعالی محسوب می شود.اما نباید از نظر دور داشت که عناصر مقوم یک اثر هنری روح و صورت به صورت توأمان است.این توأم بودن صورت و باطن در هنر مقدس و هنر دینی حضور و ضرورتی مضاعف پیدا می کند چرا که معمولا هنر مقدس از رمزها و سمبل ها برای بازخوانی و بازگویی معانی استفاده می کند و چنانچه این صورت در آن ضعیف پرداخته شود یا اصولا هنرمند وجهی برای آن قائل نشود هنر او از دایرۀ هنر مقدس به معنای بازگفته خارج خواهد شد.بنابر آنچه گفته شد هنر دینی ،هنری است که در هر دو وجه معنا و صورت معرف و مبلغ تعاریف و مفاهیم دینی باشد.آثار هنری می توانند معنای آیین یا تجربۀ دینی را بگیرند یا انتقال دهند. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ جمعه 28 مهر 1391برچسب:هنر دینی و تبلیغ دینی, ] [ 9:40 ] [ اكبر احمدي ]
از آنجائى كه سعادت انسان و هدايت وى موضوع اصلى مورد نظر دين بوده و هنر نيز توسط انسان پديد مىآيد، تبيين رابطه انسان و هنر از اهميتى خاص برخوردار است. در گذشته رابطه جامعه و هنر همچون رابطه جامعه با دين بود. اگر دين، دينى الهى، تكريم كننده انسان بوده و آورنده دين نيز با جامعه قرابت و همزيستى داشت، هنر نيز چنين بود. با اين اوصاف مىتوان گفت كه دين با هنر پيوند و قرابتهايى دارد. به اين معنا كه همانطور كه دين قصد هدايت انسان به سمت رستگارى و فلاح و در واقع راهنمايى براى رجعت او به اصل خويش را دارد، هنر نيز بايد بتواند انسان را به اصل خويش (جايى كه از آن آمده و به آن رجعت خواهد نمود) متذكر سازد.30 موضوعات مرتبط: برچسبها: [ جمعه 28 مهر 1391برچسب:رابطه هنر و انسان, ] [ 9:38 ] [ اكبر احمدي ]
هر چند در قرآن کریم آیهای دربارة هنر و ارزش آن صراحتاً وارد نشده است، ولی از آن جا که دعوت قرآن کریم و اسلام به چیزهایی است که در فطرت آدمی یافت میشود، مثل میل به زیبایی و استفاده از شیوههای مختلف هنری برای جذب بیشتر که در وجود انسان فطرتاً نهاده شده است، از اینرو قرآن کریم نیز تلویحاً به هنر و ارزش آن اشاره فرموده است از جمله در آیات زیر: موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ جمعه 27 مهر 1391برچسب:هنر در قرآن, ] [ 9:35 ] [ اكبر احمدي ]
عامل موثرى كه در عصر حاضر مساله تبليغات را تنوع و قدرت بخشيده آميختگى و پيوستگى آن با هنراست .به گواهی تاریخ استفاده از ابزار هنر در تبلیغ همواره بسیار مؤثر واقع شده است.زیرا هنر امری فطری است . هنرِ خلق زيبايى و به وجود آوردن آثار دلپذير، نيرويى است كه خداوند در وجود آدمى به وديعت نهاده است . هنر داراى زمينه اى گسترده وافقهاى باز و بى كرانى است و با هر چه درآميزد آن را تنوع و تحرك و پويايى و نفوذ مى بخشد.
موضوعات مرتبط: برچسبها: [ جمعه 27 مهر 1391برچسب:ارتباط هنر و تبلیغ, ] [ 9:33 ] [ اكبر احمدي ]
نقش تبلیغات در جامعه بشری موضوعات مرتبط: برچسبها: [ جمعه 27 مهر 1391برچسب:نقش هنر در تبلیغ دین , ] [ 9:17 ] [ اكبر احمدي ]
یك وسیله و ابزار و از شمار بهترینهاست. اگر جمهوری اسلامی حرفی برای گفتن و یا ایدهای برای عرضه كردن دارد، این عرضه باید با بهترین شیوهها كه همان هنر است، انجام گیرد.(23)شك نبایدكرد كه انقلاب به هنر نیازمند است. هنر انقلاب از آن جا كه باید حامل مفاهیمی نو و آشنا باشد و از آن جاكه باید با همهی معارضهها و خصومتهایی كه هیچ انقلابی از آن مصون نیست، درگیر شود و از آن جاكه باید معارف نوین را در ذهنها راسخ و ماندگار سازد، ناگزیر باید هنر، ممتاز و فاخر و پیشرو باشد.(24)امروز با حاكم شدن ارزشهای الهی و با ورود تودههای مردم در صحنه های جدّی و واقعی زندگی، میدان هنر آزمایی به روی همه باز است. فضای انقلابی، آن هم انقلابی به معنای حقیقی كلمه كه متكی به دست و دل مردم است، خود، بزرگترین مشوق است. مفاهیم انقلابی و حماسههای مردمی و آرمانهای انقلاب، وسیعترین عرصهی جولان ذهن شاعر و هنرمنداست. هر ذهن آفریننده میتواند: درشرف و شجاعت این مردم، در مبارزه به خاطر زندگی شایسته با گرگان درندهی استكبار، در شكستن بتهای زرو زور و تزویر، در صفای دل جوانان، در استحكام و مقاومت مادران، در افراشتن پرچم حمایت از مستضعفین و درصدها جلوهی انقلاب اسلامی، مسحور كنندهترین زیباییها را ببیند و با سرانگشت ذهن خلاق خود برای دیگران ترسیم كند. این طبیعیترین توقعی است كه انقلاب از شاعر و هنرمند امروز دارد. انقلاب، بیشك چشم به راه آنها كه می گفتند «بر طاغوت»اند، امّا در عمل با «طاغوت» رفتند، نخواهد ماند. بیشترین تكیهی انقلاب بر نیروهای زاییده از انقلاب و پرورش یافته در مهد آن است.(25) موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:هنر در جمهوری اسلامی, ] [ 7:32 ] [ اكبر احمدي ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |