كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
| ||
|
همچنین مىگوید: اصلىترین ابزارِ موسیقىِ عربِ حجاز، پیش از اسلام، دفِ چهارگوش، و نىلیک، و نى بوده است.(34) بنابراین در دوران پیش از اسلام، موسیقىِ شهوانى و گناهآمیز در حجاز رواج داشتهاست؛ امّا با ظهور اسلام، به دلایل گوناگون از جمله جنگها، وضعیّت انقلابى روزگار و تعهّدِ مردمان به اسلام، در جامعهىِ کوچک اسلامى موسیقىِ شهوانى وجود نداشت. مورّخان عقیده دارند در این زمان، انواعِ خاصّى از موسیقى، رواج داشتهاست که ریشهىِ آن به ادوار پیشین باز مىگشت. از این موارد مىتوان به «حداء» و «رکبانى» اشاره نمود. ابنمنظور مىنویسد: حداء، آوازى بوده که میان شتربانان، رواج داشتهاست؛ امّا تمامىِ اعراب، در اوقاتِ فراغت، بدان زمزمه مىنمودهاند. رکبانى نیز گونهىِ خاصّى از آوازهاى رایج در میان اعراب بوده است که ابنمنظور، میل و رغبتِ پیامبر را به آن در قرائتِ قرآن، چنین بیان مىکند: ابناعرابى گوید: عرب هرگاه بر شتر سوار مىشد یا هرگاه در درگاه خانه مىنشست و یا در بیشتر حالات خود، به رکبانى نغمه مىخواند( مدّ مىداد). زمانى که قرآن نازل شد، پیامبر دوست داشت که به جاى غنا رکبانى خوانده شود.(35) از شواهدِ وجودِ آوازْگونهها در میانِ مسلمانانِ صدر اسلام، تأکیدات بسیارِ پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله بر تلاوت نیکوى قرآن با صداى خوش است. در حقیقت همین تأکیدات موجب شده است که هماکنون، میراثدارِ نغمههاى نیکوى قرآنى هستیم. این، در حالى بود که غناىِ لهوى و فسادآمیز، هنوز در میانِ عرب خارج از حوزهىِ حکومتى اسلام، رواج داشت؛ امّا مهمّ آن است که دستِکم، در میانِ مخاطبانِ احکامِ الهى و در محدودهىِ حکومت اسلامى، چنین غنایى وجود نداشته است. شاید با وجود کنیزانِ آوازهخوان و تلاش آنان براى جذبِ فاسقان، به دلیلِ اشارهىِ برخى مورّخان، پذیرفته شود؛ امّا آنچه تعیین کننده است، رواجِ چنین غنایى است؛ زیرا تنها با این دلیل مىتوان حقیقتِ عرفى یک واژه را ثابت کرد. به همین رو، در زمان پیامبر صلىاللهعلیهوآله معناى عرفىِ واژهىِ «غنا»، غناىِ لهوى نبودهاست؛ لذا نمىتوان غناىِ صدر اسلام را در غناى لهوى داراى حقیقت عرفى دانست.(36) پس از رحلت پیامبر صلىاللهعلیهوآله وضعیّت غنا و موسیقى در میانِ مسلمانان، چهرهىِ یگرى یافت. ابن خلدون در این باره مىگوید: در، گاه ظهورِ اسلام و تسلّط مسلمانان بر ملل دیگر، ابتدا لذّت مسلمانان در قرائتِ قرآن و ترنّم به اشعار بود؛ ولى با دستیابى به غنائم جنگى و رفاه و خوشگذرانى و با رهیابىِ غناگرانِ حرفهاىِ فارس و روم در میان عرب، عرب به تدریج با مواردِ جدیدى آشنا گردید. عرب شعرهاى عربى را در الحانِ غنایى جدیدتر، نغمه مىکردند و پارهاى نیز به یادگیرىِ فنِّ آن مشغول شدند. نامِ مَعْبر و ابن شریح در این مورد، بر سر زبانها افتاد. در زمانِ ابراهیم بن المهدى از بنىعباس اشخاصى چون ابراهیم موصلى و فرزندش اسحاق و نوهىِ او حمّاد در این زمان بنىعباس در لهو غوطهور شده و ابزار جدیدى براى رقص، آماده نمودند.(37) این کلامِ کوتاه، وضعیّتِ موسیقى را در ادوارِ بعدى جامعهىِ اسلامى، نشان مىدهد. این جوِّ جدید، از روزگار عثمان که مردم با ابزارِ موسیقى و برخى مسائلِ فنّىِ آن همچون هماهنگىِ صدا آشنا شده، آغاز مىشود. بر اثرِ این آشنایى، نغمههاى «دقیق» و «ظریف» در این زمان شکل گرفت. به گفتهىِ مورّخانِ عرب، مردان زننما در این زمان، ظهور کرده، آوازخوانى و آلات، موسیقى را رواج دادند. طولس(92-11ه) از جملهىِ اینان بود که وزن را به موسیقىِ عرب وارد کرد و سرودهها را با «دَف» هماهنگ ساخت. او از مردمِ مدینه بود که پدرِ آواز در اسلام محسوب مىشود.(38) به گفتهىِ کتاب «اغانى»، در دوران بنىامیه و بنىعبّاس، غناى شهوانى، رواج ویژهاى یافت و خلفا آشکارا براى آوازخوانان و نوازندگان، صلههاى سنگینى پرداخت مىنمودند.(39) این روزگار، همان گاهِ حیات دو امامِ شیعه، امام باقر و امام صادق علیهماالسلام است که احادیث بسیارى از آنان در مورد غنا وارد شدهاست؛ لذا برخى از معاصران بر این باورند که رواج غناىِ لهوى و شهوانى و فسادآمیز در این زمان، سببِ تحقّقِ مفهومِ «غنا» در غناىِ آلودهىِ به گناه گردید؛ بنابراین مىتوان، در این عصر، قیقت عرفى جدیدى را براى واژهىِ غنا پذیرفت(40)؛ چنان که تفاوتِ لحنِ احادیث نبوى صلىاللهعلیهوآله و روایات صادقین علیهماالسلام در باب غنا، شاهدِ خوبى بر این مدّعاست.(41) البته این مطلب مورد پذیرش مشهور فقیهان قرار نگرفتهاست؛ زیرا از منظر ایشان غنا، مفهومى عرفى دارد و مطلقا حرام است. ابن خلدون مىگوید: جوانان عرب زمان جاهلیّت، ساعات بیکارى خود را با نوعى آوازخوانى ابتدایى سپرى مىکردند.(42) شواهد نشان مىدهد، معلّقات (شعرهاى معروف عربى) در بازار عکاظ به صداى بلند یا به آواز خوانده مىشده است؛(43) البته اکنون نیز، معلّقات بوسیلهىِ اعراب بدوى، به آواز خوانده مىشود. به سبب اهمیّت فراوانى که عرب براى شجرهىِ انساب قائل بودند، موسیقى عرب نیز داراى شجرهنامهىِ مشخّصى است؛ «جبل» فرزند «کَیْن» اوّلین کسى است که اعتبار سرودن نخستین آواز بشر، به او نسبت داده شده که مرثیهاى غمانگیز بوده است.(44) نوازندگان حجازى، حتّى در دربارهاى ملل دیگر نیز، مورد استقبال قرار مىگرفتند. استفاده از دختران خواننده یا قینات در بین عرب، متداول و مرسوم بود. نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: [ دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:نگاهى به تاریخچهىِ غنا و موسیقى, ] [ 16:19 ] [ اكبر احمدي ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |