كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
| ||
|
برخى از علما بر این عقیدهاند که واژهىِ عنا در زمان نزولِ آیات و ورودِ روایات بابِ غنا، در موردِ آوازهاى لهوى و آلوده به گناه، به کار مىرفته و به اصطلاح در این معنا داراى حقیقتِ عرفى بوده است. «حقیقت عرفى» در اصطلاح فقه و اصول عبارت است از معنایى از یک کلمه که در میانِ عُرِف معمولِ مردم، معناى حقیقىِ آن به شمار مىرود؛ حال خواه، آن معنا، موضوع لهِ واقعىِ کلمه باشد، خواه چنین نباشد. به اعتقادِ برخى از فقها، مرادِ آیات و روایات را باید در این معناى عرفى، جستجو نمود. براى آن که صحت و سقم این عقیده، روشن شود، لازم است، این مسئله از نظر تاریخى، تحلیل گردد که در ادامه به آن پرداخته مىشود. از آنچه در معناى موسیقى و غنا گذشت، استفاده مىشود که موسیقى در معناى اول خود از غنا اعم است و هر صوت و صداى آهنگدارى را که محرک احساسات انسان باشد، شامل مىگردد. باید دانست که در نظر بسیارى از فقها، آنچه با نام «غنا» خوانده مىشود، تنها به موسیقىِ آوازى، محدود مىشود؛ اما در نظر برخى غنا شامل موسیقىِ سازى نیز مىشود؛ چنان که موسیقىِ سازى در بسیارى از احادیث، موضوعِ احکام شرعى واقع شده، و گاه از نوع خاصّى از سازها نیز نام برده شده است. 2. 3. ترجیع ترجیع، در کلامِ اهل فنّ مفهومى کاملاً واضح ندارد: - زمخشرى ترجیع را به «گردانیدن آواز و نغمه زدن» معنا مىکند. - صاحب منتهى الارب(ناظم الاطباء) مىگوید: «[ترجیع] بازگرداندن آواز در حلق است». - بسیارى از اهل لغت و فقها آن را به «غلتاندن و رفت و برگشت صدا» تعریف نمودهاند. مىتوان گفت: ترجیع همان «چهچهه» در موسیقى ایرانى است که به «تحریر» نیز معروف است و خواننده در آن بدونِ اداىِ کلام و کلمهاى، حرکتى از حرکات الفبا را با قطع و وصل متوالىِ صوت، نغمه مىکند. از انواع آن مىتوان به «تحریر بلبلى» و «تحریر شارکى» اشاره کرد. 2. 4. طرب در موردِ معناى طرب، نظریّات مشابهى عرضه شده است: - «زمخشرى» در بارهىِ طرب مىنویسد: هو خفّة من سرورٍ او همٍّ؛(21) [طرب] سَبُکى حاصل از شادى یا حزن است. - در کتابهاىِ «قاموس المحیط»، «محمع البحرین» و «مصباح المنیر» نیز معناى طرب را به این صورتِ شرح دادهاند: طرب عبارت است از سَبُکى ناشى از غایت اندوه و یا غایت شادى و یا غایت آرزو.(22) مشهورِ اهلِ فنّ (اعم از لغویان و فقها) نیز، همین نظر را برگزیدهاند. با اندکى تأمّل در کلامِ اهل لغت و فقها، درمىیابیم که طرب همان حالتِ خاصّى است که بر اثرِ شنیدن اقسامِ لهوىِ موسیقى، بر انسان عارض مىگردد و نوعى سَبُکىِ عقلى را به همراه آورده، انسان را از حالتِ هوشیارى خارج کند. از نشانههاى ظاهرىِ این حالت، فاصله گرفتن شخص از هویّت و شخصیّتِ واقعى خویش است. این نشانه ممکن است به صورتِ حرکاتِ دور از شأن، خود را نشان دهد. این حالت، روحانى نیست؛ چون سبکىِ روحى یا به عبارتى نشاط و انبساطِ روحى، مطلوب و ممدوح است و حتّى بر اثرِ شنیدنِ تلاوتِ قرآن ممکن است دست دهد؛ بلکه حالتى مادّى است که در نتیجه فاصله گرفتن از «عقل» رخ مىدهد. این حالت را مىتوان به حالتِ افرادِ مست، تشبیه کرد. واژهىِ «طرب» در اصطلاحِ فقها، تمامىِ آوازهایى را که شأنیّتِ ایجادِ چنین حالتى را در عرف مردم دارد، شامل مىشود. در حقیقت این واژه در عبارت فقیهان «مطرب» بودنِ بالقوّه را افاده مىکند، نه بالفعل را؛ چرا که ممکن است بر اثرِ عدمِ تعادلِ شخصیّت یک فرد، این حالت در او بروز نکند؛ در حالى که هر نغمهاى که شأنیّت مطرب بودن را دارا باشد، بالقوّه چنین خصوصیّتى را داراست؛ به همین رو براى همه اشخاص حرام شمرده مىشود. نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: [ یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:حقیقت عرفى غنا, ] [ 15:55 ] [ اكبر احمدي ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |