كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع)

كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع)
امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) و آدرس canonemamhssan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





درست کرداری حضرت

او درستکردار بود.در دوران جاهلیت- همان طور که گفتیم- تجارت می کرد؛ به شام و یمن می رفت؛ درکاروانهای تجارتی سهیم می شد و شرکایی داشت. یکی از شرکای دوران جاهلیت او بعدها می گفت که او بهترین شریکان بود؛ نه لجاجت می کرد، نه جدال می کرد، نه بار خود را بر دوش شریک می گذاشت، نه با مشتری بدرفتاری می کرد، نه به او زیادی می فروخت، نه به او دروغ می گفت؛ درستکردار بود. همین درستکرداری او بود که جناب خدیجه را شیفته ی او کرد. خود خدیجه هم بانوی اول مکه و از لحاظ حسب و نسب و ثروت، شخصیت برجسته یی بود.

نظیف و معطر بودن حضرت

از دوران کودک، موجود نظیفی بود. برخلاف بچه های مکه برخلاف بچه های قبایل عرب، نظیف و تمیز و مرتب بود. در دوران نوجوانی، سرشانه کرده؛ بعد در دوران جوانی، محاسن و سرشانه کرده؛ بعد از اسلام ، در دورانی که از جوانی هم گذشته بود و مرد مسنی بود- پنجاه، شصت سال سن او بود- کاملاً مقید به نظافت بود. گیسوان عزیزش که تا بنا گوشش می رسید، تمیز؛ محاسن زیبایش تمیز و معطر. در روایتی دیدم که در خانه خود خُم آبی داشت- آن وقت چون آینه خیلی مرسوم و رایج نبود_ «کان یسوی عمامته و لحیته اذا اراد ان یخرج الی اصحابه»؛ وقتی می خواست نزد مسلمانان و رفقا و دوستانش بیاید، حتماً عمامه و محاسن را مرتب و تمیز می کرد، بعد بیرون می آمد. همیشه با عطر، خود را معطر و خوشبو می کرد. در سفرها با وجود زندگی زاهدانه- که حالا خواهم گفت زندگی پیامبر بشدت زاهدانه بود- با خودش شانه و عطر می برد؛ سرمه دان برمی داشت، برای اینکه چشمهایش را سرمه بکشد؛ که آن روز معمول بود مردها چشمهایشان را سرمه می کشیدند. هر روز چند مرتبه مسواک می کرد. دیگران را هم به همین نظافت، به همین مسواک ، به همین ظاهر مرتب دستور می داد. اشتباه بعضی این است که خیال می کنند ظاهر مرتب باید با اشرافیگری و با اسراف توام باشد؛ نه، با لباس وصله زده و کهنه هم می شود منظم و تمیز بود. لباس پیامبر وصله زده و کهنه بود؛ اما لباس و سر و رویش تمیز بود. اینها در معاشرت، در رفتارها، در وضع خارجی و در بهداشت خیلی موثر است. این چیزهای به ظاهر کوچک، در باطن خیلی مؤثر است.

خوشرفتاری حضرت با مردم

رفتارش با مردم، رفتار خوش بود؛ در جمع مردم، همیشه بشاش بود؛ تنها که می شد، آن وقت غمها و حزن ها و همومی که داشت، آن جا ظاهر می شد. هموم و غمهای خودش را در چهره ی خودش جلوی مردم آشکار نمی کرد؛ بشاش بود. به همه سلام می کرد. اگر کسی او را آزرده می کرد، در چهره ی او آزردگی دیده می شد؛ اما زبان به شکوه باز نمی کرد. اجازه نمی داد در حضور او به کسی دشنام بدهند و از کسی بدگویی کنند؛ خود او هم به هیچ کس دشنام نمی داد و از کسی بدگویی نمی کرد. کودکان را مورد ملاطفت قرار نمی داد؛ با زنان مهربانی می کرد؛ با ضعفا کمال خوشرفتاری را داشت؛ با اصحاب خود شوخی می کرد و با آنها مسابقه ی اسب سواری می گذاشت. زیر اندازش یک حصیر بود؛ بالش او از چرمی بود که از لیف خرما پرشده بود؛ قوت غالب او نان جو و خرما بود. نوشته اند که هرگز سه روز پشت سر هم از نان گندم- نه غذاهای رنگارنگ- شکم خود را سیر نکرد. ام المؤمنین عایشه می گوید که گاهی یک ماه از مطبخ خانه ی ما دود بلند نمی شد. سوار مرکب بی زین و برگ می شد. آن روزی که اسبهای قیمتی را با زین و برگهای مجهز سوار می شدند و تفاخر می کردند، آن بزرگوار در بسیاری از جاها سوار بر درازگوش می شد. حالت تواضع به خود می گرفت . با دست خود کفش خود را وصله می زد؛ این همان چیزی است که شاگرد برجسته ی این مکتب -امیرالمؤمنین (ع) بارها انجام داد و در روایات راجع به او ، این را خیلی شنیده اید.در حالی که تحصیل مال از راه حلال را جایز می دانست و می فرمود: «نعم العون علی تقوی الله الغنا»؛ بروید از طریق حلال- نه از راه حرام، نه با تقلب، نه با دروغ و کلک- کسب مال بکنید؛ اما در عین حال خود او اگر مالی هم از طریقی به دستش می رسید، صرف فقرا می کرد. عبادت او آن چنان عبادتی بود که پاهای او از ایستادن در محراب عبادت ورم می کرد.بخش عمده یی از شبها را به بیداری و عبادت و تضرع و گریه و استغفار و دعا می گذرانید. با خدای متعال راز و نیاز و استغفار می کرد. غیر از ماه رمضان ، در ماه شعبان و ماه رجب و در بقیه ی اوقات سال هم- آن طوری که شنیدم- در آن هوای گرم روز در میان روزه می گرفت. اصحاب او به او عرض کردند: یا رسول الله! تو که گناهی نداری؛ «غفرالله لک ما تقدم من ذنبک و ما تأخر» - که در سوره ی فتح هم آمده: «لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر»_ این همه دعا و عبادت و استغفار چرا؟! می فرمود: «افلا اکون عبدا شکورا»؛ آیا بنده ی سپاسگزار خدا نباشم که این همه به من نعمت داده است؟!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:جوانمردی و بزرگواری حضرت, ] [ 8:3 ] [ اكبر احمدي ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

اين وبلاگ متعلق به كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) شهر سلامي است ؛ اين وبلاگ در خصوص انعكاس فعاليت هاي ( فرهنگي وهنري ؛ قرآني ؛ اعتقادي ديني مذهبي ؛ وتربيتي راه اندازي شده است
موضوعات وب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





اك
اك

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 245
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 267
بازدید ماه : 1246
بازدید کل : 162532
تعداد مطالب : 733
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1

اك

اك اك اك اك