كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع)
امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) و آدرس canonemamhssan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





بحث روایتی((روایاتی در مورد مکی بودن سوره اعراف، وزن و میزان اعمال و ثقل و خفت اعمال و...))در الدر المنثور است که ابن ضریس و نحاس در کتاب ناسخ خود و ابن مردویه وبیهقی در کتاب دلائلش از چند طریق از ابن عباس روایت کرده اند که گفت: سوره اعراف درمکه نازل شده (4).مؤلف: این روایت را ابن مردویه از عبد الله بن زبیر هم نقل کرده.و نیز در الدر المنثور است که ابن منذر و ابو الشیخ از قتاده نقل کرده اند که گفت: ازسوره اعراف آیه"و اسالهم..."در مدینه و ما بقی همه در مکه نازل شده است (5).مؤلف: این در حقیقت اجتهادی است که قتاده از پیش خود کرده، و به زودی در باره اشتباه وی بحث خواهیم کرد - ان شاء الله - .و نیز در الدر المنثور در ذیل آیه"فلنسئلن الذین ارسل الیهم..."می گوید: احمد ازمعاویة بن حیده روایت کرده که گفت: رسول خدا فرمود: پروردگار من مرا به سوی خود خواهدخواند و از من خواهد پرسید: "آیا رسالت مرا به بندگان من تبلیغ کردی؟"و من عرض خواهم

............................................

(1)سوره نبا آیه 39

(2)سوره کهف آیه 44

(3)آنجا ظاهر می شود برای هر کسی آنچه که از پیش فرستاده و بازگردانده می شوند به سوی خداوندی که مولای حق آنان است، و دیگر از شرکایی که به خدا افتراء می بستند اثری نمی یابند.سوره یونس آیه 30

(4)الدر المنثور ج 3 ص 67

(5)الدر المنثور ج 3 ص 67 ط بیروت


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:بحث روایتی, ] [ 22:42 ] [ اكبر احمدي ]

عفو و مجازات / طباطبایی، سید محمد حسین

کلید واژه ها : اینکه در آخر گفت"وزن، وزن حق است"تتمه معنای آیه نیست، بلکه ابتدای کلام دیگری است.(موارد از"موازین"و معنای"ثقل موازین"در جمله: "فمن ثقلت موازینه")"فمن ثقلت موازینه" - "موازین"بنا بر بیانی که گذشت جمع"میزان"است، آیه"47"سوره انبیا هم که قبلا ذکر شد این معنا را تایید می کند.و اگر به آن معنایی باشد که جمهور مفسرین گفته اند مناسب تر آن است که"موازین"جمع"موزون"باشد، و لو اینکه باصرفنظر از معنایی که ما برای میزان کردیم ممکن هم هست آن را به اعتبار تعدد اعمالی که سنجیده می شود جمع"میزان"گرفت، و بدین وسیله معنایی را که مفسرین کرده اند توجیه نموده لیکن تصور اینکه میزان با حسنات سنگین و با سیئات سبک شود مشکل است، زیراچنین چیزی که با حسنات سنگین و با سیئات سبک شود تصور ندارد.علاوه بر اینکه"حق"راصفت وزن گرفتن صحیح نیست، زیرا"حق"که همان"قسط"و عدل می باشد صفت خداوندی است که اعمال را وزن می کند، نه صفت وزن، به شهادت اینکه می فرماید: "و نضع الموازین القسط..."، چون ظاهر جمله"فلا تظلم..."این است که خداوند به آنان ظلم نمی کند، نه میزان، پس عدالت صفت خدا است نه صفت میزان - دقت فرمایید - .غفلت از همین نکته مفسرین را بر آن داشته که به نوعی از تجوز، "ثقل موازین"را به رجحان اعمال تفسیر کرده آن را چنین معنا کنند که"در روز قیامت سنجش، عادلانه است، پس کسی که اعمالش به خاطر غلبه حسناتش رجحان داشته باشد، رستگار و کسی که اعمالش بخاطر غلبه سیئاتش رجحان داشته باشد او از زیانکاران خواهد بود، و به سبب ظلمی که به آیات ما کردند سرمایه های شان که همان نفس شان است از دست می رود" (1).از این مفسرین سؤال می شود: آن ملاک و محکی که رجحان حسنات بر سیئات را - مخصوصا در آنجا که کسی هم حسنه دارد و هم سیئه - معلوم می کند چیست؟و با اینکه حسنات همه مثل هم نیستند و سیئات هم همه از حیث زشتی و مفسده در یک درجه نیستند آن ملاکی که غلبه یکی را بر دیگری معلوم کند کدام است؟از آیه شریفه بر می آید که چنین چیزی در روز قیامت هست، و یقینا میزان عادلانه ای که حجت را بر بندگان تمام کند در کارهست، و یقینا آن میزان چیزی است که تنها حسنات بر آن مشتمل است نه سیئه، و در جایی که از هر کدام تعدادی وجود داشته باشد رجحان و غلبه یکی بر دیگری به وسیله آن معلوم می شود بدون اینکه گزافی لازم آید.و اینها همه مؤید احتمال ما است که گفتیم میزان همان حق است، و مراد از توزین عادلانه همان است، و اعمال بندگان را به همان محک می سنجند،

............................................

(1)تفسیر ابو الفتوح رازی ج 2 ص 371


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:عفو و مجازات , ] [ 9:39 ] [ اكبر احمدي ]

از سخنان امیر مؤمنان در نهج البلاغه به روشنی استفاده می شود که معاد در سرای دیگر با بدن طبیعی و عنصری صورت خواهد پذیرفت؛ مانند:اخرجهم من ضرایح القبور و اوکار الطیور و اوجرة السباع، و مطارح المهالک سراعا الی امره مهطعین الی معاده؛ (6)مردگان را از دل گورها و ... بیرون می آورد، در حالی که به سوی فرمان خدا می شتابند و به محل بازگشت خود مبادرت می نمایند.و نیز می فرماید:و اخرج من فیها فجددهم علی اخلاقهم و جمعهم بعد تفرقهم؛ (7)کسانی را که در زمین نهفته اند بیرون می آورد سپس آفرینش آنان را پس از کهنه شدن تجدید می کند و همه را پس از پراکندن گرد می آورد.و اعلموا انه لیس لهذا الجلد الرقیق صبر علی النار فارحموا نفوسکم؛ (8)بدانید برای این پوست نازک، صبر و بردباری بر آتش نیست، پس به خودتان رحم کنید.

پی نوشتها:

.1 عرشیه، چاپ جدید، ص .245

.2 یس (36) آیه .79

.3 قیامت (75) آیه های 3 و .4

.4 عادیات (100) آیه .9

.5 یس (36) آیه .51

.6 نهج البلاغه (عبده)، خطبه .80

.7 همان، خطبه 105 و ضمیر «فیها» مربوط به «ارض» است که در ما قبل این جمله ها وارد شده است.

.8 همان، خطبه .178


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:کیفیت معاد در احادیث اسلامی, ] [ 9:34 ] [ اكبر احمدي ]

آیات قرآن، به روشنی گواهی می دهد که معاد انسان ها تنها روحانی نبوده بلکه روحانی و جسمانی است و جسمی که روح به آن تعلق خواهد گرفت همان جسم عنصری است که مبدأ یک رشته فعل و انفعال های فیزیکی و شیمیایی است و ما از میان آیات فراوان، تنها به نقل قسمت کمی از آنها اکتفا می کنیم؟

.1 برخی از آیات در پاسخ کسانی که زنده شدن استخوان های خاک شده را یک امر محال می پنداشتند چنین می گوید:

قل یحییها الذی انشأها اول مرة و هو بکل خلق علیم؛ (2)

بگو استخوان ها را آن کس که آنها را بار نخست آفرید زنده می کند و او به هر آفرینشی آگاه است.

ایحسب الانسان ان لن نجمع عظامه بلی قادرین علی ان نسوی بنانه؛ (3)

آیا انسان تصور می کند که ما استخوان های او را جمع نخواهیم کرد؟ آری ما تواناییم انگشتان او را بسازیم.

.2 برخی از آیات، گواهی می دهند که انسان روز قیامت از قبر برخاسته و پای محاسبه می آید :

افلا یعلم اذا بعثر ما فی القبور؛ (4)

آیا نمی داند هنگامی که انسان ها از قبرها برانگیخته می شوند.

و نفخ فی الصور فاذاهم من الاجداث الی ربهم ینسلون؛ (5)

در صور دمیده می شود، پس ناگهان از قبرها به سوی پروردگار خود می شتابند.

و علاوه بر این آیات، قرآن گاهی از طریق ایجاد توجه به زندگی نخست، و گاهی با نشان دادن صحنه رستاخیز در زمین های مرده و گاهی با ارائه نمونه هایی از احیای مردگان، برای امکان معاد استدلال می کند، و گاهی از احیای برخی از مردگان مانند «عزیز» و یا مرده نمایان مانند اصحاب کهف و زنده شدن مرغانی که به وسیله حضرت ابراهیم سر بریده شده بودند، سخن به میان می آورد و از این مثال ها می توان استفاده کرد که حیات مجدد انسان، با بدن عنصری و مادی همراه خواهد بود.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:گواهی قرآن, ] [ 9:32 ] [ اكبر احمدي ]

دلایل عقلی و نقلی به روشنی ثابت کرد که مرگ پایان زندگی انسان نیست، بلکه پس از مرگ، حیات دیگری وجود دارد که در اصطلاح علم کلام، به آن «معاد» می گویند. اکنون باید دید که کیفیت زندگی معاد چگونه است. آیا جسمانی است یا روحانی، و در صورت نخست، آیا بدن اخروی عین همان بدن طبیعی است که در این جهان با آن زندگی می کرد، یا بدنی لطیف تر است که در اصطلاح به آن بدن مثالی یا برزخی می گویند؟برای آگاهی بیشتر، اقوال و نظرات دانشمندان را در این جا یادآور می شویم، سپس نظریه مشهور دانشمندان اسلامی را مطرح و دلایل آن را بازگو می کنیم:.1 گروهی از متکلمان، شیوه معاد را، تنها جسمانی می دانند و به وجود روحی جز جسم و مکانیسم بدن معتقد نیستند و در حقیقت روح در نظر آنان جسم لطیفی است که در بدن سریان دارد و همانند آتش در زغال، آب در گل و روغن در زیتون است.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:کیفیت معاد , ] [ 17:29 ] [ اكبر احمدي ]

نکاتی در مورد جهنم ،مکان و متحرک بودن آن

جهنم


بهشت و دوزخ در باطن و درون این جهانند. ما این آسمان و زمین و کرات مختلف را با چشم خود مى بینیم اما عوالمى که در درون این جهان قرار دارند نمى بینیم و اگر دید و درک دیگرى داشتیم هم اکنون مى توانستیم آنها را ببینیم.


آیا جهنّم قابل حرکت دادن است؟

جواب: پاسخ این سۆال در آیه 23 سوره «فجر» آمده، خداوند متعال مى فرماید: «و در آن روز جهنم را حاضر کنند و در آن روز انسان متذکر مى شود، اما چه فایده که این تذکر براى او سودى ندارد» (وَ جِیءَ یَوْمَئِذ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذ یَتَذَکَّرُ الاِْنْسانُ وَ أَنّى لَهُ الذِّکْرى).

از این تعبیر استفاده مى شود: جهنم قابل حرکت دادن است، و آن را به مجرمان نزدیک مى کنند!، همان گونه که در مورد بهشت نیز در آیه 90 سوره «شعراء» مى خوانیم: وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِیْنَ: «بهشت را به پرهیزکاران نزدیک مى سازند»!

گر چه، بعضى میل دارند اینها را بر معنى مجازى حمل کنند و کنایه از ظهور بهشت و جهنم در برابر دیدگان نیکوکاران و بدکاران بگیرند، ولى دلیلى بر این خلاف ظاهر در دست نیست، بلکه بهتر است آن را به ظاهر خود رها سازیم، چرا که حقایق عالم قیامت دقیقاً بر ما روشن نیست و شرایط حاکم بر آنجا با اینجا تفاوت بسیار دارد، و هیچ مانعى ندارد که در آن روز بهشت و دوزخ تغییر مکان دهند.

در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: وقتى آیه (وَ جِیءَ یَوْمَئِذ بِجَهَنَّمَ) نازل شد، رنگ چهره مبارکش دگرگون گشت، این حالت بر اصحاب گران آمد، بعضى به سراغ امام على(علیه السلام) رفتند و ماجرا را بیان کردند، حضرت على(علیه السلام) آمد میان دو شانه پیامبر(صلى الله علیه وآله) را بوسیده عرض کرد: «اى رسول خدا! پدرم و مادرم به فدایت باد، چه حادثه اى روى داده؟

فرمود: جبرئیل این آیه را بر من تلاوت کرد.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:نکاتی در مورد جهنم ,مکان و متحرک بودن آن , ] [ 17:9 ] [ اكبر احمدي ]

چرایی تعدد گواهان در قیامت


حضور خداوند متعال نیز در همه جا و در هر زمان و مکان واقعیتی غیر قابل انکار است؛ بنابراین تعدد گواهان واقعیتی است که در دنیا وجود دارد و در قیامت نیز ظهور پیدا می کند. قرآن نیز این واقعیت را به ما گوشزد می کند تا با خود بیندیشیم و انجام عمل زشت در برابر این همه شاهد و گواه شرم نماییم و این خود نوعی اثر تربیتی در انسان دارد.


قیامتگواهی خداوند به تنهایی برای همه چیز و همه کس کافی است و نیازی به شاهدان دیگر نیست؛ زیرا او خود به همه چیز آگاه است، اما وجود گواهان متعدد از جهات دیگری دارای اهمیت است.

1. طولی بودن گواهان: علوّ ذات خداوند متعال و قدوسیت او اقتضا دارد که موجودات رتبه به رتبه و پشت سر یکدیگر نسبت به او اقرار داشته باشند. بنابراین برتر و بالاتر در رأس همه آن ها، قبل از هر کس، خداوند که عالم الغیب و شهادت است، ناظر بر همه اعمال و نیات ماست و دیگران به اذن او بر اعمال گواهی می دهند.

2. جنبه کیفر داشتن بعضی از گواهان؛ برای مثال اعضای بدن هر انسانی، آثار اعمالی را که در تمام طول عمر انجام داده، بر ضد او گواهی می دهند و بدین وسیله آن عضو، وسیله کیفر و عذاب او می شود.(1)

3. وجود گواهان متعدد جنبه قراردادی و مأموریت اداری ندارند تا سۆال شود چرا این همه گواه برای یک عمل قرار داده شده است؛ بلکه این ها یک سلسله واقعیت های عینی و خارجی است که در آخرت ظهور پیدا می کند. اینکه اعمال ما هر چه باشد، در اعضای پیکر ما اثر می گذارد و پوست تن ما هم چون نواری است که آثار یک عمر عمل ما را در خود ضبط می کند؛ همچنین محیط ما و زمینی که بر آن هستیم و زمانی که در آن زندگی می کنیم، همه آثار ما را در خود حفظ می کنند.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:چرایی تعدد گواهان در قیامت, ] [ 17:2 ] [ اكبر احمدي ]

1 ـ اصل هماهنگي تربيت و فطرت انساني

در اين روش ، شکوفاسازي و پرورش متربيان مدنظر است ، به کارگيري اين روش مستلزم اين است که برنامه ريزي هاي تربيتي به گونه اي بايد هدايت شود که به تحقق اين مهم بينجامد
2 ـ اصل توحيد محوري

دومين اصلي که از مباني تعاليم انبيا به روشني قابل دستيابي است ، اصل توحيد محوري و يگانه پرستي است که همواره اساس دعوت پيامبران بوده است . پيامبر خاتم (ص) به عنوان آخرين فرستاده خدا ، مانند انبياي سلف ، توحيد را مبناي تعليم و تربيت خويش قرار داد و بر اين اساس تبليغ دين کرد . تمام فعاليتهاي پيامبر ، به ويژه اساس تعليم و تربيت آن حضرت بر محور اصل توحيد استوار بود
3 ـ اصل آخرت گراي ي

اصل آخرت گرايي به معناي دست کشيدن از دنيا نيست . بلکه منظور از آن بهره گيري درست از ماديات دنيا است که نحوه ي استفاده از آن زمينه ساز زندگي آخرت خواهد . رسول خدا (ص) مي فرمايد : « دنيا کشتزار جهان آخرت است » هيچ کس نمي تواند در آخرت محصول خوبي برداشت کند ، مگر اينکه در دنيا بذر خوب پاشيده باشد
4 ـ اصل کرامت انساني

کرامت به معناي شرافت ، اصالت ، بزرگ منشي و نيک سيرتي است که حاصل بهره مندي فطري و ذاتي يک موجود باشد . خداوند آدمي را از بهره منديهاي دروني ويژه اي ، چون عقل و اراده و اختيار برخوردار ساخته که موجب کرامت او شده است . تکريم و تعزير متربي از اساسي ترين اصول تربيت است ؛ زيرا اساس تربيت بر کرامت و عزت مندي است . پيامبر (ص) مي فرمايد : « مبادا فردي از مسلمانان را کوچک شمرده و تحقير نماييد ؛ زيرا کوچک آنان هم در نزد خدا بزرگ است » . 
5ـ اصل توجه به تفاوت هاي فردي

تفاوتهاي فردي ناشي از سرشت و فطرت انساني است که نظام توحيدي و جاودانگي انسان هم موافق 
و مقتضي آن مي باشند ؛ تفاوتهاي فردي به عنوان يک اصل در تعليم و تربيت همه انبيا وجود داشته و بر اساس آن مشي مي کردند . پيامبر خدا (ص) مي فرمايد : « ما جماعت انبيا مامور شديم که با مردم بر ميزان عقل شان سخن بگوييم » . 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:روشهاي تربيتي رسول الله ( صلي الله عليه و آله و سلم, ] [ 16:28 ] [ اكبر احمدي ]

1- پاسخ درست به سوالات 
درک و فهم کودک نسبت به مسائل مذهبی بسیار محدود است و به همین علت او دائما در زمینههای گوناگون به

سوال و پرسش میپردازد تا دامنه اطلاعات خود را وسیع تر سازد آن چه مهم است دادن پاسخ به سوالات است که

باید درست و قانع کننده باشد موفقیت در این امر بسته به آن است که والدین و مربیان، خود اعتقادات و اطلاعات

روشنی داشته باشند و به آنچه که میگویند مومن باشند.


2- جلوگیری از بدآموزی

والدین و مربیان باید اعتقاد به خدا،  مذهب و تعالیم آنرا به گونهای در کودک پدید آورند که روح مذهب در آنان به

صورتی صحیح استوار گردد. هم چنین  مباحث آموخته شده به صورتی باشند که کودک در حال و آینده آنها را منافی

باحق و حقیقت نیابد.

3- ایجاد عادات مذهبی 
زندگی خود و خانواده خود را مذهبی کنید آنچنان که رفتار و گفتار، رفت و آمدها،معاشرتها،و موضعگیریها همه رنگ

مذهب داشته باشند. روح خیر خواهی نسبت به همنوع را درخود زنده و متجلی سازید تا کودک از آن درس بیاموزد و

در تمام آنها به طور مداوم عمل کنید تا در شما و فرزندتان به صورت عادت در آید.

4 - خستگی جسمیو ذهنی
در اعمال مذهبی ظرفیت جسمانی،روانی،فکری و عاطفی کودک را در نظر بگیریم و ببینیم تا چه حد آمادگی پذیرش و

عمل دارد. مثلا ازکودک هفت ساله خود انتظار نداشته باشید که او پا به پای شما در راهپیماییها شرکت کند و چون

شما شعار دهد او کودک است و خسته خواهد شد.

5- هشدار 
منظورهشداری است به والدین  و مربیان که بر اثر بی توجهی، سهل انگاری موقعیتی را برای کودکان و دانش آموزان

پدید میآورند که آنان در آینده با دشواریهایی مواجه خواهند شد مثلا برخی از مربیا ن و والدین مسئله ای را به غلط به

کودکان القا میکنند بدان گمان که در آینده پس از بزرگ شدن کودکان آن را اصلاح نمایند و اینان روزی به خود میآیند که

کار از کار گذشته است و در امر تربیت با صدها دشواری مواجه شده اند.

6-رمز از دست دادن عقاید
 والدین و مربیان علاقمند به پرورش مذهبی فرزندان لازم است به موارد زیر هم توجه داشته باشندو رمز ترک عقاید و

لا مذهبی فرزندشان را در این زمینهها جستوجو کنند:


- عدم آگاهی و معرفت نسبت به مسائل مذهبی. 


- وجود تناقض در رفتار و کردار در گفتار و عمل والدین و مربیان.


- اعمال روشهای خشک و بسته در آموزش مذهبی و در خواست کورکورانه  و بی قید و شرط.


- وجود افسانه و خرافات و موهومات و شبهات به اسم مذهب که سبب بد نام کردن مذهب میشود.


- عدم ایجاد رابطه بین  دین و دانش و حتی اصرار به متضاد نشان دادن این دو موضوع.


- تحمیل تعالیم مذهبی بدون در نظر داشتن ظرفیت جسمی و روانی فرزند.


- عدم استدلال منطقی در این باره که وجودش برای دفاع از کیان عقیدتی هر کس ضروری است.


- وجود تفاوت بین آنچه از لحاظ تعالیم مطرح میشود و عمل آن در اجتماع و مسئولان مذهبی جامعه.

7- توجه به امانتداری
در همه حال فراموش نکنیم که ما امانت دار خدا هستیم فرزندان امانتی هستند از طرف خدا در دست ما . ما در برابر

این امانت مسئولیم و باید حساب پس دهیم. با رمصیبت دو چندان خواهد بود وقتی که ما نه برای خود فکری کرده

باشیم نه برای فرزندانمان. بی اعتنایی یا سهل انگاری در انجام وظیفه عقوبت آفرین است.

8- در این راه از چه کسی مدد بگیریم؟
در تربیت فرزندان و دانش آموزان و ساختن و به عمل آوردنشان باید از نیروهایی استفاده کرد. نخست با ید از همت و

عزم و ارادهی خود مدد جست که جدا به تربیت فرزند همت گماریم وبکوشیم او را بسازیم و به عمل آوریم. ثانیا از آنها

که آگاه و صاحب نظرند مدد بجوئیم که آگاهیها و اطلاعات را در این زمینه در اختیار ما بگذارند. هم چنین از فرصتهایی

که در اجتماع وجود دارد و از امکاناتی که دولت و دستگاههای آموزشی در اختیار ما میگذارند باید به نفع سازندگی و

اصلاح فرزندمان استفاده کنیم.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:مراقبتهای لازم در تربیت دینی فرزندان, ] [ 16:23 ] [ اكبر احمدي ]

1- وراثت 
منظور ارث بردن فرزند از صفات و ویژگیهای پدر و مادر و اجداد است که از راه نطفه انتقال مییابد. پدر متدین،  بخشنده و خوش خلق، روحیهی دین داری و بخشندگی و خوش خلقی را به فرزندان خود انتقال میدهد.

2- محیط
غرض از محیط مجموعهی عوامل و شرایطی است که فرد در آن رشد و نمو پیدا کرده و زندگی میکند. که این عوامل به دو دسته تقسیم میشوند یک دسته عوامل انسانی و دستهی دیگر عوامل غیر انسانی.

3- نقش دوستان کودک

کودک یک موجود اجتماعی است و احتیاج به انس و الفت دارد و نیازمند بازیهای دوستانه است. یکی از نیازهای طبیعی کودک موانست و مجالست به هم سن و سال خود است و پدران و مادران نیز هرگز نمیتوانند نقش همبازی را برای فرزند ایفا کنند. کودکان بر اساس علاقهای که بهیکدیگر دارند رفتار و کردارشان در همدیگر موثر است.

4- نقش والدین در تربیت دینی و اخلاقی
کودکان به طور فطری خداشناس هستند و از نظر اخلاقی همهی روحیات خوب را دارا هستند روی این اصل پدران و مادران به جای آنکه دین و اخلاق را به فرزندان خود تحمیل کنند، بکوشند امور فطری کودکان خود را بارور سازند.

شیوههای آموزش اخلاقی و دینی:
1- الگوهای عملی

فرزندان نیازمندند پدر و مادر خود را در محیط خانوادگی به عنوان یک الگو از نظر اخلاقی و دینی ببینند.

2- کودکان را باطعم و لذت عبادت آشنا سازیم.

هر چیزی طعم و لذتی دارد گاه طعم و لذت مادی و گاه معنوی، والدین  سعی میکنند که جذبه و شوق مناجات و رازو نیاز را با خدا به خوبی به کودکان انتقال دهندو کودکان را از لذات معنوی بهره مند سازند.

 3- تقویت بنیهی اعتقادی در فرزندان
در جلسات آموزش خانواده سوالی که زیاد مطرح است این است که کودکان اعم از دختر و پسر وقتی در آستانهی بلوغ و یا نوجوانی قرار میگیرند در انجام فرائض دینی ابراز سستی و تعلل میکنند. در خانوادههای بسیار متدین هم این مشکل وجود دارد. اعتقاد برا ین است که کودکان در سنین کودکی بر اساس حس تقلید با اصل نماز خواندن آشنا میگردند.
برای اینکه الگو پذیری فرزندان از والدین  در خانواده به نحواحسن صورت گیرد مهمترین عامل یکی بودن کردار و گفتار است. آنچه پدر و مادر میگویند و بدان عمل میکنند برای کودک به منزله حجت تلقی شده و از اعتبار خاصی برخوردار است. همخوانی کردار و گفتار تائیدی است بر آنچه والدین، کودک خود را به آن تر غیب میکنند عدم هماهنگی میان قول و فعل ایشان نه تنها نصایح آنان را بیاعتبار میسازد، بلکه موجب میشود تا شخصیت پدر و مادر نزد فرزند کم رنگ و بیرونق شده و در موارد دیگر نیز خود را ملزم به اطلاعت از پدر و مادر نبیند. توصیههای کلامی و به بیان دیگر پند و اندرز شیوه ای است که اگر با رعایت نکردن نکات روان شناختی همچون حفظ احترام مخاطب، پرهیز از تکرار و توضیح بیش از حد، بهره گرفتن از استدلال و توجیه منطقی انجام شود، تاثیر بسزایی خواهد داشت اما با این وجود عمل، مرتبهای بالاتر را دارا است برای مثال ما به عنوان مربی میتوانیم به کودکان بیاموزیم که چرا و چگونه باید در حفظ بهداشت محیط زندگی خود بکوشیم و چه وظایفی در این زمینه داریم. اما هرگاه بر روی زمین آشغالی دیدیم خو دمان آنرا برداریم و در سطل زباله بیندازیم تأثیر بیشتری خواهد داشت زیرا اولا او را با وظایف خود آشنا کردهایم و ثانیا متوجه خواهد شد که کار برای همه حتی مربی نه تنها وظیفه است بلکه افتخار است.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 10 مهر 1391برچسب: عوامل موثر برتربیت دینی و اخلاقی, ] [ 16:20 ] [ اكبر احمدي ]
صفحه قبل 1 ... 43 44 45 46 47 ... 74 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

اين وبلاگ متعلق به كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) شهر سلامي است ؛ اين وبلاگ در خصوص انعكاس فعاليت هاي ( فرهنگي وهنري ؛ قرآني ؛ اعتقادي ديني مذهبي ؛ وتربيتي راه اندازي شده است
موضوعات وب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





اك
اك

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 286
بازدید دیروز : 84
بازدید هفته : 286
بازدید ماه : 1676
بازدید کل : 175238
تعداد مطالب : 733
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1

اك

اك اك اك اك