كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
| ||
|
بسم الله الرحمن الرحیم هفت مزیت امت اسلام نسبت به دیگر امت ها از امام حسین علیه السلام نقل شده که جمعی از یهود خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم رسیدند اعلم آنها مسائلی پرسید از جمله گفت:آن هفت مزیتی که خداوند تنها به تو و امتت داده چیست؟ پیامبر فرمودند:۱-سوره ی حمد۲-اذان۳-جماعت در مسجد و روز جمعه۴-نماز میت۵-بلند خواندن سه نماز۶-تخفیف عبادات در حال مرض و سفر۷-شفاعت برای اهل گناهان کبیره از امت اعلم یهود گفت:راست گفتی
شايد گريه ملائكه بوده باسلام )داستان هايي از علما) حوريه بهشتی (آيت الله شيخ محمّد حسن مولوى قند هارى رضوان الله تعالى عليه ) كه جديداً مرحوم شدند. در يكى از مجالسى كه در شبهاى جمعه دارند فرمود:طلبه اى به نام ( شيخ على ) در نجف مى زيست كه ازدواج نكرده بود و مى گفت : حالا كه مى خواهم ازدواج كنم ،( حورالعين ) مى خواهم ! وى چند مدت در حرم (اميرالمؤ منين (ع )) متوسل به (حضرت على (ع ) ) شد و از حضرت (حوريه ) درخواست كرد و بعد كه در نجف مظنون به جنون شده بود به كربلا مشرف گرديد و در حرم (حضرت سيدالشهداء(ع ) و حضرت اباالفضل (ع )) از آن دو بزرگوار طلب (حوريه ) نمود. اماّ بعد از مدتى اين قضايا را رها كرده به نجف برمى گردد و باز در مدرسه نواب مشغول درس مى شود و كلاً از آن تمنّا دست برداشته و فقط به درس مى پردازد.يك شب كه از زيارت (حضرت امير (ع )) برمى گشته مى بيند در وسط صحن خانمى نشسته است . وقتى از كنار آن زن رد مى شود، آن زن برمى خيزد و به او مى گويد: من در اينجا هيچ كس را ندارم و غريبم ، شما بايد مرا با خود ببريد.(شيخ على ) مى گويد: امكان ندارد، چرا كه من مردى عزب و مجّرد بوده و شما زنى جوان هستى و بدتر از آن اينكه من در مدرسه ساكنم . آن زن به دنبال (شيخ على ) راه افتاده و اصرار مى كند كه حتماً مرا امشب به حجره ات ببر! خلاصه ، (شيخ على ) او را در آن شب به حجره اش مى برد، در موقع داخل شدن به مدرسه ، چند تا از طلبه ها بيرون از حجره هاى خويش به سر مى برده اند، ولى هيچ يك آن زن را نمى بينند.(شيخ على ) به آن زن مى گويد: شما در حجره استراحت كن ، من مى روم حجره اى يا جايى براى استراحت خود پيدا مى كنم .اماّ تا از حجره بيرون مى آيد، نورى از حجره تلا لؤ مى كند(ظاهراً آن زن چادرش را برداشته بود.) لذا فورا به داخل حجره اش برميگردد و با ترس و دلهره به آن زن مى گويد شما كيستى ؟ جنّى ؟ يا..آن زن مى گويد: (خودت از ائمه حوريه مى خواستى ، من هم حوريه ام و براى تو هستم ، الان هم يك خانه اى در فلان محلّه كربلا براى من و تو تهيّه شده كه بايد مرا به عقد خود درآورى و با هم به آنجا برويم .)بارى ، شيخ حدود هفده سال با آن (حوريه ) زندگى كرده و راز خويش را نيز با هيچ كس در ميان نمى گذارد، فقط يك نفر از رفقايش به نام (شيخ محمّد) به خانه آنها رفت و آمد داشته كه او هم از جريان آنها بى اطلاع بوده است ، بعد از حدود، هفده سال (شيخ على ) به بستر بيمارى مى افتد، آن زن ، (شيخ محمّد) را خبر كرده و به وى مى گويد: فيقت به بستر بيمارى افتاده و فلان ساعت در فلان روز هم از دنيا مى رود، لذا تو بايد آن موقع بالاى سرش باشى (شيخ محمّد) مى گويد: تو عجب زنى هستى ، كه شوهرت مريض شده ، برايش اجل تعيين مى كنى !زن مى گويد: مى خواهم امروز سرّى را به تو بگويم . (من يك (حوريه ) هستم در محل و جايگاه خويش قرار داشتم كه بمن اعلام شد (حضرت اباالفضل (ع )) تو را احظار كرده اند.بعد به من خطاب شد كه (حضرت قمر بنى هاشم (ع )) فرمان داده اند كه تو بايد براى مدّت كمتر از بيست سال به روى زمين بروى و همسر شخصى بشوى كه از (حضرات معصومين (ع )) (حوريه ) خواسته است ، سپس يك تصرفاتى در من شد كه با زندگانى در اينجا تناسب پيدا كنم و بعد هم به زمين آورده شدم . اينك مدت هفده سال است كه با (شيخ على ) زندگى مى كنم و اخيراً خبر رسيده كه (شيخ على ) تا چند روز ديگر ازدنيا مى رود و من به جايگاه خود برگردانده مى شوم منبع : چهره درخشان قمر بنى هاشم (ع )، 454 نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: [ دو شنبه 15 مرداد 1391برچسب:هفت مزیت امت اسلام, ] [ 22:39 ] [ اكبر احمدي ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |