كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع)

كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع)
امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) و آدرس canonemamhssan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





. ملاصدرا به اتّحاد فضیلت و معرفت معتقد است. وى در حوزه اخلاق تدبیر بدن را وظیفه عقل عملى دانست؛ به گونه اى که عقل عملى باید تمام قواى انسان را تنظیم کند و آن ها را به سمت مطلوب جهت دهى کند، و در عینِ حال، عقل عملى را در خدمت عقل نظرى دانست که تحت نظارت عقل نظرى، بدن را تدبیر مى کند.(18) از طرفى حکمت را بسط وجودىِ انسان دانست(19) و بیان شد که در اندیشه ایشان، وجود ملازم با اخلاق است. از طرفى نیز جهل را مهم ترین عامل بى اخلاقى دانست.(20) این موارد نشان مى دهد که در اندیشه صدرالمتالّهین، فضیلت و معرفت یکى هستند یا لااقل مى توان گفت ملازم یکدیگرند. از این رو از نظر ایشان محال است کسى حقیقتاً به نادرستى امرى حکمت و معرفت داشته باشد، امّا با این حال مغلوب شهوات خود شده و آن عمل را انجام دهد. پیروى از امیال و غرایز، ناشى از فقدان معرفت به عمل و محتواى واقعى قواعد و قوانین اخلاقى در نظر صدرالمتالّهین است. از این رو مى توان ن��یجه گرفت که "علم همسنخ اخلاق است".
بر اساس قیاس مساوات مى توان از این دو مقدّمه نتیجه گرفت که " وجود هم سنخ اخلاق است" و این به معنى تلازم علم، وجود و اخلاق در اندیشه ملّاصدرا است. از آنجا که ملّاصدرا اصالت را با وجود مى داند و براى وجود مراتب تشکیکى قائل است و نیز با توجه به اینکه با نظریه جسمانیة الحدوث و روحانیّة البقاء، براى نفس مراتبى را بیان مى کند و نیز با توجّه به اینکه براى عقل مراتبى را باور دارد، مى توان نتیجه گرفت که تمام حقیقت اخلاقى انسان، به حیات عقلانى او وابسته است و حیات عقلانى، ملازم با سعه وجودى اوست؛ به این معنا که هر چه انسان در مرتبه بالاترى از عقلانیّت قرار داشته باشد از سعه وجودى بیشترى برخوردار خواهد بود و در نتیجه، اخلاقى تر خواهد بود، چرا که سعه عقلانى او گسترش یافته و همه قواى دیگر نفس را تحت تسلّط و فرمان خویش درآورده است. از این رو ملّاصدرا حیات حقیقى انسان را حیات معقول دانسته است.(21) پس از آنجا که سعه وجودى انسان به سعه عقلانى وابسته است، و سعه عقلانى او با سعه اخلاقى او ملازم است، در نظر ملّاصدرا عقل، وجود و اخلاق ملازم یکدیگرند. انسان به هر اندازه که بتواند، قوّه عقلانى را بر دیگر قوا مسلّط کند، به همان اندازه اخلاقى خواهد بود و به هر اندازه که بتواند، عقل خود را تقویّت کند، سعه وجودى بیشترى خواهد یافت. (این ها بر اساس جسمانیّة الحدوث و روحانیة البقاء بودن نفس، حرکت جوهرى، اصالت وجود و مراتب تشکیکى وجود به خوبى قابل تصوّر است) به عبارت ساده، در نظر ملّاصدرا، انسان عاقل و انسان اخلاقى و انسان موجود، در هر مرتبه از وجود، ملازم یک دیگرند، از این رو از یک طرف مى گوید: "کمال عقل عملى اشراف یافتن بر سایر قواى حیوانى است"،(22) و از طرفى دیگر مى گوید: "الغضب و الحرص و...فمن نتایج الإحتجاب و البعد من معدن الوجود و الصفات الکمالیه"؛(23) یعنى بى اخلاقى به خاطر بى وجودى است و بى وجودى به خاطر بى عقلى است. بر اساس نگرش دوّم به عقل، در نظر ملّاصدرا، اخلاق تنها با عقل معنا خواهد یافت و منظور از عقل در اخلاق آنتولوژیک، همین نگرش دوّم است.

2: "اخلاق آنتولوژیک"

اخلاق آنتولوژیک از ابتکارات صدرالمتالّهین در حوزه اخلاق است. در نظر صدرالمتالّهین، مراتب سعادت اخلاقى انسان با توجّه به حرکت جوهرى و تشکیک وجود، مرتبه به مرتبه محقّق مى شود. وى فرآیندى را بر این اساس طرّاحى مى کند که هویّت اخلاقى انسان در آن در یک سیر صعودى شکل مى گیرد. در این فرآیند، هراندازه سعه وجودى انسان محدودتر باشد، شهوت، غضب و دیگر قواى نفسانى بر عقل غلبه بیشترى داشته و طبیعتاً بى اخلاقى ها بیشتر نمود خواهند یافت، و هرچه سعه وجودى انسان بیشتر شود، تسلّط عقل بر دیگر قوا بیشتر خواهد بود و در نتیجه فرد از شأنیت اخلاقى بالاترى برخوردار خواهد شد. این فرآیند را که هویّت اخلاقى انسان در آن تحقق مى یابد، مى توان "اخلاق آنتولوژیک" نامید.
در تبیین این فرآیند باید گفت، بر اساس اصالت وجود و تشکیکى بودن مراتب آن، و با در نظر گرفتن حرکت جوهرى، در یک سیر صعودى، حقیقت انسان گام به گام بسط یافته و به وجود اصیل نزدیکتر مى شود. همچنین بر اساس قاعده الواحد و نیز قاعده امکان اشرف و فیض بیکران الهى، موجودات ممکن از کامل ترین موجود امکانى که همان عقل یا صادر اوّل که حقیقت محمّدیه است، آغاز شده و به عالم مادّه و هیولاى محض منتهى مى گردد.(24) بر اساس این مقیاس، انسان، بالقوّه خلیفة الله است(25) و از پایین ترین مرتبه، سیر صعودى خود را آغاز مى کند و مراتب حیات را یکى یکى مى پیماید. در بیانات صدرا آمده است که "لا یخلو موجود ناقص الّا و قد اودع اللهُ فیه قوّة طبیعیّةً محرّکةً أو شوقاً جبلّیّاً یسلک به الى طلب الکمال... و بهذا یستعدّ لأن ینتقل من مقام الحیوانیّة الحسّیة الى مقام الملکیّة العقلیّة".(26) انسان نخست از نفس نباتى که فروترین مرتبه است برخوردار مى شود که ویژگى هاى آن رشد، تغذیه و تولید مثل است. پس از آن، سیر حرکت جوهرى ادامه یافته و او از مرحله نفس حیوانى بهره مند مى شود که احساس و حرکت از خصوصیات آن است. سپس به مرتبه اشرف و نفس ناطقه دست مى یابد که علم و آگاهى از مختصّات آن است.(27) ملاصدرا در بیان این مراتب وجودى نفس مى گوید: "آدمى تا زمانى که در رحم مادر است بالفعل نبات است و بالقوّه حیوان؛ و هنگامى که از رحم مادر خارج مى شود، نفس او در مرتبه نفس حیوانى است، سپس با اعمال فکر و رویّه، ناطق و مدرک کلیّات شده و چنانچه مستعدّ رسیدن به نفس قدسى و عقل بالفعل باشد ، در حدود چهل سالگى، یعنى اوایل بلوغ عقلى و معنوى به آن دست خواهد یافت".(28)
از این رو به جهت تشکیکى بودن مراتب، هر انسانى عالمى دارد کاملاً متفاوت از انسان هاى دیگر، چرا که از مرتبه وجودى مختص خود برخوردار است و عالم را آن گونه مى بیند که استعدادهایش اقتضا مى کند، از این رو بعضى انسان هاى رشد یافته در این عالم، چیزهایى مى بینند که براى بسیارى از انسان هاى عادى تعجّب آور است؛ براى مثال در حالات عارفان مى خوانیم که ذکر گفتن در و دیوار را مى شنود، این از آن جهت است که سعه وجودى این عارف بیشتر است و از مرتبه اى از وجود بهره مند گردیده که دیگران از آن مرتبه محروم اند، از این رو او به گونه اى عالَم را مى بیند که دیگران نمى بینند. چنین فردى به سعادت نزدیک تر شده است و حقایق را آن گونه که واقعا هست مى بیند یا لااقل مرتبه اى را مشاهده مى کند که به واقعیّت نزدیک تر بوده و بهره بیشترى از حقیقت برده است.
از نظر صدرالمتالّهین، "نفس انسان مسافرى متوجّه وصول به خداست و واجد مراحل و منازلى است که از مرتبه هیولایى آغاز شده و سپس به ترتیب مرتبه جسمانى، جمادى، نباتى، شهوانى، غضبى، احساسى، تخیّل و مرتبه توهّم را سپرى مى کند، آنگاه مرتبه انسانى و سپس مرتبه ملکى را طى مى کند".29 انسان کامل در این مسافرت، چهارگونه زندگى (نباتى، حیوانى، ناطقى و قدسى) را تجربه مى کند که هدف از این عبور ، بیرون آمدن تدریجى انسان از قوّه به فعلیّت است.
در این سیر، رسیدن به مرحله نفس ناطقه است که حقیقت انسان را تشکیل مى دهد. نفس ناطقه به دلیل داشتنِ ویژگى عقل یا قوّه مدرکه، از مزیّت خاصّى نسبت به سایر نفوس برخوردار است و هویّت وجودى انسان را در این سیر رقم مى زند. بهترین مرتبه وجود انسان، دست یافتن به مرتبه نفس ناطقه است و در همین مرتبه است که عقلانیّت نمود یافته و انسان را در مسیر درست هدایت خواهد کرد و البته در همین مرتبه است که اخلاق معنا خواهد یافت، چرا که عقل، رفتارهاى انسان را در مسیر کمال و دست یابى به سعادت جهت دهى مى کند. عقلانى شدن، یعنى اخلاقى شدن و به سعادت نزدیک تر شدن؛ از این رو تسلّط عقل بر دیگر قوا، خود به نفسه فضیلت است. انسان هر چه عاقل تر بشود و رفتارهاى خود را در سطح عقلانى انجام دهد، با اخلاق تر خواهد بود. "هر قدر که قوّه عاقله شدیدتر است، معقولاتش شدیدتر، و هر قدر که ضعیف تر باشد معقولاتش ضعیف تر است... نفس مادام که در مرتبه حواس است، مدرکاتش محسوسات است و مادام که در مرتبه توهّم و تخیّل است، مدرکاتش موهومات و مخیّلات است، و مادام که قوّه عاقله متعلّق به بدن است، و از آثار آن منفعل است، معقولاتش نیز معقولات بالقوّه اند...".(30) انسان در یک فرآیند خاص، دائماً در حرکت به سوى فعلیّت بخشى به استعدادهاى بالقوّه اى است که از آن ها برخوردار است.
این فرآیند را که در جهت وجود یافتن یا اخلاقى شدن یک انسان، توسّط صدرالمتالّهین، طرّاحى شده است، مى توان، از آن جهت که هر چه وجود انسان وسعت یابد، اخلاق او نیز وسعت خواهد یافت، "اخلاق آنتولوژیک" و از آن جهت که مرتبه به مرتبه، انسان تعالى مى یابد و متعالى تر مى شود "اخلاق متعالیه" نام نهاد. در این روند تکاملى واژگانى چون "اخلاقى شدن"، "وجود یافتن"، "عقلانى شدن" و "انسان شدن" نوعى قرابت خاص نسبت به هم دارند؛ گویا هر چه انسان عقلانى تر شود، انسان تر و اخلاقى تر خواهد شد و از سعه وجودى بیشترى برخوردار خواهد بود، چرا که از منظر صدرا، علم از شئون وجود است.(31)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:عقل نظرى و عملى یا حکمت نظرى و عملى, ] [ 7:42 ] [ اكبر احمدي ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

اين وبلاگ متعلق به كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) شهر سلامي است ؛ اين وبلاگ در خصوص انعكاس فعاليت هاي ( فرهنگي وهنري ؛ قرآني ؛ اعتقادي ديني مذهبي ؛ وتربيتي راه اندازي شده است
موضوعات وب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





اك
اك

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 923
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 945
بازدید ماه : 1924
بازدید کل : 163210
تعداد مطالب : 733
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1

اك

اك اك اك اك