كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
| ||
|
البته روایات متعدّدى در تفسیر «قول زور» به غنا وارد شدهاست؛ امّا هیچیک از این روایات سند معتبرى ندارند؛ چنان که به زودى بدان اشاره مىرود؛ منتها با توجه به کثرت روایات و عمل مشهور نظریهىِ مذکور نیازى به اعتبار سندى و رجالى آنها نیست؛ زیرا وثوق به صدور کفایت مىکند.آیه دوّم نیز تنها در مقولهىِ کلام جریان دارد و همچون آیهىِ اوّل، دلالت واضح بر حرمت نفس غنا ندارد. این آیه داراى قید «یضلّ عن سبیل اللّه» است؛ به عبارت دیگر خودِ آیه، منظور خویش را بیان کرده و گفتهاست: «لهو الحدیث»، چیزى است که انسان را از راه راست گمراه مىکند. با این قید، آیه تنها ناظر به چیزهایى است که داراى قید مذکور باشد. به علاوه غنا به صرف آن که سببِ یادآورى قیامت و معنویت نیست، نمىتواند در زمرهىِ گمراهکنندهها محسوب گردد؛ چون بسیارى از افعال مؤمنان داراى چنین خصیصهاى نیست و تنها عنوان غفلت بر آن صدق مىکند؛ نه ضلالت. با این مقدمه مىتوان دریافت که تنها «غناى لهوى» مشمول دلالتِ آیهىِ مزبور قرار مىگیرد و شاید اطلاقِ احادیث مفسِّر این آیه به سببِ رواج «غناى لهوى» در آن دوران بوده است. البته بعید نیست که گفته شود، مصداق لهو الحدیث، غناست.آیهىِ سوم در مورد بیان یکى از صفات برجستهىِ مؤمنان واقعى و «عبادالرحمن» است و بر حرمت غنا هیچ دلالتى ندارد؛ زبرا «عبادالرحمان» داراى مقام والایى بوده و ذکر خصوصیّات آنان به معناى لزومِ داشتن آن خصوصیّات براى همهىِ مؤمنان نیست.نکتهىِ اصلى این آیه آن است که این «خصیصهىِ نیک» یکى از شروط رسیدن به کمال حقیقى است. آیه، عدم حضور در چنین مجالسى را از صفات «عبادالرحمان» مىداند؛ ولى بر حرمت حضور در آن مجالس هیچ دلالتى ندارد؛ چرا که اگر برپایى آن مجالس و شرکت در آن حرام بود، شایسته نبود، مؤمن کامل، از کنار آن گذشته و توجّهى به اصل امر به معروف و نهى از منکر نداشتهباشد.به علاوه اگر بپذیریم طبق آیه شرکت در مجالس زور حرام نیست، حرمت غنا را درپى نخواهد داشت؛ چه آن که ممکن است حرمتِ حضور و شاهد بودن در چنان مجالسى از ناحیهىِ چیز دیگرى بوده باشد. از آنجا که آیهىِ سوّم با آیهىِ اوّل مشابهت زیادى دارد، اشکالاتى که بر استدلال آیهىِ اوّل وارد است، بر این آیه نیز وارد مىشود.آیهىِ چهارم نیز از آنجا که در مقامِ وصف مؤمنان است، حرمتى را ثابت نمىکند؛ چه آن که احتمال نمىرود وصفِ کمالِ واقعى مورد نظر بوده است.به علاوه، «لغو» از آن رو که به معناىِ «کار بدون غرض عقلایى» است، نمىتواند به طور مطلق حرام باشد؛ چون با وجود آن که بسیارى از کارها داراى غرض عقلایى نیست، حکم حرمت شامل آنها نمىشود.حرمت هیچ یک از مفاهیم موجود در آیات چون لغو، لهو و زور با معناى لُغَوِیشان، یقینى و قطعى نیست؛ چه آن که بسیارى مىدانند که حرکات و سکنات مردم، مملو از کارهایى است که شامل معانىِ لغوىِ واژگان مزبور مىگردد؛ در حالى که احدى به حرمت آنها فتوا نداده است؛ علاوه بر این استفادهىِ حرمت لغو، لهو، زور، باطل و... از آیات، دچار اشکالات فنّى است.(59) با خدشه در حرمتِ این موارد، استفاده از آیات مذکور به منظور اثبات حرمت غنا نیز مشکل مىگردد. گرچه چنان که گذشت، به دو آیهىِ قول زور و لهوالحدیث مىتوان بر حرمت غنا استدلال کرد.احادیث تفسیرى این آیات که ناظر به مورد غنا به معناى مطلق صداى شادىآفرین است، اشکالات سندى و دلالى دارد که بدان خواهیم پرداخت. نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: [ جمعه 5 آبان 1391برچسب:لغو, ] [ 8:31 ] [ اكبر احمدي ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |