كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
| ||
|
همزمان با فرا رسيدن هشتم شهريور سالروز شهادت شهيدان رجايي وباهنر مراسم ختم قرآن توسط واحد خواهران كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) شهر سلامي در محل كانون برگزار گرديد در اين مراسم حجه الاسلام نخعي سخنان مبسوطي پيرامون شخصيت دكتر رجايي ودكتر باهنر ايراد نمود سپس به طرح شهيد رجايي كه طرحي جامع وماندگار در راستاي حمايت از اقشار آسيب پذير جامعه مي باشدپرداخت واضافه نمودند گرچه امروز رجايي وباهنر در ميان ما نيست ولي آرمانها واهداف آنان هنوز باقي است كه وضيفه ما ست تا اين راه را ادامه دهيم موضوعات مرتبط: برچسبها: [ پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب:جلسه ختم قرآن, ] [ 8:58 ] [ اكبر احمدي ]
عن حبة العرنى قال : سمعت عليا عليه السلام ذات يوم يحلف : و الذى خلق السماء من دخان و ماء.(حبه عرنى مى گويد: شنيدم روزى على (عليه السلام ) بدينگونه قسم مى خورد: به خدايى كه آسمان را از گاز و آب آفريد! و در خطبه 90 نهج البلاغه حضرت مى فرمايد: به آسمانهايى كه ماده اش دود و بخار بود فرمان داد تا قطعات آن ، كه با هم فاصله داشتند بهم پيوسته و گرد آمدند. -على (ع ) در قرآن مردى به عمار ياسر گفت : آيه اى در قرآن است كه فكر مرا پريشان ساخته و مرا در شك انداخته است ؟ عمار گفت : كدام آيه . او گفت : واذا وقع القول عليهم اخرجنالهم دابة من الارض ... عمار گفت : به خدا سوگند من روى زمين نمى نشينم غذايى نمى خورم و آبى نمى نوشم تا دابة الارض را به تو نشان دهم ، سپس همراه آن مرد خدمت على (عليه السلام ) آمد و در حالى كه آن حضرت مشغول خوردن غذا بود به محضرش رسيدند هنگامى كه چشم امام (عليه السلام ) به عمار افتاد فرمود: بيا، عمار آمد نشست و با امام غذا خورد آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و با ناباورى به اين صحنه مى نگريست زيرا عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود كه تا به وعده اش وفا نكند غذا نخورد. گويى قسم و قول خود را فراموش كرده بود، هنگامى كه عمار برخاست و با على (عليه السلام ) خداحافظى كرد آن مرد رو به او كرد و گفت عجيب است تو سوگند يادكردى كه غذا نخوردى و...تا اينكه دابة الارض را به من نشان دهى ؟ عمار گفت : من او را به تو نشان دادم اگر مى فهميدى . (يعنى منظور على (عليه السلام ) است ). اسباب تاءخير عذاب الهى اصبغ نباته مى گويد: روزى اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود: اهل زمين چون به تبهكارى و نافرمانى پروردگار آلوده شوند خداوند بر آن شود كه آنها را روى استحقاقشان عقوبت فرمايد ولى چون نظر كند به سالخوردگان كه در عين ضعف پيرى به سوى نماز گام بر مى دارند و كودكان كه مشغول يادگيرى قرآنند آنان را مورد عفو قرار داده عذابشان را به تاءخير اندازد .لذا اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در وصيت لحظات آخر عمرش فرمود: خدا را در امر زكات رعايت كنيد كه موجب خاموشى غضب پروردگار است . الله الله فى الزكاة فانها تطفى غضب ربكمموضوعات مرتبط: برچسبها:
حضرت على مرتضى (عليه السلام ) روزى از شعراء پرسش فرمودند كه كامل ترين آنان كيست ابى الاسود دوئلى در پاسخ گفت سراينده اين اشعار و و لقد اغتدى يدافع ركنى (الى آخرآن حضرت پس از مطالبى فرمود: امرء القيس اشعارش ارزنده تر است و سپس دلائلى آوردند كه همه شعراء تصديق گفتار آن حضرت را نمودند.(و در جايى ديگر امام فرمودو اياك فضلات الامور فانها حرام على النفس التقى ارتكابهااز زوايد زندگى و امور بيهوده حذر كن كه چنين اعمالى بر شخص پارسا روا نيست . استكبار ورزى حضرت على (عليه السلام ) در يكى از روزها خطبه اى بر مردم خواند و ضمن دعوت مردم به توحيد الهى آنها را به اطاعت از كسانى كه خداوند امر به اطاعت آنها كرده است توجه داد و آيه اى (48 سوره مؤ من ) را ياد آور شد و گفت : آيا مى دانيد استكبار چيست ؟ ترك اطاعت از كسانى كه ماءمور به اطاعت آنها هستيد و خود برتر بينى نسبت به آنها... شما را سفارش مى كنم روزى على (عليه السلام ) فرمودشما را به پنج خصلت سفارش مى كنم كه براى دست يابى به آنها سزاوار است بر شترهاى راهوار سوار گشته و با تمام توان در پى آنها بر آييد. 1- جز به خدا اميد نبنديد. 2- از هيچ چيز جز گناههاى خود، واهمه به دل راه ندهيد. 3- هنگامى كه با پرسش از مطلبى كه نمى دانيد روبرو شديد از گفتن نمى دانم حيا نكنيد...از فراگيرى آنچه نمى دانيد، شرم به خود راه ندهيد بر شما باد به صبر و مقاومت ...(
موضوعات مرتبط: برچسبها: [ چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:جلسه شعراء , ] [ 18:7 ] [ اكبر احمدي ]
روزى حضرت على (عليه السلام ) در تشيع جنازه اى شركت داشتند و در مسير در حالى كه ديگران محزون بعضى گريان بودند يكى از همراهان در حال خنديدن بود حضرت از آن غفلت و حركت نابجا ناراحت شده و فرمودند:كان الموت فيها على غيرنا كتب و كان الحق فيها على غيرنا وجب ...يعنى : گويا مرگ در اين جهان براى ديگران معين شده و حق نيز براى ديگران واجب گرديده است و گويا مردگان را كه مشاهده مى كنيم مسافرانى هستند كه آنان را در قبر مى گذاريم و بزودى نزد ما بازگشت مى كنند.(1077) نيكى و بدى روزى حضرت امير (عليه السلام ) در ميان اصحاب خود فرمود: من در همه عمر خود در حق كسى نه نيكى كرده ام نه بدىاصحاب عرض كردند: يا اميرالمؤ منين (عليه السلام ) ما معنى اين سخن را نمى دانم شما اين معنى را توضيح دهيد. آنگاه حضرت فرمود: هر كسى كه در حق كسى نيكى كند جزاى آن نيكى به خود او باز مى گردد. پس در حقيقت در حق خود نيكى كرده است و هر كسى در حق كسى بدى ، نمايد سزاى آن بدى نيز به او برمى گردد، پس در حقيقت در حق خود بدى كرده است . نگاه لطف يكى از شيفتگان حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در راهى همراه ايشان ملازم حضرتش بود كه ناگاه اشكش جارى شد آن حضرت علت را از او پرسش نمودند، عرض كرد: چنان محبت و علاقه شما در من جايگزين است كه از توصيف خارج است ولكن اين پسر جوان من از شما كناره مى گيرد و از دشمنان سر سخت شما مى باشد كه به اين جهت مايه حزن و تاءسف من مى باشد. حضرت فرمود: مايلى قلب او را چنان تغيير و حالش را دگرگون كنم كه از جمله دوستان ما گردد، عرض كرد منتهى آرزوى من است ، آن حضرت عطف توجه به او نمود. آن مرد گفت : مشاهده كردم چنان شيفته و جان نثار آن حضرت گرديد كه حاضر نبود آنى از حضرتش جداگردد. توان برد برون از دل ما حب على نور از مهر جهانتاب نگردد منفك ( موضوعات مرتبط: برچسبها: [ چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:عملى بى جا , ] [ 18:1 ] [ اكبر احمدي ]
یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَیَبْلُوَنَّکُمُ اللَّهُ بِشیَْءٍ مِّنَ الصَّیْدِ تَنَالُهُ أَیْدِیکُمْ وَ رِمَاحُکُمْ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یخََافُهُ بِالْغَیْبِ فَمَنِ اعْتَدَی بَعْدَ ذَالِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ(94- مائده) ای اهل ایمان! بیتردید خدا شما را به چیزی از شکار حیوانات در حالی که مُحرم هستید آزمایش میکند، آن هم با شکاری که به آسانی در دسترس و تیررس شماست تا خدا کسی را که در نهان از او میترسد معلوم و مشخص نماید و هر که پس از این از حدود الهی تجاوز کند برای او عذابی دردناک است. «بلاء» به معنای امتحان و آزمایش است و معنای خوف بالغیب این است که انسان از عذابهای دردناک اخروی با اینکه به وسیله حواس ظاهریاش نمیتواند آنها را درک کند، بترسد آن هم به این دلیل که خدای متعال انسان را از آنها بر حذر داشته است. اراده الهی بر این تعلق گرفته که انسان موجودی مختار باشد و مدام بر سر دوراهی انتخاب قرار گیرد؛ «وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْن» (3) که اگر با حسن استفاده از نعمت اختیار راه صحیح را به صورت غیر اجباری برگزید، پلههای کمال و ترقی را یکی پس از دیگری طی کند و به مقام قرب الهی که هدف اوست نائل شود و اگر با سوء اختیار کج راهه را انتخاب کرد، به عواقب ناگوار راهی که خود آزادانه برگزید گرفتار آید. «بلاء» به معنای امتحان و آزمایش است و معنای خوف بالغیب این است که انسان از عذابهای دردناک اخروی با اینکه به وسیله حواس ظاهریاش نمیتواند آنها را درک کند، بترسد آن هم به این دلیل که خدای متعال انسان را از آنها بر حذر داشته است این کش و قوسهای درونی که هر روز با آن دست و پنجه نرم میکنیم؛ همان آزمونهای الهی هستند که عدهای در آن شاکرند و قبول و عدهای کفورند و مردود؛ «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» (4) آنگاه به قبول شدگان وعده بهشت و رحمت داد و بر مردود شدگان آن وعید دوزخ و شدت. (5). فراگیرترین آزمونی که خداوند متعال مدام آن را برگزار میکند آزمون عملی است که در آن ابتدا زمینه امتحان را فراهم میکند. به عنوان مثال وقتی که حاجیان در احرام را از شکار منع میکند به آهوان دستور میدهد که از بلندیهای مکه و سینه کوه پایین بیایند و آنقدر نزدیک شوند که این منع شدگان بتوانند به راحتی آنها را با نیزه و یا حتی با دست شکار کنند. یعنی از یک طرف منع میکند و از طرفی دیگر همان منع شده را میآورد در تیررس و دسترس ایشان قرار میدهد تا عیار ایمان مردم عیان شود. این آیه نشان میدهد که خداوند متعال برای هر امر و نهیی بساط آزمون آن را هم فراهم میکند. اگر فرمود به نامحرم نگاه نکنید از آن طرف چند نامحرم بزک کرده را طوری مسیر میدهد که از مقابل چشم این جوان عبور کنند و او در جلسه امتحان قرار گیرد. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:صحنه سازی برای امتحان, ] [ 9:13 ] [ اكبر احمدي ]
هفتمین قسمت از سلسله مباحث قرآنی را که به مناسبت ماه مبارک رمضان و برای انس معنایی در کنار انس لفظی با این کتاب آسمانی تدوین شده است را به میهمانان ماه خدا تقدیم میکنیم. این بخش به مباحث و معارفی از جزء هفتم قرآن کریم میپردازد. دشمنترین مردم با مؤمنین لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشرَْکُواْ (82- مائده) گر چه خطاب در این آیه متوجه شخص رسول اللَّه صلی الله علیه و آله است، لیکن آیه شریفه در مقام بیان قانون و ضابطهای کلی برای عموم جامعه اسلامی است (1)؛ آن قانون همیشه جاری این است که در بین سه گروه مشرک، یهودی و مسیحی، رابطه مسیحیان با اسلام از نظر پذیرش و احترام به قوانین مسلمین بهتر از دو گروه دیگر بوده است. آنچه تاریخ همواره از جانب یهود و مشرکین شاهد آن بوده، سرسختی در پذیرش، بغض و کینه و خیانتی است که آنها در برابر اسلام روا داشتهاند. (2) البته این بدان معنا نیست که تمام یهودیان و یا مشرکین اینگونه اند. آنچه در جهان امروز رخ میدهد نیز شاهد و گواه محکمی بر صدق این آیه است زیرا بر کسی پوشیده نیست که در حال حاضر هم دشمن درجه یک اسلام و مسلمین یهود و صهیونیست بینالملل است؛ یهودی که شبانه روز در تلاش برای ضربه زدن به اسلام با هدف محو آن از چیزی فروگذار نیست.سوال: این سرسختی در دشمنی را صهیونیستِ امروز، نسبت به کدام دسته از مسلمانان اعمال میکند؟ مسلمانان تابع حکام عرب یا مسلمانانی شعارشان شعار حسین بن علی علیهالسلام است؟ فراموش نشود که آیه، ایمان کسانی را تأیید میکند که در این تقابل، مورد خشم و عداوت یهود و مشرکین هستند. در بین سه گروه مشرک، یهودی و مسیحی، رابطه مسیحیان با اسلام از نظر پذیرش و احترام به قوانین مسلمین بهتر از دو گروه دیگر بوده است. آنچه تاریخ همواره از جانب یهود و مشرکین شاهد آن بوده، سرسختی در پذیرش، بغض و کینه و خیانتی است که آنها در برابر اسلام روا داشتهاند. (2) البته این بدان معنا نیست که تمام یهودیان و یا مشرکین اینگونه اند موضوعات مرتبط: برچسبها: [ سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:معارفی از جزء هفتم قرآن کریم, ] [ 9:11 ] [ اكبر احمدي ]
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ ءَامَنُواْ وَ اتَّقَوْاْ لَكَفَّرْنَا عَنهُْمْ سَیَِّاتهِِمْ وَ لَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ(65- مائده)قرآن می گوید: اگر اهل کتاب که اسلام را نپذیرفته اند، ایمان بیاورند و به مانند سایر مسلمانان عقاید آخرین شریعت الهی را پذیرفته و باور کنند و سپس بر اساس آن باورها به دستورات آن نیز عمل کنند مورد عنایت الهی قرار گرفته و با ورود به بهشت، رستگار خواهند شد.(13) مراد از تقوا بعد از ایمان که در آیه آمده است، پرهیز از محرمات الهى و گناهان كبیره است و منظور از سیئات، گناهان صغیره است که خدا وعده گذشت از آنها را به شرط ترک کبائر داده است.(14) پی نوشت ها: (1) نمونه ج4 ص232 (2) المیزان ج5 ص151 (3) المیزان ج5 ص206 (4) همان ص206-207 (5) هو البغض مع الكراهة و التجنّب. التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، ج6 ص125 (6) ر.ک: المیزان ج5 ص237 (7) تفسیر نمونه ج4 ص300 (8) آیه 34 سوره مائده (آیه بعدی) (9) ر.ک به نمونه ج4 ص359-362 (10)نمونه ج4 ص364 (11)المیزان ج6ص28 (12)همان (13)ر.ک به مجمع البیان ج3 ص343 (14)المیزان ج6 ص37 موضوعات مرتبط: برچسبها: [ سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:تنها راه نجات اهل کتاب, ] [ 9:8 ] [ اكبر احمدي ]
همه چیز زیباست، اما با دیدگان بینا قدرت عشق و بخشش در زندگی ما معجزه می آفریند. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:بخشش کوتاهترین راه به سوی خداست, ] [ 9:23 ] [ اكبر احمدي ]
دختری جوان نزد شیوانا آمد و به او گفت: شیوانا لبخندی زد و گفت: “خالق هستی همه بندههایش را دوست دارد. اتفاقات خوب برای همه رخ میدهد. بدون هیچ استثنایی…!مهم این است که چشم دل باز کنی و این معجزات پیدرپی را در زندگی خودت ببینی…تو قبل از این که این خواهر جدید را پیدا کنی هم خوشاقبال بودی. همین که سالم هستی و برادر و زنبرادری مهربان داری که از تو مراقبت میکنند، همین بخشی از معجزاتی است که نمیدیدی…بنابراین دنبال راهی نگرد که خوشاقبالیها ادامه یابند. دنبال راهی باش که بتوانی این خوششانسیها و معجزات را هر روز در زندگیات شاهد باشی… کاری کن که چشم درونت همیشه باز بماند و خوشاقبالیها و حوادث و اتفاقات عالم را به صورت خیر و معجزه برای خودت معنا کنی… در این صورت خواهی دید که معجزات هر روز در زندگیات رخ داده و رخ میدهند و رخ خواهند داد… هیچ کس در زندگی نیازی به شانس و اقبال و معجزه ندارد. شانس همه آدمها از حوادث نیک به یک اندازه است. ما همه نیازمند نگاهی هستیم که نیک بودن حوادث عالم را ببینیم. تفاوت بین خوششانسها و بداقبالها در این نگاه است…” نوشتهی “فرامرز کوثری”
موضوعات مرتبط: برچسبها: [ دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب: داستانهای شیوانا, ] [ 9:20 ] [ اكبر احمدي ]
روزی سقراط ، حکیم معروف یونانی، مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثراست. علت ناراحتیش را پرسید ،پاسخ داد:"در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم.سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذ شت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم." سقراط گفت:"چرا رنجیدی؟" مرد با تعجب گفت :"خب معلوم است، چنین رفتاری ناراحت کننده است." سقراط پرسید:"اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد وبیماری به خود می پیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟" مرد گفت:"مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم.آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود." سقراط پرسید:"به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟" مرد جواب داد:"احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم." سقراط گفت:"همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی،آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود؟ و آیا کسی که رفتارش نادرست است،روانش بیمار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد،هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟ بیماری فکر و روان نامش "غفلت" است و باید به جای دلخوری و رنجش ،نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است،دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند. پس از دست هیچکس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسی بدی می کند،در آن لحظه بیمار است. موضوعات مرتبط: برچسبها: [ دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب: از دست هیچکس دلخور مشو, ] [ 9:17 ] [ اكبر احمدي ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |