كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
| ||||||||
|
در دعاى جوشن كبير ضمن اسماء الله الحسنى مىخوانيد: اى كسى كه در مردن قدرت او نمايان است(21) قرآن يادتان مىآورد، آى مسلمانها مىآيد ساعتى كه در بستر افتادهاى حالت طورى است، آنهائى كه اطرافت نشستهاند مىگويند كه: قيل من راق آيا كسى هست بداد اين بدبخت برسد؟ مرض سخت است، حالت سكرات است و ظن انه الفراق ولى خود بدبختش مىفهمد كه نه دكتر به كار مىخورد نه كارى از دعا و توسل مىآيد، معلوم مىشود همهاش كار خداوند بوده آن حالى كه ساعت مرگ آدمى از همه مىبرد مىبيند نه رفيق، نه پول به كارش مىخورد آيا به پول مىشود خريد؟ تا پول بدهم، رفيقها همه دست روى سرشان مىگذارند، تمام بستگان همه رها مىشوند، اين بيچاره محتضر در آن حالى كه حس مىكند از هيچ كس هيچ كارى نمىآيد چطور متوجه به مبدأش مىگردد، اى كاش آن حال، حالا پيدا مىشد بفهمد همه مشت خاكند. همه عاجز و ذليلند. همه لا يملك لنفسه نفعاً ولا ضراً ولا موتاً ولا حيوة ولا نشوراً(22) آن وقت خدا را به آن عظمت بشناسد خود و همه را به حقارت، متوجه مىشود كه من با اين حقارتم در برابر عظمت خدا چه گناهانى كه كردم.(23)
موضوعات مرتبط: برچسبها: [ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:ساعت مرگ, نمونه قدرت خداوندى, ] [ 10:57 ] [ اكبر احمدي ]
اگر فلان جاهل احمق بگويد خداى ناديده را چطور مىشود باور كرد؟ تو بينائى چشمت را نگاه كن. چشم تو محالست لطيف را ببيند. اين چشمى كه در صورت توست همان چشمى است كه در حيوانات است. چشم حيوانى، جسم كثيف را مىبيند، جسم لطيف را نمىتواند ببيند، آنقدر موجودات اخيراً كشف شده است، امواجها و اشعههاى نامرئى در جوّ هوا فراوان است كه هيچ چشمى آنها را نمىبيند مگر با دستگاه و وسايل. بعضى از موجودات غيبى هستند كه حتى با وسائل هم نمىشود آنها را ديد، از بس، در نهايت لطافت است هوا يا آب پاكى را نمىتوانى ببينى حالا هوا يا آب نيست هر چه به چشمت نديدى بايد گفت كه نيست خدا به اين چشم محالست ديده شود، جسم كه نيست خداى عالم آن كسى است كه لطيف و كثيف را او خلق كرده هر چه و هرچه كثيف است يعنى مشت پر كن است و هر چه لطيف است خلق كرده خدا جسم درست كن است ديگر خردش كه جسم نيست، آسمان است.(20) عقلت را كجا بردى. دل از غير خدا بريده، بگو يا الله آدمى خدا را به هستى مطلق و خود و همه را به نيستى مطلق بشناسد آنوقت بگويد يا الله. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:كور باد چشم دلى كه تو را نبيند, ] [ 10:54 ] [ اكبر احمدي ]
ايمان مىخواهد، شوخى نيست، عمده اين است كه باء استعانت حقيقت مىخواهد، نه زبان بازى به مدد خدا. يعنى نه خودم نه ديگرى، فقط او. از هيچكس كارى نمىآيد مگر خدا. اين را تا آدمى خوب نفهمد، كجا بهره مىبرد محتاج به اين است كه صفائى پيدا بكند به بركت ماه رمضان حجابها از پيش چشم دلش عقب رود، حجابهاى ظلمانى خودبينى از بين برود، كم كم نزديك گردد به بركت روزههاى روزهايش، به بركت سحرها، افطارها، ذكرها، مناجاتها، خداى را نزديك مىبيند و همه هستيها را از هستى او مىداند، تمام قدرتها متلاشى در قدرت او، قدرت تنها مال خدا است. قدرت در مخلوق عاريه است، معنى باء كه واضح شد، بسم يعنى به نام، الله، الرحمن، الرحيم اين سه اسم مبارك كه اسم اعظم است. در روايت است بسم الله الرحمن الرحيم به اسم اعظم نزديكتر است از سياهى چشم به سفيدى چشم، اعظم اسماى الهى الله است يعنى خدائى كه تمام هستيها از اوست. تحقق هر حادثهاى از اوست مقوم هر موجودى قيام هر شيئى به اوست القيوم قامت به السموات والارضون هر چه كمال است از اوست، مخلوق به خودى خود، هيچ چيز ندارد چنانكه اصل وجودش از خودش نيست، كمالاتش هم از خودش نيست. من كه يك مشت خاكى بيش نيستم. جوان عزيز مگر غير از خاكى؟ باورت نمىشود يك مشت خاك هستى! ان شاء الله بعد از صد و بيست سال ديگر سر قبرت را بردارند در قبرت چيست؟ قبلاً خاك صحرا بودى، كاهو شد، برنج شد، عدس و نخود شد، لوبيا و ماش شد، مرحوم پدرت خورد نطفه و اساس بدن مادى تو پيدا شد، باز همين قسم به بركت تغذيه رشد نموده تا مشت خاك به اينجاها رسيد:
اين كارخانههاى عظيم كبدت چه مىشود؟ دستگاه كارخانه قلب، تصفيه خون، اين لابراتوار محيرالعقول، اين كارخانه چشمت، گوشت، بينيت، ذائقهات، شامهات، ناطقهات، حافظهات، واهمهات، چه بگويم! همين دو متر قامت چندين كارخانه كه هر كارخانهاى دستگاه عظيمى است، ميليونها دستگاه و ذرات دائما در حركت، از آن عجيبتر قلب و غيره. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:عقيده به يارى خدا فقط, ] [ 10:50 ] [ اكبر احمدي ]
فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد.روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت: اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد.فرعون پرسید کیستی؟ ناگهان دید که شیطان وارد شد.شیطان گفت: خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست. سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد!بعد خطاب به فرعون گفت: من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی؟پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت: چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی؟شیطان پاسخ داد: زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود می آید. آیه 41 سوره الرحمن به واسطه هشداری که می دهد، تاثیر عجیبی دارد.یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ... این آیه و آیات قبل و بعد از آن روز حساب را وعده و هشدار می دهد. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:شیطان و فرعون, ] [ 8:51 ] [ اكبر احمدي ]
امام راحل افزون بر آنکه خود همواره با قرآن مأنوس بود . تلاوت آن را پیوسته با درک و فهم به دیگران نیز توصیه می کرد و حتی انس ظاهری با قرآن را نیز اثر گذار و مفید دانست چنانچه در نامه ای خطاب به فرزندش حاج سید احمد نوشته است :«فرزندم با قرآن ، این کتاب معرفت آشنا شو ، اگر چه با قرائت آن ، و راهی از آن به سوی محبوب باز کن و تصور نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد که این وسوسه شیطان است ، آخر این کتاب از طرف محبوب است برای تو و برای همه کس و نامه محبوب ، محبوب است اگر چه عاشق و محب مفاد آن را نداند و با این انگیزه حب محبوب که کمال مطلوب است به سراغت آید و شاید دست گیرد .(2) احترام به قرآن قرآن کتاب بزرگی است که عظمت آن از عظمت خداوند نشأت گرفته است زیرا قرآن تجلی آشکار پروردگار است . امام علی (ع)می فرماید : خدای سبحان در کتابش خود را آشکار کرد بی آنکه او را ببیند . قرآن کریم به مقتضای آسمانی و الهی بودن ، شایسته احترام و تکریم است . امام ضمن بزرگ شمردن قرآن همواره آن را در ظاهر و باطن حفظ می کرد : «گاهی به دلایلی قرآن هایی را در کیف دستی به محضر امام می بردیم ، در دفعات اولیه اتفاق افتاد که بدون توجه قرآن را نیزهمراه با چیزهای دیگر از کیف بیرون آورده روی زمین می گذاشتیم . امام که مراقب بودند فرمودند : « قرآن را روی زمین نگذارید ! و بلافاصله دستشان را جلو آوردند آن را گرفتند و روی میز گذاشتند .(3) مصداق کامل آیه ی قرآن : مقام معظم رهبری می فرماید :«فردای آن شبی که امام عزیز به جوار رحمت الهی پیوسته بودند ، سحرگاه در حالت التهاب و حیرت تفألی به قرآن زدم ، آیه 88 سوره ی کهف آمد "و اما من آمن و عمل صالحا فله جزاء الحسنی و سنقول له من امرنا یسرا " دیدم واقعاً مصداق کامل این آیه همین بزرگوار است ؛ ایمان و عمل صالح و پاداش نیکو بهترین پاداش برای او است . (4) پی نوشتها : 1)مجله حضور-ش 3-فاطمه طباطبایی. منبع:مجله ی راه قرآن(ش 21) موضوعات مرتبط: برچسبها: [ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:سفارش بر تلاوت قرآن , ] [ 8:47 ] [ اكبر احمدي ]
روزی خاقانی،شاعر بزرگ وارد مجلس شد.حاضران،به قصد تخفیف خاقانی،او را زیر دست شخص بیفضل و دانشی نشاندند.خاقانی بی درنگ خطاب به صدر نشین مجلس گفت: گرفروتن نشست خاقانی نه او را عیب ونه تو را ادب است «قل هوالله» نیز در قرآن زیر «تبت یدی ابی لهب» است. *** *** *** موضوعات مرتبط: برچسبها: [ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:خاقانی, ] [ 8:40 ] [ اكبر احمدي ]
و نكته لطيف ديگر، در ماه مبارك رمضان اضطرابات نفس كم مىشود روح را قوت مىدهد لذا كسالت و مرض كم مىشود، تعداد عمده از مرضهاى بدن مال گرفتارى روح است هر وقت آدمى اعصابش كوبيده مىشود در خوراكش هم ترش مىكند، در ماه رمضان ذكر خدا غذاى روح است، روح شاداب مىشود وقتى قرآن مىخواند العفو مىگويد اهل اطلاع نوشتهاند كه حتى تصادفات ماشين در ماه رمضان كمتر مىشود راست است چون اعصاب كنترل مىشود. چند روز قبل رانندهاى كه اهل تقوا است راجع به همين بسم الله مىگفت چند دفعه باى من پيش آمده پشت فرمان كه مىنشينم بسم الله مىگويم، يك مرتبه بسم الله گفتم نصف شب در ماشين بارى، در جاده سربالا مىرفتم خواب ناگهان بر من غالب شد رؤيايش را هم نقل مىكرد، يك وقت صداى بوق ماشين از پهلوى گوشم بلند شد بيدار شدم - حسب كردم از آنجائى كه به خواب رفتم تا آنجائى كه بيدار شدم چند كيلومتر رفتهام و خواب بودم چه كسى او را نگهداشت؟ جاده آسفالت سربالا، فرمان هم در دست نباشد، پس آنكه از او مدد خواستى به مددت آمده است گفتى بسم الله به مدد خدا او هم ياريت مىكند. بشر امروزه غافل از خداست. اگر كسى باء بسم الله را از روى حقيقت و معرفت بگويد، اگر شنيدى روى آب رد مىشود، باور كن كه راست و درست است هر چه هست در باء بسم الله است، يعنى آدمى خودش را در برابر خدا در جميع امور نيازمند بداند، مثلاً مىخواهم حرف بزنم، بسم الله - يعنى به كمك خدا چه اشخاصى كه شروع كردند به حرف زدن يادشان رفت. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:در ماه رمضان اعصاب راحتتر است, ] [ 9:3 ] [ اكبر احمدي ]
از بخشهاى جالب اين كتاب، قضا و قدر است كه به مناسبت آيه شريفه: ما اصاب من مصيبة ... مطلب به بهترين وجهى پرورانده شده است، همه حوادث در كتاب تكوين الهى ثبت و ضبط است كوچك و بزرگ از حوادث كه در آينده واقع مىگردد در لوح محفوظ نوشته شده است و در عين حالى كه با اختيار مكلفين منافاتى ندارد و به هيچ وجه جبر در كار نيست و مقدرات الهى با حفظ اختيار مكلفين در افعال ارادى است - آنگاه مىفرمايد خاصيت اين تقديرات اين است كه بر آنچه از كف داديد اندوه نخوريد و براى امور مادى از جهت دنيوى و زوال آن شادمان شدن غلط است. روز گذشته ذكر شد: در ماه مبارك رمضان به بركت گرسنگى و صفاى دلها، لطافت روح پيدا مىگردد و بايد از داشنها و حكمتها بهرهبردارى شود. تعبيرى است از عيسى بن مريم مىفرمايد: اگر روى سنگ تخم بريزند هيچ وقت ثمرهاى پيدا نمىشود، همين طور دل شخصى كه پر خورده است حكمت در آن جا نمىگيرد تا نرم نشود لطيف نمىشود دانه حكمت كجا در مزرعه دل جا مىگيرد. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:مقدرات با اختيار منافات ندارد , ] [ 9:0 ] [ اكبر احمدي ]
حقيقت دنيا؛ لعب يعنى كار پررنج ولى بيهوده است و لهو، سرگرمى و بازماندن از هدف مىباشد زينت، دلربائى در امور واهى و فخر به نسب يا مال، امور اعتبارى همه فريبكارى دنياى غدار را تشكيل مىدهند. بلافاصله راجع به آخرت و تشويق به عمل كردن براى آن مىفرمايد بشتابيد به سوى آمرزش پروردگارتان و بهشتى كه عرض آن همچون عرض همه آسمانها و زمين است، آن بخشش خداوند براى اهل ايمان است، نه ديگران، به مناسبت اين مطلب از لذت ذكر خدا در حال روزه سخن مىرود و از اميرالمؤمنين على (عليه السلام) به عنوان نمونه بارز اهل آخرت و سرمشق براى كار جهت آخرت السلام على ميزان الاعمال صحبت مىشود، سبب آمرزش خدا كه به آن امر شدهايم در اطاعات و توبه مىداند و مىفهماند كه مسابقه در خيرات نتيجه ايمان است و شتاب در كار آخرت پسنديده است چنانچه شتابزدگى در كار دنيا ناپسند مىباشد. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:دنيا را بطور آشكار رسوا مىسازد , ] [ 8:57 ] [ اكبر احمدي ]
روزى يك نفر نصرانى به محضر مبارك امام جعفرصادق عليه السلام شرفياب شد و پيرامون تشكيلات و خصوصيّات بدن انسان سؤ ال هائى را مطرح كرد؟امام جعفر صادق عليه السلام در جواب او اظهار داشت خداوند متعال بدن انسان را از دوازده قطعه تركيب كرده و آفريده است ، تمام بدن انسان داراى 246 قطعه استخوان ، و 360 رگ مى باشد.رگ ها جسم انسان را سيراب و تازه نگه مى دارند، استخوان ها جسم را پايدار و ثابت مى دارند، گوشت ها نگه دارنده استخوان ها هستند، و عصب ها پى نگه دارنده گوشت ها مى باشند.سپس امام عليه السلام افزود:خداوند دست هاى انسان را با 82 قطعه استخوان آفريده است ، كه در هر دست 41 قطعه استخوان وجود دارد و در كف دست 35 قطعه ، در مچ دو قطعه ، در بازو يك قطعه ؛ و شانه نيز داراى سه قطعه استخوان مى باشد.و همچنين هر يك از دو پا داراى 43 قطعه استخوان است ، كه 35 قطعه آن در قدم و دو قطعه در مچ و ساق پا؛ و يك قطعه در ران .و نشيمن گاه نيز داراى دو قطعه استخوان مى باشد.و در كمر انسان 18 قطعه استخوان مهره وجود دارد.و در هر يك از دو طرف پهلو، 9 دنده استخوان است ، كه دو طرف 18 عدد مى باشد.و در گردن هشت قطعه استخوان مختلف هست .و در سر تعداد 36 قطعه استخوان وجود دارد.و در دهان 28 عدد تا 32 قطعه استخوان غير از فكّ پائين و بالا، موجود است .و معمولا انسان ها تا سنين بيست سالگى ، 28 عدد دندان دارند؛ ولى از سنين 20 سالگى به بعد تعداد چهار دندان ديگر كه به نام دندان هاى عقل معروف است ، روئيده مى شود.(2) مرثيّه شاعر و اهميّت گريه يكى از اصحاب نزديك امام جعفر صادق عليه السلام به نام زيد شحّام حكايت كند:روزى به همراه عدّه اى در محضر پربركت آن حضرت بوديم ، يكى از شعراء به نام جعفر بن عفّان وارد شد و حضرت او را نزد خود فرا خواند و كنار خود نشانيد و فرمود: اى جعفر! شنيده ام كه درباره جدّم ، حسين عليه السلام شعر گفته اى ؟جعفر شاعر پاسخ داد: بلى ، فدايت گردم .حضرت فرمود: چند بيتى از آن اشعار را برايم بخوان .همين كه جعفر مشغول خواندن اشعار در رثاى امام حسين عليه السلام شد، امام صادق عليه السلام به قدرى گريست كه تمام محاسن شريفش خيس گرديد؛ و تمام اهل منزل نيز گريه اى بسيار كردند.سپس حضرت فرمود: به خدا قسم ، ملائكه مقرّب الهى در اين مجلس حضور دارند و همانند ما مرثيّه جدّم حسين عليه السلام را مى شنوند؛ و بر مصيبت آن بزگوار مى گريند.آن گاه خطاب به جعفر بن عفّان نمود و اظهار داشت : خداوند تو را به جهت آن كه بر مصائب حسين سلام اللّه عليه ، مرثيّه سرائى مى كنى اهل بهشت قرار داد و گناهان تو را نيز مورد مغفرت و آمرزش خود قرار داد.بعد از آن ، امام عليه السلام فرمود: آيا مايل هستى بيش از اين درباره فضيلت مرثيّه خوانى و گريه براى جدّم ، حسين عليه السلام ، برايت بگويم ؟جعفر بن عفّان شاعر گفت : بلى ، اى سرورم .حضرت فرمود: هركس درباره حسين عليه السلام شعرى بگويد و بگريد و ديگران را نيز بگرياند، خداوند او را مى آمرزد و اهل بهشت قرارش مى دهد.(3) موضوعات مرتبط: برچسبها: [ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:يك جهان در يك جسم, ] [ 8:48 ] [ اكبر احمدي ]
|
|
||||||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |