فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم يخف على المرتادين و لو ان الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندين و لكن يوخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فيمز جان فهنالك يستولى الشيطان على اوليائه و ينجو الذين سبقت لهم من الله الحسنى ?
اگر سخن باطل از اختلاط با حق جدا شود، كسانى كه به دنبال حق بودند حق را مىشناختند و باطل بر آنها مخفى نمىشد و نيز اگر حق از امتزاج با باطل جدا مىشد زبان معاندين از تبليغ باطل قطع مىشد، ولى آنها حق و باطل را در هم مىآميزند و امر را مشتبه مىكنند. در اين فضا است كه شيطان ولايت و رهبرى خودش را بر منحرفان و دوستانش تحكيم مىبخشد و به وسيله آنها انسانها را گمراه مىكند و انسانهايى كه با هدايت الهى به حق رهنمون مىشوند از تسلط شيطان و عوامل او نجات مىيابند.
طبيعى است منحرفان و كسانى كه به تعبير قرآن قلب و روح آنها دچار تنگى است و در مقابل خدا حاضر به تسليم نيستند، آيات متشابه و آن دسته از رواياتى را كه از نظر سند مغشوش يا از نظر دلالت متشابه است، سرلوحه كار و تبليغ خويش عليه اسلام قرار مىدهند و از شنيدن محكمات قرآن و سخن حق و معارف الهى كه از زبان اهل بيت و ائمه معصومين عليهمالسلام با اسناد معتبر رسيده است، گريزانند.
اينان كه گاه خود را مسلمان مىدانند، دانسته يا ندانسته، با معاندين اسلام هم صدا مىشوند؛ زيرا آنها نيز در پى آنند كه ضعفهايى به دروغ به اسلام نسبت دهند و با بزرگ كردن آنها از رغبت انسانهاى حق طلبى كه تا كنون مسلمان نشدهاند، بكاهند. در اين نوشتار، روى سخن با ملحدان و دشمنان غير مسلمان نيست؛ بلكه با كسانى است كه خود را مسلمان مىدانند.
البته ممكن است آنان براى گوش فرا ندادن به سخن حق و سرباز زدن از تسليم در مقابل عقل و منطق، توجيهاتى از قبيل آنچه در قسمت قرائتها و برداشتهاى مختلف از دين بدان اشاره شد، براى خود دست و پا كنند و بدون توجه به پيامدهاى سخنان خود بر موضع خود اصرار ورزند. ما نيز در اين قسمت، قضاوت درباره آن توجيهات و سرانجام تفكر مذكور را به عهده خود خوانندگان محترم مىگذاريم؛ لكن از سر دلسوزى و خير خواهى آنان را به بازنگرى در عقايد و افكار و ايمانشان فرا مىخوانيم. هم چنان كه قرآن نيز از مومنين مىخواهد يكديگر را به تفكر و تعقل و صلاح و هدايت دعوت كنند و حق را به يكديگر ياد آورى نمايند.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسبها: <-TagName->