كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
| |||
|
. تلخى گوش و شورى آب چشم ابن ابى ليلى - كه يكى از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت نمايد:روزى به همراه نعمان كوفى به محضر مبارك آن حضرت وارد شديم ، حضرت به من فرمود: اين شخص كيست ؟عرض كردم : مردى از اهالى كوفه به نام نعمان مى باشد، كه صاحب راءى و داراى نفوذ كلام است .حضرت فرمود: آيا همان كسى است كه با راءى و نظريّه خود، چيزها را با يكديگر قياس مى كند؟عرض كردم : بلى .پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود: اى نعمان ! آيا مى توانى سرت را با ساير اعضاء بدن خود قياس نمائى ؟نعمان پاسخ داد: خير.حضرت فرمود: كار خوبى نمى كنى ، و سپس افزود: آيا مى شناسى كلمه اى را كه اوّلش كفر و آخرش ايمان باشد؟جواب گفت : خير.امام عليه السلام پرسيد: آيا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مايع چسبناك گوش و رطوبت حلقوم و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى ؟اظهار داشت : خير.ابن ابى ليلى مى گويد: من به حضور آن حضرت عرضه داشتم : فدايت شوم ، شما خود، پاسخ آن ها را براى ما بيان فرما تا بهره مند گرديم .بنابراين حضرت صادق عليه السلام در جواب فرمود: همانا خداوند متعال چشم انسان را از پيه و چربى آفريده است ؛ و چنانچه آن مايع شور مزّه ، در آن نمى بود پيه ها زود فاسد مى شد.و همچنين خاصيّت ديگر آن ، اين است كه اگر چيزى در چشم برود به وسيله شورى آب آن نابود مى شود و آسيبى به چشم نمى رسد؛ و خداوند در گوش ، تلخى قرار داد تا آن كه مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد.و بى مزّه بودن آب دهان ، موجب فهميدن مزّه اشياء خواهد بود؛ و نيز به وسيله رطوبت حلق به آسانى اخلاط سر و سينه خارج مى گردد.و امّا آن كلمه اى كه اوّلش كفر و آخرش ايمان مى باشد: جمله ((لا إ له إ لاّ اللّه )) است ، كه اوّل آن ((لا اله )) يعنى ؛ هيچ خدائى و خالقى وجود ندارد و آخرش ((الاّ اللّه )) است ، يعنى ؛ مگر خداى يكتا و بى همتا.(1) موضوعات مرتبط: برچسبها: [ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:حکایتها و روایتهای شنیدنی از امام جعفر صادق ع, ] [ 8:42 ] [ اكبر احمدي ]
ابن طلحه مى گويد: وى از بزرگان و سادات اهل بيت است . صاحب علوم كثير، عبادت فراوان ، اوراد دائم زهد آشكار و تلاوت بسيار، معانى قرآن كريم را بدقت بررسى و از اقيانوس قرآن گوهرهاى ارزنده را استخراج مى كرد و نتايج شگفتى به دست مى آورد و اوقاتش را به انجام طاعات گوناگون تقسيم مى كرد به گونه اى كه از خود در آن باره حساب مى كشيد. ديدنش انسان را به ياد آخرت مى انداخت و شنيدن سخنش باعث پارسايى در دنيا مى شد. نتيجه پيروى از رهنمودهايش بهشت بود، نور جمالش گواهى مى داد كه او از سلاله نبوت است و پاكيزگى اعمالش روشن مى ساخت كه او از دودمان رسالت است . گروهى از بزرگان مذاهب و دانشمندان برجسته آنها مانند يحيى بن سعيد انصارى ، ابن جريح ، مالك بن انس ، ثورى ، ابن عيينه ، ابوحنيفه ، شعبه ، ايوب سجستانى و ديگران از او حديث نقل كرده اند و از دانشش بهره جسته اند. مى گويد: او چندين لقب دارد كه مشهورتر از همه صادق است و از جمله آنها صابر، فاضل و طاهر مى باشد. امّا مناقب و صفات آن حضرت بيش از حد شمار است و عقل و فهم شخص آگاه و بصير درباره انواع مناقبش حيران است تا آن جا كه علوم سرشارى كه به خاطر تقواى زياد بر قلبش جارى بود، همه احكامى را كه علل آنها براى كسى قابل درك نيست و علومى را كه عقول از احاطه به حكم آنها قاصر است به او نسبت داده و از وى روايت 1. ابن ابى حازم گويد: من در خدمت جعفر بن محمّد عليه السلام بودم ناگاه دربانش آمد و گفت سفيان ثورى پشت در است ، فرمود: بگو بيايد. سفيان وارد شد، جعفر بن محمّد عليه السلام فرمود: اى سفيان تو كسى هستى كه پادشاه در جستجوى تو است و من از پادشاه بر حذرم ، بلند شو و از منزل محترمانه بيرون برو. سفيان عرض كرد: يك حديث بفرماييد تا بشنوم و برخيزم . جعفر بن محمّد عليه السلام فرمود: ((پدرم از قول جدم براى من نقل كرد كه رسول خدا صلى اللّه عليه و اله فرمود: كسى كه خداوند به او نعمتى داده ، بايد خدا را حمد و سپاس گويد و هر كه ديرتر روزى اش را رساند، بايد از خداوند طلب آمرزشى كند و هر كه به او اندوهى رسيد، بايد بگويد: (( لا حول و لا قوة الا باللّه (العلى العظيم ) )) . همين كه سفيان بلند شد، جعفر بن محمّد فرمود: سفيان اين سه را فراگير كه بسيار مهم است . 2. سفيان مى گويد: بر جعفر بن محمّد عليه السلام وارد شدم در حالى كه جامه اى از خز سياه بر تن و عبايى از خز بر دوش داشت . با تعجب به آن حضرت نگاه مى كردم ! فرمود: ((اى ثورى ! چه شده است كه به ما نگاه مى كنى شايد تو از لباس ما در شگفتى ؟ عرض كردم : يابن رسول اللّه اين لباس شما و پدرانتان نيست ، فرمود: اى ثورى ! آنها در زمان تنگدستى و نيازمندى بودند، به مقدار تنگدستى و نيازمنديشان عمل مى كردند و امروز هنگام فراوانى نعمت است . آنگاه آستين جامه را پس زد، زير آن جامه پشمينه سفيدى نمودار شد كه دامن و آستينش از دامن و آستين لباس رويى كوتاهتر بود، فرمود: اى ثورى ! اين لباس زير را براى خداى تعالى و اين لباس رويى را براى شما پوشيده ايم . آنچه براى خداست پنهان داشته ايم و آنچه براى شماست آشكار كرده ايم .)) 3. هياج بن بسطام مى گويد: جعفر بن محمّد عليه السلام بقدرى ديگران را اطعام مى كرد كه براى خانواده خويش چيزى نمى ماند و همواره مى فرمود: ((كار نيك به كمال نمى رسد مگر به سه چيز: تاءخير نينداختن ، كوچك شمردن و پنهان داشتن .)) 4. از عمرو بن ابى مقدام نقل شده كه مى گويد: من هر وقت به سيماى جعفر بن محمّد عليه السلام مى نگريستم ، مى فهميدم كه او از دودمان نبوت است . 5. برذون بن شبيب نهدى كه اسم اصلى اش جعفر بود مى گويد: از جعفر بن محمّد عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: ((درباره ما همان حقى را رعايت كنيد كه عبد صالح - حضرت خضر - درباره يتيمان رعايت كرد كه پدر و مادرشان صالح بودند.)) 6. از صالح بن اسود نقل شده كه مى گويد: از جعفر بن محمّد صلى اللّه عليه و اله شنيدم كه مى گفت : ((از من بپرسيد پيش از آن كه مرا نياييد زيرا هيچ كس بعد از من براى شما چون من حديث نخواهد گفت .)) 7. ميان جعفر بن محمّد عليه السلام و عبداللّه بن حسن در اول روز سخنى رد و بدل شد و عبداللّه بن حسن با امام به درشتى سخن گفت . بعد كه جدا شدند و راهى مسجد گشتند، جلو مسجد به هم رسيدند. ابوعبداللّه جعفر بن محمّد عليه السلام رو به عبداللّه بن حسن كرد و فرمود: امروز را چگونه گذراندى اى ابا محمّد؟ وى مثل يك آدم عصبانى جواب داد: خوب . فرمود: اى ابا محمّد! آيا مى دانى كه صله رحم حساب را سبك مى كند؟ عبداللّه گفت : تو همواره چيزى مى گويى كه من نمى فهمم ! فرمود: بنابراين براى تو قرآن مى خوانم ، گفت : آن را بگو! فرمود: بسيار خوب ، گفت : پس بگو! اين آيه را تلاوت كرد: (( والذين يصلون مآ امر اللّه به ان يوصل و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب )) عبداللّه پس از اين سخنان عرض كرد: پس از اين مرا نخواهى ديد كه قطع رحم كرده باشم 8. در ارشاد مفيد - رحمه اللّه - آمده است كه امام صادق ، جعفر بن محمّد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب عليه السلام از ميان برادرانش ، جانشين و وصى پدرش بود و پس از وى عهده دار امامت شد و بر همه آنها برترى داشت و از همگى پرآوازه تر و ارجمندتر و در نظر عامه و خاصه والامقام تر بود و مردم بقدرى از علوم آن حضرت نقل كرده اند كه از هر سو به نزد او مى شتافتند و آوازه اش در همه جا پيچيده بود و دانشمندان به قدرى كه از آن حضرت روايت كرده اند از هيچ يك از اهل بيت ، روايت نكرده اند و از هيچ يك از عالمان و صاحبان آثار و ناقلان اخبار به اندازه امام صادق عليه السلام حديث نقل نشده است تا جايى كه محدثان ، نام راويان مورد وثوقى را كه از آن حضرت روايت كرده اند، بر شمرده و شمار آنان را از اهل آراء و عقايد گوناگون ، چهار هزار تن بر آورد كرده اند. كه اين خود يكى از دلايل روشن امامت آن حضرت است كه عقلها را حيران ساخته و زبان مخالفان را از ايراد شبهات درباره امامتش لال كرده است . 9. حافظ ابونعيم مى گويد: براستى كه ابوعبداللّه ، جعفر بن محمّد الصادق عليه السلام به عبادت و خضوع در پيشگاه خدا رو آورده بود و كناره گيرى از دنيا و خشوع را برگزيده و از رياست و اجتماعات گريزان بود. 10. بعضى گفته اند: تصوف ، بهره گرفتن از نسب و ترقى كردن به وسيله اسباب است . 11. ابن جوزى مى گويد: جعفر بن محمّد عليه السلام از حب رياست و روگردان و سرگرم عبادت بود.( 12. از ابن حمدون نقل شده است كه منصور دوانيقى در نامه اى به جعفر بن محمّد عليه السلام نوشت : چرا شما مثل ساير مردم نزد ما رفت و آمد نمى كنيد؟ در پاسخ نوشت : نه ما كارى كرده ايم كه به خاطر آن از تو بيم داشته باشيم و نه تو از امور آخرت چيزى دارى كه به آن اميد نزد تو آمد و رفت كنيم و نه در نعمتى هستى كه به تو گوارا باد بگوييم و نه مصيبتى را مى بينيم كه تو را تسليت بدهيم پس نزد تو بياييم چه كنيم ؟ مى گويد: منصور با شنيدن اين پاسخ ، نوشت ، همراه ما باش تا ما را نصيحت كنى ! جواب داد: كسى كه هدفش دنيا باشد تو را نصيحت نمى كند و آن كه هدفش آخرت است ، همراه تو نمى شود.
موضوعات مرتبط: برچسبها: [ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:شمه اى از اخلاق , صفات و كرامات جعفر بن محمّد الصادق (عليه السلام), ] [ 8:36 ] [ اكبر احمدي ]
امام از اشخاص دور و نزديك بدى مى ديد؛ اما با چشم پوشى و گذشت ، و احياناً با احسان و نیكویى با آنان برخورد مى فرمود. و اينك فصل كوتاهى از آن بزرگيها: موضوعات مرتبط: برچسبها: [ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:حلم و نرمخوئى امام صادق (ع), ] [ 8:30 ] [ اكبر احمدي ]
ارث این آتشی که شعله زده بینِ خانهام ارثی بُوَد که ز مادر به من رسید کفن کفنها بر بدن پیچید و فرمود: خدایا بی کفن جدّم حسین است آتش یاد آن روز که در خانهام آتش افتاد سر به دیوار زده نام تو را سر دادم مزد ز دستِ کینهی دشمن کجا کنم فریاد ببین جماعت دنیا چگونه مزدم داد شقایق شیعه بی قرآن ناطق گشته است جسمِ صادق چون شقایق گشته است از داغ تو شد جهان عزادار
اى مهر تو بهترین علایق جانها به زیارت تو شایق ما را نبود به جز خیالت یارى خوش و همدمى موافق بیمارى روح را دوا نیست جز مهر تو اى طبیب حاذق اى نور جمال كبریائى اى نور تو زینت مشارق روزی كه دمید نور خلقت رخسار تو بود صبح صادق از جلوه تو تبارك الله فرمود به خلقت تو خالق حسن تو خود از جمال زهراست اى زاده بهترین خلایق بر تخت كمال و تاج عصمت آخر كه بود به جز تو لایق تفسیر كمال ایزدى بود گفتار تو اى امام صادق باشد سخن تو جاودانى بوده است چو با عمل مطابق افسوس شدى شهید، آخر از حیله ناکسی منافق از داغ تو شد جهان عزادار زیرا به تو عالمى است عاشق ماتم زدهایم و غم چو دریاست دلها همه چون شكسته قایق "حسان" موضوعات مرتبط: برچسبها: [ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:اشعار و مرثیه شهادت جعفر بن محمّد الصّادق علیهم السلام, ] [ 8:26 ] [ اكبر احمدي ]
- خصلت سخاوت و بخشش، علاوه بر آنكه در حد ذات خود از خصال و اخلاق كريمه است و موجب بهرهمندى مردم بينوا مىشود، اصولاً اين خلق و خو، فوايد و آثار اجتماعى فراوان و ملموسى دارد؛ زيرا شخص كريم و سخاوتمند، محبوب و مورد علاقه مردم است و محبت بطور كلى در هر جامعهاى، مبدء تفاهمها و الفتها مىشود، بلكه چه بسيار كه محبت و دوستى، نردبان پيشرفت و رسيدن شخص سخاوتمند و بخششگر به رياست و زعامت مىگردد؛ يعنى انسان سخى و دست و دلباز از آنچنان محبوبيتى برخوردار مىشود كه مردم به سخنان او كاملاً توجه مىكنند و از دستورات و فرمانهايش اطاعت مىنمايند و همين امر - يعنى رياست و زعامت شخص صالح و نيكوكار و بخششگر دست و دلباز - مبدء بسيارى از خيرات و بركات براى جامعه مىشود.
امام هديه ها و بخششهاى زياد و كلان به مردم مىداد، بطوريكه شخص بينوا پس از دريافت صله و عطاى امام احساس نياز و تنگدستى نمىكرد . اينك فرازهائى از آن را ياد مىآوريم.
موضوعات مرتبط: برچسبها: [ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:بخشش و سخاوت, ] [ 8:23 ] [ اكبر احمدي ]
آنچه از واژه «عبادت» به هنگام استعمال آن فهميده مىشود روزه، نماز و حج و ديگر عبادتهاى بدنى است كه انجام آنها احتياج به قصد قربت دارد و وجود امام صادق (ع) از اين حيث زينت بخش عبادت كنندگان مىباشد. صفحاتى از زندگانى امام جعفر صادق (ع) ص 321 - 322. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:عبادت و بندگى امام صادق (ع), ] [ 8:17 ] [ اكبر احمدي ]
عصر امام صادق ( ع ) يكى از طوفانىترين ادوار تاريخ اسلام است كه از يك سواغتشاشها و انقلابهاى پياپى گروههاى مختلف ، بويژه از طرف خونخواهان امام حسين ( ع ) رخ مىداد ، كه انقلاب "ابو سلمه" در كوفه و "ابو مسلم" در خراسان و ايران از مهمترين آنها بوده است . و همين انقلاب سرانجام حكومت شوم بنى اميه را برانداخت و مردم را از يوغ ستم و بيدادشان رها ساخت . ليكن سرانجام بنى عباس با تردستى و توطئه ، بناحق از انقلاب بهره گرفته و حكومت و خلافت را تصاحب كردند . دوره انتقال حكومت هزار ماهه بنى اميه به بنى عباس طوفانىترين و پر هرج و مرج ترين دورانى بود كه زندگى امام صادق ( ع ) را فراگرفته بود از ديگر سو عصر آن حضرت ، عصر برخورد مكتبها و ايدئولوژيها و عصر تضاد افكار فلسفى و كلامى مختلف بود ، كه از برخورد ملتهاى اسلام با مردم كشورهاى فتح شده و نيز روابط مراكز اسلامى با دنياى خارج ، به وجود آمده و در مسلمانان نيز شور و هيجانى براى فهميدن و پژوهش پديد آورده بودعصرى كه كوچكترين كم كارى يا عدم بيدارى و تحرك پاسدار راستين اسلام ، يعنى امام ( ع ) ، موجب نابودى دين و پوسيدگى تعليمات حياتبخش اسلام ، هم از درون و هم از بيرون مىشداينجا بود كه امام ( ع ) دشوارى فراوان در پيش و مسؤوليت عظيم بر دوش داشت . پيشواى ششم در گير و دار چنين بحرانى مىبايست از يك سو به فكر نجات افكار توده مسلمان از الحاد و بىدينى و كفر و نيز مانع انحراف اصول و معارف اسلامى از مسير راستين باشد ، و از توجيهات غلط و وارونه دستورات دين به وسيله خلفاى وقت جلوگيرى كند علاوه بر اين ، با نقشهاى دقيق و ماهرانه ، شيعه را از اضمحلال و نابودى برهاند ، شيعهاى كه در خفقان و شكنجه حكومت پيشين ، آخرين رمقها را مىگذراند ، و آخرين نفرات خويش را قربانى مىداد ، و رجال و مردان با ارزش شيعه يا مخفى بودند ، و يا در كر و فر و زرق و برق حكومت غاصب ستمگر ذوب شده بودند ، و جرأت ابراز شخصيت نداشتند ، حكومت جديد هم در كشتار و بىعدالتى دست كمى از آنها نداشت و وضع به حدى خفقانآور و ناگوار و خطرناك بود كه همگى ياران امام ( ع ) را در معرض خطر مرگ قرار مىداد ، چنانكه زبدههايشان جزو ليست سياه مرگ بودند "جابر جعفى" يكى از ياران ويژه امام است كه از طرف آن حضرت براى انجام دادن امرى به سوى كوفه مىرفت . در بين راه قاصد تيز پاى امام به او رسيد و گفت : امام ( ع ) مىگويد : خودت را به ديوانگى بزن ، همين دستور او را از مرگ نجات داد و حاكم كوفه كه فرمان محرمانه ترور را از طرف خليفه داشت از قتلش به خاطر ديوانگى منصرف شد جابر جعفى كه از اصحاب سر امام باقر ( ع ) نيز مىباشد مىگويد : امام باقر ( ع ) هفتاد هزار بيت حديث به من آموخت كه به كسى نگفتم و نخواهم گفت ... او روزى به حضرت عرض كرد مطالبى از اسرار به من گفتهاى كه سينهام تاب تحمل آن را ندارد و محرمى ندارم تا به او بگويم و نزديك است ديوانه شوم . امام فرمود : به كوه و صحرا برو و چاهى بكن و سر در دهانه چاه بگذار و در خلوت چاه بگو : حدثنى محمد بن على بكذا وكذا ... ، ( يعنى امام باقر ( ع ) به من فلان مطلب را گفت ، يا روايت كردآرى ، شيعه مىرفت كه نابود شود ، يعنى اسلام راستين به رنگ خلفا درآيد ، و به صورت اسلام بنى اميهاى يا بنى عباسى خودنمايى كند . موضوعات مرتبط: برچسبها: [ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:عصر امام صادق ( ع ), ] [ 8:14 ] [ اكبر احمدي ]
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام رئيس مذهب جعفرى ( شيعه ) در روز 17ربيع الاول سال 83 هجرى چشم به جهان گشود پدرش امام محمد باقر ( ع ) و مادرش "ام فروه" دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر مىباشد. كنيه آن حضرت : "ابو عبدالله" و لقبش "صادق" است . حضرت صادق تا سن 12 سالگى معاصر جد گراميش حضرت سجاد بود و مسلما تربيت اوليه او تحت نظر آن بزرگوار صورت گرفته و امام ( ع ) از خرمن دانش جدش خوشهچينى كرده است پس از رحلت امام چهارم مدت 19 سال نيز در خدمت پدر بزرگوارش امام محمد باقر ( ع ) زندگى كرد و با اين ترتيب 31 سال از دوران عمر خود را در خدمت جد و پدر بزرگوار خود كه هر يك از آنان در زمان خويش حجت خدا بودند ، و از مبدأ فيض كسب نور مىنمودند گذرانيد . بنابراين صرف نظر از جنبه الهى و افاضات رحمانى كه هر امامى آن را دار مىباشد ، بهرهمندى از محضر پدر و جد بزرگوارش موجب شد كه آن حضرت با استعداد ذاتى و شم علمى و ذكاوت بسيار ، به حد كمال علم و ادب رسيد و در عصر خود بزرگترين قهرمان علم و دانش گرديد پس از درگذشت پدر بزرگوارش 34 سال نيز دوره امامت او بود كه در اين مدت "مكتب جعفرى" را پايهريزى فرمود و موجب بازسازى و زنده نگهداشتن شريعت محمدى ( ص ) گرديدزندگى پر بار امام جعفر صادق ( ع ) مصادف بود با خلافت پنج نفر از بنى اميه ( هشام بن عبدالملك - وليد بن يزيد - يزيد بن وليد - ابراهيم بن وليد - مروان حمار ) كه هر يك به نحوى موجب تألم و تأثر و كدورت روح بلند امام معصوم ( ع ) را فراهم مىكردهاند ، و دو نفر از خلفاى عباسى ( سفاح و منصور ) نيز در زمان امام ( ع ) مسند خلافت را تصاحب كردند و نشان دادند كه در بيداد و ستم بر امويان پيشى گرفتهاند ، چنانكه امام صادق ( ع ) در 10 سال آخر عمر شريفش در ناامنى و ناراحتى بيشترى بسر مىبرد
موضوعات مرتبط: برچسبها: [ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:مختصری از زندگانى حضرت امام صادق (ع), ] [ 8:12 ] [ اكبر احمدي ]
خلاصه ای از مشخصات صادق آل محمد اسم : جعفر لقبها : صادق- مصدق - محقق - کاشف الحقایق - فاضل - طاهر - قائم - منجی - صابر كنیه : ابوعبدالله - ابواسماعیل - ابوموسی نام پدر : حضرت امام محمد باقر ( علیه السلام نام مادر : فاطمه ( ام فروه ) دختر قاسم بن محمد بن ابی بكر زمان تولد : هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری در روز جمعه یا دوشنبه ( بنا بر اختلاف ) در هنگام طلوع فجر مصادف با میلاد حضرت رسول . بعضی ولادت ایشان را روز سه شنبه هفتم رمضان و سال ولادت ایشان را نیز برخی سال 80 هجری ذكر كرده اند . عمر شریفش : 65 سال مدت امامت : 34 سال زمان رحلت ( شهادت ) : 25 شوال سال 148 هجری درباره زمان شهادت نیز گروهی ماه شوال و دسته ای دیگر 25 رجب را بیان كردند . قاتل : منصور دوانیقی بوسیله زهر محل دفن : قبرستان بقیع زنان معروف حضرت : حمیده دختر صاعد مغربی ، فاطمه دختر حسین بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب( علیهم السلام فرزندان پسر : موسی ( علیه السلام ) - اسماعیل - عبدالله - افطح - اسحاق - محمد - عباس - علی فرزندان دختر : ام فروه - فاطمه - اسما كه اسماعیل ، عبدالله وام فروه مادرشان فاطمه دختر حسین بن علی ن حسین ( علیهما السلام )( نوه امام سجاد ) است . وامام موسی كاظم (علیه السلام) ، اسحاق و محمد كه مادرشان حمیده خاتون می باشد . وعباس ، علی ، اسماء و فاطمه كه هر یك از مادری به دنیا آمده اند . نقش روی انگشتر حضرت : ما شاء الله لا قوة إلا بالله ، أستغفرالله . اصحاب معروف امام صادق (علیه السلام) : ابان بن تغلب - اسحاق بن عمار- برید - صفوان بن مهران - ابوحمزه ثمالی – حریر بن عبدالله سجستانی زراره بن اعین شیبانی - عبدالله بن ابی یعفور-عمران بن عبدالله اشعری قمی روز زیارت ایشان : روزهای سه شنبه می باشد رخسار حضرت : بیشتر شمایل آن حضرت مثل پدرشان امام باقر (علیه السلام) بود . جز آنكه كمی لاغرتر و بلند تر بودند مردی میانه بالا ، سفید روی ، پیچیده موی و پیوسته صورتشان چون آفتاب می درخشید . در جوانی موهای سرشان سیاه و در پیری سفیدی موی سرشان بر وقار و هیبتشان افزوده بود . بینی اش كشیده و وسط آن اندكی برآمده بود وبر گونه راستش خال سیاه رنگی داشت . ریش مبارك آن جناب نه زیاد پرپشت و نه زیاد كم پشت بود . دندانهایش درشت و سفید بود ومیان دو دندان پیشین آن گرامی فاصله وجود داشت . بسیار لبخند می زد و چون نام پیامبر برده می شد رنگ از رخسارش تغییر می كرد . موضوعات مرتبط: برچسبها: [ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:شناسنامه و مختصری از زندگانى حضرت امام صادق (ع), ] [ 8:9 ] [ اكبر احمدي ]
آيه تكان دهنده آيا نرسيده براى اهل ايمان كه دلشان براى ياد خدا خاشع شود و آنچه از حق فرستاده است و مانند كسانى كه از پيش كتاب به آنها داده شد (يهود و نصارى) نباشند كه آرزوها بر آنها دراز گرديد پس دلهايشان سخت شده بسيارى از آنان فاسقاند . دنيا را بطور آشكار رسوا مىسازد حقيقت دنيا؛ لعب يعنى كار پررنج ولى بيهوده است و لهو، سرگرمى و بازماندن از هدف مىباشد زينت، دلربائى در امور واهى و فخر به نسب يا مال، امور اعتبارى همه فريبكارى دنياى غدار را تشكيل مىدهند. بلافاصله راجع به آخرت و تشويق به عمل كردن براى آن مىفرمايد بشتابيد به سوى آمرزش پروردگارتان و بهشتى كه عرض آن همچون عرض همه آسمانها و زمين است، آن بخشش خداوند براى اهل ايمان است، نه ديگران، به مناسبت اين مطلب از لذت ذكر خدا در حال روزه سخن مىرود و از اميرالمؤمنين على (عليه السلام) به عنوان نمونه بارز اهل آخرت و سرمشق براى كار جهت آخرت السلام على ميزان الاعمال صحبت مىشود، سبب آمرزش خدا كه به آن امر شدهايم در اطاعات و توبه مىداند و مىفهماند كه مسابقه در خيرات نتيجه ايمان است و شتاب در كار آخرت پسنديده است چنانچه شتابزدگى در كار دنيا ناپسند مىباشد. از بخشهاى جالب اين كتاب، قضا و قدر است كه به مناسبت آيه شريفه: ما اصاب من مصيبة ... مطلب به بهترين وجهى پرورانده شده است، همه حوادث در كتاب تكوين الهى ثبت و ضبط است كوچك و بزرگ از حوادث كه در آينده واقع مىگردد در لوح محفوظ نوشته شده است و در عين حالى كه با اختيار مكلفين منافاتى ندارد و به هيچ وجه جبر در كار نيست و مقدرات الهى با حفظ اختيار مكلفين در افعال ارادى است - آنگاه مىفرمايد خاصيت اين تقديرات اين است كه بر آنچه از كف داديد اندوه نخوريد و براى امور مادى از جهت دنيوى و زوال آن شادمان شدن غلط است. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:خشوع دل, زمينه براى ايمان , ] [ 7:48 ] [ اكبر احمدي ]
|
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |