كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
| ||
|
بحث روایتی((روایاتی در مورد مکی بودن سوره اعراف، وزن و میزان اعمال و ثقل و خفت اعمال و...))در الدر المنثور است که ابن ضریس و نحاس در کتاب ناسخ خود و ابن مردویه وبیهقی در کتاب دلائلش از چند طریق از ابن عباس روایت کرده اند که گفت: سوره اعراف درمکه نازل شده (4).مؤلف: این روایت را ابن مردویه از عبد الله بن زبیر هم نقل کرده.و نیز در الدر المنثور است که ابن منذر و ابو الشیخ از قتاده نقل کرده اند که گفت: ازسوره اعراف آیه"و اسالهم..."در مدینه و ما بقی همه در مکه نازل شده است (5).مؤلف: این در حقیقت اجتهادی است که قتاده از پیش خود کرده، و به زودی در باره اشتباه وی بحث خواهیم کرد - ان شاء الله - .و نیز در الدر المنثور در ذیل آیه"فلنسئلن الذین ارسل الیهم..."می گوید: احمد ازمعاویة بن حیده روایت کرده که گفت: رسول خدا فرمود: پروردگار من مرا به سوی خود خواهدخواند و از من خواهد پرسید: "آیا رسالت مرا به بندگان من تبلیغ کردی؟"و من عرض خواهم............................................ (1)سوره نبا آیه 39 (2)سوره کهف آیه 44 (3)آنجا ظاهر می شود برای هر کسی آنچه که از پیش فرستاده و بازگردانده می شوند به سوی خداوندی که مولای حق آنان است، و دیگر از شرکایی که به خدا افتراء می بستند اثری نمی یابند.سوره یونس آیه 30 (4)الدر المنثور ج 3 ص 67 (5)الدر المنثور ج 3 ص 67 ط بیروت موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:بحث روایتی, ] [ 22:42 ] [ اكبر احمدي ]
عفو و مجازات کلید واژه ها : اینکه در آخر گفت"وزن، وزن حق است"تتمه معنای آیه نیست، بلکه ابتدای کلام دیگری است.(موارد از"موازین"و معنای"ثقل موازین"در جمله: "فمن ثقلت موازینه")"فمن ثقلت موازینه" - "موازین"بنا بر بیانی که گذشت جمع"میزان"است، آیه"47"سوره انبیا هم که قبلا ذکر شد این معنا را تایید می کند.و اگر به آن معنایی باشد که جمهور مفسرین گفته اند مناسب تر آن است که"موازین"جمع"موزون"باشد، و لو اینکه باصرفنظر از معنایی که ما برای میزان کردیم ممکن هم هست آن را به اعتبار تعدد اعمالی که سنجیده می شود جمع"میزان"گرفت، و بدین وسیله معنایی را که مفسرین کرده اند توجیه نموده لیکن تصور اینکه میزان با حسنات سنگین و با سیئات سبک شود مشکل است، زیراچنین چیزی که با حسنات سنگین و با سیئات سبک شود تصور ندارد.علاوه بر اینکه"حق"راصفت وزن گرفتن صحیح نیست، زیرا"حق"که همان"قسط"و عدل می باشد صفت خداوندی است که اعمال را وزن می کند، نه صفت وزن، به شهادت اینکه می فرماید: "و نضع الموازین القسط..."، چون ظاهر جمله"فلا تظلم..."این است که خداوند به آنان ظلم نمی کند، نه میزان، پس عدالت صفت خدا است نه صفت میزان - دقت فرمایید - .غفلت از همین نکته مفسرین را بر آن داشته که به نوعی از تجوز، "ثقل موازین"را به رجحان اعمال تفسیر کرده آن را چنین معنا کنند که"در روز قیامت سنجش، عادلانه است، پس کسی که اعمالش به خاطر غلبه حسناتش رجحان داشته باشد، رستگار و کسی که اعمالش بخاطر غلبه سیئاتش رجحان داشته باشد او از زیانکاران خواهد بود، و به سبب ظلمی که به آیات ما کردند سرمایه های شان که همان نفس شان است از دست می رود" (1).از این مفسرین سؤال می شود: آن ملاک و محکی که رجحان حسنات بر سیئات را - مخصوصا در آنجا که کسی هم حسنه دارد و هم سیئه - معلوم می کند چیست؟و با اینکه حسنات همه مثل هم نیستند و سیئات هم همه از حیث زشتی و مفسده در یک درجه نیستند آن ملاکی که غلبه یکی را بر دیگری معلوم کند کدام است؟از آیه شریفه بر می آید که چنین چیزی در روز قیامت هست، و یقینا میزان عادلانه ای که حجت را بر بندگان تمام کند در کارهست، و یقینا آن میزان چیزی است که تنها حسنات بر آن مشتمل است نه سیئه، و در جایی که از هر کدام تعدادی وجود داشته باشد رجحان و غلبه یکی بر دیگری به وسیله آن معلوم می شود بدون اینکه گزافی لازم آید.و اینها همه مؤید احتمال ما است که گفتیم میزان همان حق است، و مراد از توزین عادلانه همان است، و اعمال بندگان را به همان محک می سنجند، ............................................ (1)تفسیر ابو الفتوح رازی ج 2 ص 371 موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:عفو و مجازات , ] [ 9:39 ] [ اكبر احمدي ]
از سخنان امیر مؤمنان در نهج البلاغه به روشنی استفاده می شود که معاد در سرای دیگر با بدن طبیعی و عنصری صورت خواهد پذیرفت؛ مانند:اخرجهم من ضرایح القبور و اوکار الطیور و اوجرة السباع، و مطارح المهالک سراعا الی امره مهطعین الی معاده؛ (6)مردگان را از دل گورها و ... بیرون می آورد، در حالی که به سوی فرمان خدا می شتابند و به محل بازگشت خود مبادرت می نمایند.و نیز می فرماید:و اخرج من فیها فجددهم علی اخلاقهم و جمعهم بعد تفرقهم؛ (7)کسانی را که در زمین نهفته اند بیرون می آورد سپس آفرینش آنان را پس از کهنه شدن تجدید می کند و همه را پس از پراکندن گرد می آورد.و اعلموا انه لیس لهذا الجلد الرقیق صبر علی النار فارحموا نفوسکم؛ (8)بدانید برای این پوست نازک، صبر و بردباری بر آتش نیست، پس به خودتان رحم کنید. پی نوشتها: .1 عرشیه، چاپ جدید، ص .245 .2 یس (36) آیه .79 .3 قیامت (75) آیه های 3 و .4 .4 عادیات (100) آیه .9 .5 یس (36) آیه .51 .6 نهج البلاغه (عبده)، خطبه .80 .7 همان، خطبه 105 و ضمیر «فیها» مربوط به «ارض» است که در ما قبل این جمله ها وارد شده است. .8 همان، خطبه .178 موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:کیفیت معاد در احادیث اسلامی, ] [ 9:34 ] [ اكبر احمدي ]
آیات قرآن، به روشنی گواهی می دهد که معاد انسان ها تنها روحانی نبوده بلکه روحانی و جسمانی است و جسمی که روح به آن تعلق خواهد گرفت همان جسم عنصری است که مبدأ یک رشته فعل و انفعال های فیزیکی و شیمیایی است و ما از میان آیات فراوان، تنها به نقل قسمت کمی از آنها اکتفا می کنیم؟ .1 برخی از آیات در پاسخ کسانی که زنده شدن استخوان های خاک شده را یک امر محال می پنداشتند چنین می گوید: قل یحییها الذی انشأها اول مرة و هو بکل خلق علیم؛ (2) بگو استخوان ها را آن کس که آنها را بار نخست آفرید زنده می کند و او به هر آفرینشی آگاه است. ایحسب الانسان ان لن نجمع عظامه بلی قادرین علی ان نسوی بنانه؛ (3) آیا انسان تصور می کند که ما استخوان های او را جمع نخواهیم کرد؟ آری ما تواناییم انگشتان او را بسازیم. .2 برخی از آیات، گواهی می دهند که انسان روز قیامت از قبر برخاسته و پای محاسبه می آید : افلا یعلم اذا بعثر ما فی القبور؛ (4) آیا نمی داند هنگامی که انسان ها از قبرها برانگیخته می شوند. و نفخ فی الصور فاذاهم من الاجداث الی ربهم ینسلون؛ (5) در صور دمیده می شود، پس ناگهان از قبرها به سوی پروردگار خود می شتابند. و علاوه بر این آیات، قرآن گاهی از طریق ایجاد توجه به زندگی نخست، و گاهی با نشان دادن صحنه رستاخیز در زمین های مرده و گاهی با ارائه نمونه هایی از احیای مردگان، برای امکان معاد استدلال می کند، و گاهی از احیای برخی از مردگان مانند «عزیز» و یا مرده نمایان مانند اصحاب کهف و زنده شدن مرغانی که به وسیله حضرت ابراهیم سر بریده شده بودند، سخن به میان می آورد و از این مثال ها می توان استفاده کرد که حیات مجدد انسان، با بدن عنصری و مادی همراه خواهد بود. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:گواهی قرآن, ] [ 9:32 ] [ اكبر احمدي ]
دلایل عقلی و نقلی به روشنی ثابت کرد که مرگ پایان زندگی انسان نیست، بلکه پس از مرگ، حیات دیگری وجود دارد که در اصطلاح علم کلام، به آن «معاد» می گویند. اکنون باید دید که کیفیت زندگی معاد چگونه است. آیا جسمانی است یا روحانی، و در صورت نخست، آیا بدن اخروی عین همان بدن طبیعی است که در این جهان با آن زندگی می کرد، یا بدنی لطیف تر است که در اصطلاح به آن بدن مثالی یا برزخی می گویند؟برای آگاهی بیشتر، اقوال و نظرات دانشمندان را در این جا یادآور می شویم، سپس نظریه مشهور دانشمندان اسلامی را مطرح و دلایل آن را بازگو می کنیم:.1 گروهی از متکلمان، شیوه معاد را، تنها جسمانی می دانند و به وجود روحی جز جسم و مکانیسم بدن معتقد نیستند و در حقیقت روح در نظر آنان جسم لطیفی است که در بدن سریان دارد و همانند آتش در زغال، آب در گل و روغن در زیتون است. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:کیفیت معاد , ] [ 17:29 ] [ اكبر احمدي ]
نکاتی در مورد جهنم ،مکان و متحرک بودن آن بهشت و دوزخ در باطن و درون این جهانند. ما این آسمان و زمین و کرات مختلف را با چشم خود مى بینیم اما عوالمى که در درون این جهان قرار دارند نمى بینیم و اگر دید و درک دیگرى داشتیم هم اکنون مى توانستیم آنها را ببینیم. آیا جهنّم قابل حرکت دادن است؟ جواب: پاسخ این سۆال در آیه 23 سوره «فجر» آمده، خداوند متعال مى فرماید: «و در آن روز جهنم را حاضر کنند و در آن روز انسان متذکر مى شود، اما چه فایده که این تذکر براى او سودى ندارد» (وَ جِیءَ یَوْمَئِذ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذ یَتَذَکَّرُ الاِْنْسانُ وَ أَنّى لَهُ الذِّکْرى). از این تعبیر استفاده مى شود: جهنم قابل حرکت دادن است، و آن را به مجرمان نزدیک مى کنند!، همان گونه که در مورد بهشت نیز در آیه 90 سوره «شعراء» مى خوانیم: وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِیْنَ: «بهشت را به پرهیزکاران نزدیک مى سازند»! گر چه، بعضى میل دارند اینها را بر معنى مجازى حمل کنند و کنایه از ظهور بهشت و جهنم در برابر دیدگان نیکوکاران و بدکاران بگیرند، ولى دلیلى بر این خلاف ظاهر در دست نیست، بلکه بهتر است آن را به ظاهر خود رها سازیم، چرا که حقایق عالم قیامت دقیقاً بر ما روشن نیست و شرایط حاکم بر آنجا با اینجا تفاوت بسیار دارد، و هیچ مانعى ندارد که در آن روز بهشت و دوزخ تغییر مکان دهند. در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: وقتى آیه (وَ جِیءَ یَوْمَئِذ بِجَهَنَّمَ) نازل شد، رنگ چهره مبارکش دگرگون گشت، این حالت بر اصحاب گران آمد، بعضى به سراغ امام على(علیه السلام) رفتند و ماجرا را بیان کردند، حضرت على(علیه السلام) آمد میان دو شانه پیامبر(صلى الله علیه وآله) را بوسیده عرض کرد: «اى رسول خدا! پدرم و مادرم به فدایت باد، چه حادثه اى روى داده؟ فرمود: جبرئیل این آیه را بر من تلاوت کرد. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:نکاتی در مورد جهنم ,مکان و متحرک بودن آن , ] [ 17:9 ] [ اكبر احمدي ]
چرایی تعدد گواهان در قیامت حضور خداوند متعال نیز در همه جا و در هر زمان و مکان واقعیتی غیر قابل انکار است؛ بنابراین تعدد گواهان واقعیتی است که در دنیا وجود دارد و در قیامت نیز ظهور پیدا می کند. قرآن نیز این واقعیت را به ما گوشزد می کند تا با خود بیندیشیم و انجام عمل زشت در برابر این همه شاهد و گواه شرم نماییم و این خود نوعی اثر تربیتی در انسان دارد.
1. طولی بودن گواهان: علوّ ذات خداوند متعال و قدوسیت او اقتضا دارد که موجودات رتبه به رتبه و پشت سر یکدیگر نسبت به او اقرار داشته باشند. بنابراین برتر و بالاتر در رأس همه آن ها، قبل از هر کس، خداوند که عالم الغیب و شهادت است، ناظر بر همه اعمال و نیات ماست و دیگران به اذن او بر اعمال گواهی می دهند. 2. جنبه کیفر داشتن بعضی از گواهان؛ برای مثال اعضای بدن هر انسانی، آثار اعمالی را که در تمام طول عمر انجام داده، بر ضد او گواهی می دهند و بدین وسیله آن عضو، وسیله کیفر و عذاب او می شود.(1) 3. وجود گواهان متعدد جنبه قراردادی و مأموریت اداری ندارند تا سۆال شود چرا این همه گواه برای یک عمل قرار داده شده است؛ بلکه این ها یک سلسله واقعیت های عینی و خارجی است که در آخرت ظهور پیدا می کند. اینکه اعمال ما هر چه باشد، در اعضای پیکر ما اثر می گذارد و پوست تن ما هم چون نواری است که آثار یک عمر عمل ما را در خود ضبط می کند؛ همچنین محیط ما و زمینی که بر آن هستیم و زمانی که در آن زندگی می کنیم، همه آثار ما را در خود حفظ می کنند. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:چرایی تعدد گواهان در قیامت, ] [ 17:2 ] [ اكبر احمدي ]
1 ـ اصل هماهنگي تربيت و فطرت انساني : در اين روش ، شکوفاسازي و پرورش متربيان مدنظر است ، به کارگيري اين روش مستلزم اين است که برنامه ريزي هاي تربيتي به گونه اي بايد هدايت شود که به تحقق اين مهم بينجامد . دومين اصلي که از مباني تعاليم انبيا به روشني قابل دستيابي است ، اصل توحيد محوري و يگانه پرستي است که همواره اساس دعوت پيامبران بوده است . پيامبر خاتم (ص) به عنوان آخرين فرستاده خدا ، مانند انبياي سلف ، توحيد را مبناي تعليم و تربيت خويش قرار داد و بر اين اساس تبليغ دين کرد . تمام فعاليتهاي پيامبر ، به ويژه اساس تعليم و تربيت آن حضرت بر محور اصل توحيد استوار بود . اصل آخرت گرايي به معناي دست کشيدن از دنيا نيست . بلکه منظور از آن بهره گيري درست از ماديات دنيا است که نحوه ي استفاده از آن زمينه ساز زندگي آخرت خواهد . رسول خدا (ص) مي فرمايد : « دنيا کشتزار جهان آخرت است » هيچ کس نمي تواند در آخرت محصول خوبي برداشت کند ، مگر اينکه در دنيا بذر خوب پاشيده باشد . کرامت به معناي شرافت ، اصالت ، بزرگ منشي و نيک سيرتي است که حاصل بهره مندي فطري و ذاتي يک موجود باشد . خداوند آدمي را از بهره منديهاي دروني ويژه اي ، چون عقل و اراده و اختيار برخوردار ساخته که موجب کرامت او شده است . تکريم و تعزير متربي از اساسي ترين اصول تربيت است ؛ زيرا اساس تربيت بر کرامت و عزت مندي است . پيامبر (ص) مي فرمايد : « مبادا فردي از مسلمانان را کوچک شمرده و تحقير نماييد ؛ زيرا کوچک آنان هم در نزد خدا بزرگ است » . تفاوتهاي فردي ناشي از سرشت و فطرت انساني است که نظام توحيدي و جاودانگي انسان هم موافق موضوعات مرتبط: برچسبها: [ دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:روشهاي تربيتي رسول الله ( صلي الله عليه و آله و سلم, ] [ 16:28 ] [ اكبر احمدي ]
1- پاسخ درست به سوالات سوال و پرسش میپردازد تا دامنه اطلاعات خود را وسیع تر سازد آن چه مهم است دادن پاسخ به سوالات است که باید درست و قانع کننده باشد موفقیت در این امر بسته به آن است که والدین و مربیان، خود اعتقادات و اطلاعات روشنی داشته باشند و به آنچه که میگویند مومن باشند. صورتی صحیح استوار گردد. هم چنین مباحث آموخته شده به صورتی باشند که کودک در حال و آینده آنها را منافی باحق و حقیقت نیابد. مذهب داشته باشند. روح خیر خواهی نسبت به همنوع را درخود زنده و متجلی سازید تا کودک از آن درس بیاموزد و در تمام آنها به طور مداوم عمل کنید تا در شما و فرزندتان به صورت عادت در آید. عمل دارد. مثلا ازکودک هفت ساله خود انتظار نداشته باشید که او پا به پای شما در راهپیماییها شرکت کند و چون شما شعار دهد او کودک است و خسته خواهد شد. پدید میآورند که آنان در آینده با دشواریهایی مواجه خواهند شد مثلا برخی از مربیا ن و والدین مسئله ای را به غلط به کودکان القا میکنند بدان گمان که در آینده پس از بزرگ شدن کودکان آن را اصلاح نمایند و اینان روزی به خود میآیند که کار از کار گذشته است و در امر تربیت با صدها دشواری مواجه شده اند. لا مذهبی فرزندشان را در این زمینهها جستوجو کنند:
این امانت مسئولیم و باید حساب پس دهیم. با رمصیبت دو چندان خواهد بود وقتی که ما نه برای خود فکری کرده باشیم نه برای فرزندانمان. بی اعتنایی یا سهل انگاری در انجام وظیفه عقوبت آفرین است. عزم و ارادهی خود مدد جست که جدا به تربیت فرزند همت گماریم وبکوشیم او را بسازیم و به عمل آوریم. ثانیا از آنها که آگاه و صاحب نظرند مدد بجوئیم که آگاهیها و اطلاعات را در این زمینه در اختیار ما بگذارند. هم چنین از فرصتهایی که در اجتماع وجود دارد و از امکاناتی که دولت و دستگاههای آموزشی در اختیار ما میگذارند باید به نفع سازندگی و اصلاح فرزندمان استفاده کنیم. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:مراقبتهای لازم در تربیت دینی فرزندان, ] [ 16:23 ] [ اكبر احمدي ]
1- وراثت 3- تقویت بنیهی اعتقادی در فرزندان موضوعات مرتبط: برچسبها: [ دو شنبه 10 مهر 1391برچسب: عوامل موثر برتربیت دینی و اخلاقی, ] [ 16:20 ] [ اكبر احمدي ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |